عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393
بازدید : 360
نویسنده : رسول رشیدی

چكيده
 در مواد 949 تا 946 قانون مدنی آمده است: «زوج از تمام اموال زوجه ارث مي‌برد ليكن زوجه (فقط) از اموال ذيل: 1- از اموال منقوله از هر قبيل كه باشد 2- از ابنيه و اشجار... هرگاه، ورثه از اداء قيمت ابنيه و اشجار امتناع كنند زن مي‌تواند حق خود را از عين استيفاء نمايد». از آنجا كه به نظر برخي از فقها زوجه از عين زمين ارث نمي‌برد، قانون مدني هم به تبعيت از نظر اين گروه، زنان را از عين زمين محروم كرده است، همچنين در صورت نبود هيچ وارث ديگري به غير از زوج، شوهر از تمام تركه زن متوفاي خود ارث مي‌برد، ليكن زن فقط نصيب خود را ارث مي‌برد و بقيه تركه شوهر در حكم مال اشخاص بدون وارث خواهد بود؛ مورد ديگر فرقي است كه بين ارث زوجه داراي فرزند و نداشتن فرزند در قانون مدني وجود دارد. در اين نوشتار نظرات فقهاي معاصر اعم از مخالف و موافق و ادله آنان در مورد ارث‌بري زن مورد بررسي و تحليل قرار مي‌گيرد و پيشنهاد اصلاح قانون ارث‌ زنان از اموال منقول و قيمت اموال غيرمنقول داده شده است.
مقدمه
ازدواج يك رابطه حقوقي، اخلاقي، اجتماعي است، مسائل حقوقي آن از قبيل نفقه، اجرت‌المثل، ارث و... در شرع و قانون مدني مواد آن بيان شده است. برخي از مسائل حقوقي خانواده بسيار مشكل و پيچيده مي‌باشد؛ يكي از اين موارد ارث است. در مورد ارث زنان از اموال منقول و غيرمنقول از جهت عين و قيمت نظرات و فتاواي متفاوتي وجود دارد؛ لذا به نظر مي‌رسد قانونگذار مي‌تواند با بهره‌گيري و تمسك به آن بسياري از مشكلات خانواده‌ها را در اين زمينه حل نمايد. در اين نوشتار ابتدا نظرات فقها و سپس مواد قانوني ارث زوجه صاحب فرزند و بدون فرزند و تنها وارث بودن زن مورد بررسي قرار مي‌گيرد.
1) ارث در قانون مدني
هر آنچه كه از اموال شخص متوفي باقي مي‌ماند، جزو احوال شخصيه است. يعني ميزان برخورداري هر فرد از ارث، بستگي به عنوان و نسبت وي با شخص متوفي دارد، مانند: ابوّت (پدر بودن)، اموّت (مادر بودن)، بنوت (فرزند بودن)، زوجه، زوج و... ميزان سهم هر يك از ورّاث را شرع تعيين نموده است. به طور كلي وراث به سه طبقه تقسيم مي‌شوند: طبقه اول والدين و فرزندان، طبقه دوم، خواهر و برادر و طبقه سوم عمه، خاله، دايي و عمو قرار دارند و زوجين با سه گانه همراه هستند. در ذيل سهم معين (فرض) هر يك از زوجين در قانون مدني بيان مي‌شود:
- ماده 913 ق.م. (طبقه اول): «....هر يك از زوجين كه زنده باشد، فرض خود را مي‌برد و اين فرض عبارت است از نصف تركه براي زوج و ربع آن براي زوجه در صورتي كه ميت، اولاد يا اولادِ اولاد نداشته باشد و از ربع تركه براي زوج و ثمن آن براي زوجه در صورتي كه ميت، اولاد يا اولادِ اولاد داشته باشد و مابقي تركه بر طبق مقررات مواد قبل ما بين ساير وراث تقسيم مي‌شود».
- ماده 927 ق.م. (طبقه دوم): «... هر يك از زوجين كه باشد فرض خود را از اصل تركه مي‌برد و اين فرض عبارت از نصف اصل تركه براي زوج و ربع آن براي زوجه، متقربين به مادر هم، اعم از اجداد يا كلاله فرض خود را از اصل تركه مي‌برند. هرگاه به واسطه ورود زوج يا زوجه نقصي موجود گردد نقص بر كلاله ابويني يا ابي يا بر اجداد ابي وارد مي‌شود».
- ماده 938 ق.م. (طبقه سوم): «... هر يك از زوجين كه باشد فرض خود را از اصل تركه مي‌برد و اين فرض عبارت است از نصف اصل تركه براي زوج و ربع آن براي زوجه. متقرب به مادر هم نصيب خود را از اصل تركه مي‌برد، باقي تركه مال متقرب به پدر است و اگر نقصي هم باشد بر متقربين به پدر وارد مي‌شود».

1-1) ارث زوجين در قانون مدني
 
مبحث چهارم سهم الارث قانون مدني به طور كامل به نحوة ارث بردن زوجين در حالات مختلف اختصاص يافته كه بيان مي‌شود:
1-1-1) ماده 940 ق.م: «زوجين كه زوجيت آنها دائمي بوده و ممنوع از ارث نباشند از يكديگر ارث مي‌برند». پس زوجين به شرطي از يكديگر ارث مي‌برند كه زوجيت و عقد نكاح آنها دائمي باشد (نه موقت)، از دين هم خارج نشده و قاتل مورث خود نيز نباشند.
2-1-1) ماده 946 ق.م: «زوج از تمام اموال زوجه ارث مي‌برد، ليكن زوجه (فقط) از اموال ذيل؛ 1. از اموال منقوله از هر قبيل كه باشد 2. از ابنيه و اشجار ارث مي‌برد».
3-1-1) ماده 947 ق.م: «زوجه از قيمت ابنيه و اشجار ارث مي‌برد و نه از عين آنها و طريقه تقويم، آن است كه ابنيه و اشجار با فرض استحقاق بقاء در زمين بدون اجرت تقويم مي‌گردد».
4-1-1) ماده 948 ق.م: «هرگاه در مورد ماده قبل ورثه از اداء قيمت ابنيه و اشجار امتناع كند، زن مي‌تواند حق خود را از عين آنها استيفاء نمايد».
5-1-1) ماده 949 ق.م: «در صورت نبودن هيچ وارث ديگري به غير از زوج يا زوجه، شوهر تمام تركه زن متوفاة خود را مي‌برد، ليكن زن فقط نصيب خود را و بقيه تركه شوهر در حكم مال اشخاص بلاوارث و تابع ماده 866 ق.م. خواهد بود».
زوجين تنها وارثاني هستند كه با همه طبقات جمع مي‌شوند و دو سهم (فرض) دارند؛ سهم اعلي و ادني (بالاترين و كمترين) اگر فرزند نداشته باشند، سهم اعلي براي زوج و براي زوجه و اگر فرزند داشته باشند، براي زوج و براي زوجه است. اصطلاحاً فرزند مانع تعلق سهم اعلي به والدين مي‌شوند. مطابق فتواي برخي از فقها سهم زوجين مشخص بوده و كم و زياد نمي‌شود. «لاينقص الزوج شيئاً من النصف او الربع و لايزاد علي ذلك و كذلك الزوجة لاتنقص من الربع او الثمن و لاتزاد علي ذلك...» (ر.ك. ابن البراج، 1406ق: ج2، ص139؛ طوسي، بي‌تا: ص64؛ فاضل هندي، 1420ق: ج2، ص229). حال اين سؤال‌ مطرح مي‌شود كه به چه دليل زوجه از اموال غيرمنقول زوج مثل زمين ارث نمي‌برد؟ سهم زوجه ذات ولد چگونه است؟ در موردي كه زن تنها وارث است، به چه دليل فقط سهم خود را مي‌برد و بقيه اموال زوج در حكم مال بدون ‌وارث است؟ در حالي كه اگر زوج تنها وارث زوجه باشد، تمام اموال زوجه را به ارث مي‌برد؟ براي پاسخ‌گويي به اين سؤال‌ها برخي از فتاواي فقها مورد نقد و بررسي قرار مي‌گيرد.

2) ارث و سهم زوجه
 
در اين خصوص سه نظر بين فقهاي شيعه وجود دارد:
- ابن جنيد: «زوجه از عين تمام ماترك شوهر ارث مي‌برد» (بحرالعلوم، 1362: ج3، ص81).
- سيد مرتضي: «زوجه از قيمت تمام اموال و ماترك شوهر ارث مي‌برد» (سيد مرتضي، 1415ق: ص585).
- مشهور فقها: «زوجه في الجمله از برخي اموال شوهر ارث نمي‌برد». (ر.ك. سبزواري، 1423ق: ج2، ص835؛ شهيدثاني، 1413ق: ج13، ص185؛ نراقي، 1415ق: ج29، ص359).
در اينكه زوجه از چه اموالي عيناً و قيمتاً ارث نمي‌برد و از چه اموالي فقط عيناً ارث نمي‌برد و از نظر قيمت ارث مي‌برد، نيز بين فقها سه نظر وجود دارد.

1-2) ادله ابن جنيد
 

1-1-2)قرآن
 
«و لكم نصف ماترك ازواجكم ان لم يكن لهن ولد فان كان لهن ولد فلكم الربع مما تركن من بعد وصية يوصين بها او دين و لهن الربع مما تركتم ان لم يكن لكم ولد فان كان لكم ولد فلهنّ الثمن مّما تركتم من بعد وصية توصون بها او دين...» (نساء، 12). (براي شما مردان ماترك زنانتان است، اگر بدون فرزند باشند، ولي اگر ذات ولد باشند، سهم شما از آن چه به جاي مي‌گذارند، است؛ البته پس از پرداخت ديون متوفي و عمل به وصيت ايشان و زوجه غيرذات ولد از ماترك شما ارث مي‌برد و زوجه ذات ولد ....).
كلمه «ما» در «ماترك» اسم موصول و شامل تمام اموال مي‌شود، لذا اختصاص آن به برخي اموال نيازمند دليل است. همچنين اين كلمه چهار مرتبه تكرار شده و سياق يكي است و تفاوت قائل شدن ميان برخي، ترجيح بلامرجح و بدون دليل است.

2-1-2) روايات
 
1-2-1-2) «... ان الزوج لاينقص من النصف شيئاً اذا لم يكن ولد و الزوجة لاتنقص من الربع شيئاً اذا لم يكن ولد...» (حرعاملي، 1414ق: ج26، ص155). (زوجي كه از زوجه متوفي داراي فرزند نباشد، كمتر از نصف نمي‌برد و زوجه‌اي كه داراي فرزند از زوج متوفي نباشد، كمتر از نمي‌برد). بنابراين اگر كسي قائل شود، زوجه از عين زمين يا چيز ديگري ارث نمي‌برد از سهمش كمتر مي‌شود.
2-2-1-2) «عن ابي جعفر(ع) في حديث قال: ان الله ادخل الزوج و الزوجة علي جميع اهل المواريث فلم ينقصها من الربع و الثمن» (همان). (امام باقر(ع) فرمود: خداوند زوج و زوجه را بر تمام طبقات وارثين وارد كرد و سهم آنها را از (حداقل سهم زوج) و (حداقل سهم زوجه) كمتر قرار نداده، لذا اگر كسي قائل شود زن از عين برخي ماترك ارث نمي‌برد، سهم زوجه از كمتر مي‌شود).
3-2-1-2) «عن ابي بصير قال قرأ علي ابوجعفر (ع) .... رجل توفي و ترك امرأته قال: للمراة الربع و مابقي فللامام(ع)» (همان، ص203). (از امام باقر و صادق (ع) نقل شده، چنانچه مردي فوت كند و تنها وارثش زوجه باشد، سهم زوجه است و مابقي اموال در حكم مال بلاوارث تحويل امام مي‌شود). در اين روايات براي سهم زوجه قيدي معين نشده، لذا نمي‌توان آن را مقيد به غيرزمين نمود، بلكه به طور كلي مي‌فرمايند سهم زوجه است و استثنايي قائل نشده‌اند. حال اگر ارث بردن زوجه از عين ارض، عقار و امثال آن جايز نبود، بايد استثناء آن بيان مي‌شد.
4-2-1-2) «عن ابي بصير عن ابي عبدالله(ع) في امراة ماتت و تركت زوجها قال: المال كله له، قلت فالرجل يموت و يترك امراته قال: المال لها» (همان، ج6، ص203). (امام صادق(ع) در مورد زوجه‌اي كه فوت كرده و شوهر تنها وارث وي مي‌باشد فرمود: همة اموال زوجه به شوهر مي‌رسد، راوي مي‌گويد: اگر مرد فوت كند و زن تنها وارث باشد، چه بايد كرد؟ امام فرمود: تمام مال به زوجه مي‌رسد). اين روايت هم علاوه بر سهم زوجه، مابقي اموال شوهر متوفي را در مالكيت زوجه دانسته است. به همين مضمون حديث ديگري نيز نقل شده (همان).
5-2-1-2) «... الفضيل بن يسار البصري قال: سالت اباالحسن الرضا (ع) عن رجل مات و ترك امرأةً قرابةً ليس له قرابة غيرها قال: يدفع المال كله اليها» (همان، ج26، ص205). (فضيل از امام رضا(ع) سؤال كرد مردي فوت مي‌كند و تنها وارث او همسرش مي‌باشد كه نسبت فاميلي هم با وي دارد امام فرمود: تمام ماترك زوج به زوجه داده مي‌شود). اگر محروميت زوجه از برخي ماترك جزو متفردات شيعه بود، امام(ع) بايد اين استثنا را بيان مي‌كرد، اما ايشان هيچ استثنايي بيان نكرده‌اند.
ابن جنيد با استناد به آيه سوره نساء و مجموع روايات معتقد است: «زوجه سهم خود را ( يا ) از عين ماترك ارث مي‌برد».

2-2) ادله سيد مرتضي
 
سيد مرتضي معتقد است: «زوجه تمام يا سهم خود را از عين برخي ماترك و از قيمت برخي ديگر به ارث مي‌برد». در نظريه سيد مرتضي از سهم زوجه چيزي كم نمي‌شود، منتهي يا از اراضي و ابنيه از جهت قيمت به وي پرداخت مي‌شود (سيدمرتضي، 1415ق: ص585). وي معتقد است راه جمع بين حفظ ظاهر كتاب كه به زن و ارث مي‌رسد و رواياتي كه زن را از برخي اموال غيرمنقول محروم ساخته، اين است كه سهم زن را از قيمت اموال غيرمنقول پرداخت مي‌نمايند؛ همانطور كه در مسأله «حبوه» (ارث اختصاصي پسر بزرگتر از برخي اموال) چنين استدلال كرده است.

 

بقیه در ادامه مطلب 



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393
بازدید : 294
نویسنده : رسول رشیدی

چکیده:
 اختلاس اموال عمومى، همزاد با تشکیل حکومت مطرح بوده و قدمتى به اندازه خود دولتها دارد. اختلاس از جمله تعدیات کارمندان و کارکنان دولت و مؤسسات و شرکتهاى دولتى و یا وابسته به دولت و یا سایر ماموران به خدمات عمومى است که به اموال متعلق به دولت‏یا اشخاص دیگر، صورت مى‏گیرد و همواره به عنوان تهدیدى جدى علیه دولت و ملت قلمداد مى‏گردد.
در تحقیق حاضر به بررسى ارکان جرم اختلاس در قانون ایران و برخى کشورهاى دیگر در سه مبحث پرداخته شده است; مبحث اول درباره رکن قانونى جرم اختلاس مى‏باشد و مبحث دوم و سوم اختصاص به رکن مادى و معنوى این جرم دارد.
از نکات قابل توجه در این مقاله علاوه بر اثبات این مطلب که معیار تحقق جرم اختلاس تصاحب و برخورد مالکانه کردن با مال مى‏باشد، مى‏توان دایره این جرم را به اموال بانکهاى خصوصى، شرکتهاى سهامى غیر دولتى، احزاب، سندیکاها و نیز به اموال غیر منقول، تعمیم داد.
واژگان کلیدى: اختلاس

مقدمه
 
امروزه براى اداره جامعه و سامان بخشیدن به روابط اجتماعى و بهره‏مندى مردم از مواهب و نعمات موجود در طبیعت، بخش عظیمى از سرمایه‏ها و اموال موجود در یک کشور در اختیار کارکنان دولت قرار مى‏گیرد; این دسته از اموال و سرمایه‏ها را خطرات زیادى مورد تهدید قرار مى‏دهد و همواره احتمال مى‏رود که اموال دولت‏یا اموال اشخاص که به حسب وظیفه به کارمند ولت‏سپرده شده است، به نوعى مورد استفاده غیر قانونى واقع شود و برخلاف هدف مورد نظر، از آن بهره‏بردارى شخصى شود و یا این که آن را به نفع خود یا دیگرى تصاحب نماید.
به منظور جلوگیرى از سوء استفاده‏هاى کارمندان دولت از سرمایه و اموال موجود در اختیار آنها و تضمین هر چه بیشتر منافع دولت و ملت، قانونگذار در صدد حمایت کیفرى از این دسته از اموال و سرمایه‏ها بر آمده است و کسانى را که متولى امور اجتماعى بوده و امکانات و داراییهاى عمومى در اختیار آنهاست از دخل و تصرف برخلاف موازین قانونى و استفاده شخصى یا تصاحب آنها به نفع خود یا دیگرى ممنوع کرده است. این حمایت کیفرى تحت عناوین مختلفى در قانون آمده است که از جمله مهمترین آنها «جرم اختلاس‏» مى‏باشد.
اختلاس عبارتست از: «تصاحب همراه با سوء نیت اموال دولت‏یا اشخاص توسط مستخدم دولت که به حکم وظیفه در اختیار وى قرار داشته است‏به نفع خود یا دیگرى‏».
به هر حال یکى از بارزترین مشکلات و معضلات جهان بالاخص کشورهاى جهان سوم و کشورهاى در حال توسعه، تخلفات و جرایم کارکنان دولت و سوء استفاده‏هاى مالى آنها از اموال سپرده شده به آنها مى‏باشد.
على رغم تشدید مجازات مرتکبین جرم اختلاس، ارتکاب این جرم در سطح وسیعى همچنان ادامه دارد. اختلاسها بخصوص توسط کارمندان بلند پایه، اهمیت قضیه را دوچندان مى‏کند.
در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران که همانند قوانین اساسى سایر کشورها، در آن نمادى‏ترین و مهمترین مطالب بیان گردیده، در اصل 49 دولت را موظف کرده است تا ثروتهاى ناشى از اختلاس را گرفته و حسب مورد به بیت المال یا صاحب حق برگرداند. با این مقدمه به بررسى ارکان جرم اختلاس پرداخته مى‏شود.

مبحث اول: رکن قانونى
 
عنصر قانونى جرم اختلاس و شروع به آن در حقوق ایران در حال حاضر ماده 5 و 6 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبردارى مى‏باشد.
على‏رغم تصویب قانون جدید تعزیرات در سال 1375 با عنایت‏به جامعیت قانون تشدید درباره اختلاس، ماده 5 این قانون همچنان به عنوان عنصر قانونى جرم اختلاس به قوت خود باقى است; بنابراین توهم برخى از نویسندگان (3) مبنى بر لغو ماده 5 توسط ماده 598 ق.م.ا، کاملا بى اساس است.
اداره حقوقى قوه قضاییه در نظریه شماره (6166/7 - سال 1376) اشعار مى‏دارد:
«آنچه در ماده 5 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبردارى آمده و عنوان اختلاس دارد با موضوع ماده 598 قانون تعزیرات که مربوط به تصرف غیر قانونى است، جرایم جداگانه هستند و ماده 598 اخیرالذکر به قوت خود باقى است.»
یکى از حقوقدانان در این باره مى‏گوید: «با عنایت‏به این که این قانون (قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبردارى مصوب 1364 و در تاریخ 15/9/1367 به تایید مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید.) از هر لحاظ جامع و مانع بود. به همین جهت در سال 1375 که قانون تعزیرات اصلاح شد، بحثى تحت عنوان اختلاس در این قانون جدید پیش بینى نگردید و در حال حاضر رکن قانونى جرم اختلاس اموال دولتى مقررات ماده 5 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبردارى مى‏باشد.» (4)
جرم اختلاس اموال دولتى قبلا در ماده 152 قانون مجازات عمومى سابق پیش‏بینى شده بود:
«هر یک از اشخاص مذکور در ماده 2 قانون تشکیل دیوان کیفر، وجوه نقدى یا مطالبات یا حوالجات یا سهام و سایر اسناد و اوراق بهادار یا سایر اموال متعلق به هر یک از سازمانها و مؤسسات مندرج در آن ماده یا اشخاص را که بر حسب وظیفه به او سپرده شده است‏به نفع خود یا دیگرى برداشت و تصاحب کرده و یا عمدا تلف نماید، مختلس محسوب و... مجازات خواهد شد».
اشخاص مذکور در ماده 2 لایحه مربوط به تشکیل دیوان کیفر کارکنان دولت و طرز تعقیب ماموران دولتى در محل خدمت مصوب 19 اردیبهشت ماه 1334 عبارت بودند از: «معاونان و وزیران کل وزارتخانه‏ها و معاونان نخست‏وزیر و مدیران کل نخست وزیرى و سازمانها و مؤسسات دولتى و وابسته به دولت و سفراء و رؤساى دانشکده‏ها و دانشگاهها و مؤسسات عالى علمى دیگر که از طرف دولت‏یا با کمک مستمر دولت اداره مى‏شوند و استانداران و فرمانداران و رؤساى ادارات استانها و شهرستانها و شهرداران مراکز شهرستانها و رؤسا و مدیران و اعضاى هیات مدیره و هیات عامل شرکتها و مؤسسات و سازمانهاى دولتى و وابسته به دولت و رؤسا و مدیران سازمانها و مؤسسات مملکتى و رؤسا و مدیران سازمانها و مؤسسات مامور به خدمات عمومى و کفیل یا قائم مقام هر یک از مقامات مذکور و رؤسا و مستشاران و دادستان دیوان محاسبات و دارندگان پایه‏هاى قضایى که به سبب شغل و وظیفه مرتکب جرم شوند.»
قانونگذار جمهورى اسلامى ایران ابتدا جرم اختلاس را در ماده 75 قانون تعزیرات سابق (5) مقرر و عنوان ماموران دولتى را نه تنها احصاء بلکه در تبصره یک آن کارمندان و کارکنان قواى مقننه و قضاییه را نیز مشمول جرم اختلاس مندرج در این ماده قرار داد.
اما از آن جا که سیاست کیفرى قانونگذار ایجاب مى‏نمود تا درصدد جلوگیرى و مبارزه با مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبردارى بر آید، در سال 1364 قانون خاصى تحت عنوان « قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبردارى » توسط مجلس شوراى اسلامى تصویب و در تاریخ 15/9/1367 به تائید مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید. با عنایت‏به این که این قانون نسبت‏به سایر قوانین نسبتا مناسب بود، به همین جهت در سال 1375 که قانون تعزیرات اصلاح شد، بحثى تحت عنوان اختلاس در قانون جدید پیش بینى نگردید و در حال حاضر رکن قانونى جرم اختلاس مقررات ماده 5 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبردارى خواهد بود که مقرر مى‏دارد: «هر یک از کارمندان و کارکنان ادارات و سازمانها یا شوراها و یا شهرداریها و مؤسسات و شرکتهاى دولتى و یا وابسته به دولت و یا نهادهاى انقلابى و دیوان محاسبات و مؤسساتى که به کمک مستمر دولت اداره مى‏شوند و یا دارندگان پایه قضایى و بطور کلى قواى سه گانه و همچنین نیروهاى مسلح و ماموران به خدمات عمومى اعم از رسمى یا غیر رسمى وجوه یا مطالبات یا حواله‏ها یا سهام و اسناد و اوراق بهادار و یا سایر اموال متعلق به هر یک از سازمانها و مؤسسات فوق الذکر و یا اشخاص را که بر حسب وظیفه به آنها سپرده شده است‏به نفع خود یا دیگرى برداشت و تصاحب نماید مختلس محسوب و... مجازات خواهد شد.»
عنصر قانونى جرم اختلاس در قانون مجازات سوریه در ماده 349 مقرر شده است که همانند عنصر قانونى این جرم در قانون مجازات لبنان مى‏باشد. قانونگذار مصرى نیز به تبعیت از ماده 169 قانون مجازات فرانسه درباره جرم اختلاس، عین همان ماده را در ماده 97 خود پیش‏بینى کرده است. (6) و قانونگذار عراق نیز در مواد 316 تا 320 قانون مجازات به جرم اختلاس و جرایم مشابه پرداخته است. (7)

 

بقیه در ادامه مطلب 



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393
بازدید : 346
نویسنده : رسول رشیدی

مقدمه و تعاريف

اين استاندارد به استناد ماده 5 آيين نامه جلوگيري از آلودگي آب و با توجه به ماده 3 همين آيين نامه و با همكاري وزارتخانه هاي بهداشت درمان و آموزش پزشكي ، نيرو، صنايع، صنايع سنگين، معادن و فلزات، كشور و كشاورزي توسط سازمان حفاظت محيط زيست تهيه و تدوين گرديده است. در اين استاندارد تعاريف و اصطلاحاتي كه به كار رفته است به شرح ذيل مي باشد:

آب سطحي:

عبارت است از آبهاي جاري فصلي يا دائمي ، درياچه هاي طبيعي يا مصنوعي و تالابها 

چاه جذب:

عبارت است از حفره يا گودالي كه قابليت جذب داشته و كف آن تا بالاترين سطح ايستايي حداقل 3 متر فاصله داشته باشد.

ترانشه جذبي:

عبارت است از مجموعه اي از كانالهاي افقي كه فاضلاب به منظور جذب در زمين به آنها تخليه شده و فاصله كف آنها از بالاترين سطح ايستايي حداقل 3 متر باشد.

كنار گذر:

كانالي است كه فاضلاب را بدون عبور از بخشي از تصفيه خانه يا كل آن بخش ديگر و يا كانال خروجي هدايت كند.

 

نمونه مركب: 

عبارت است از تهيه يك نمونه 24 ساعته از نمونه هايي كه با فواصل زماني حداكثر 4 ساعت تهيه شده اند.

 

ملاحظات كلي:

1-                        تخليه فاضلابها بايد ير اساس استانداردهايي باشد كه به صورت حداكثر غلظت آلوده كننده ها بيان مي شود و رعايت اين استانداردها تحت نظارت سازمان حفاظت محيط زيست ضروري است.

2-                        مسئولين منابع آلوده كننده بايد فاضلابهاي توليدي را با بررسي هاي مهندسي و استفاده از تكنولوژي مناسب و اقتصادي تا حد استانداردها تصفيه نمايند.

 

1-                        اندازه گيري غلظت مواد آلوده كننده و مقدار جريان در فاضلابها بايد بلافاصله پس از آخرين واحد تصفيه اي تصفيه خانه و قبل از ورود به محيط انجام گيرد.

2-                        اندازه گيري جهت تطبيق با استاندارهاي اعلام شده قبل از تأسيسات تصفيه فاضلاب بايد بر مبناي نمونه مركب صورت گيرد. در سيستم هايي كه تخليه ناپيوسته دارند اندازه گيري در طول زمان تخليه ملاك خواهد بود.

3-                        لجن و ساير موارد جامد توليد شده در تأسيسات تصفيه فاضلاب قبل از دفع بايستي به صورت مناسب تصفيه شده و تخليه نهايي اين مواد نبايد موجب آلودگي محيط زيست گردد.

 

http://uploadboy.com/nnxxg9634p3j.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393
بازدید : 317
نویسنده : رسول رشیدی

مقدمه:

ادله اثبات دعوي مجموعه و سايلي است كه براي اثبات دعوي در مراجع قضائي مورد استفاده قرار مي‌گيرد واصل 166 قانون اساسي در اين موارد مي‌گويند: (احكام دادگاهها بايد مستند مستدل به مواد قانون و اصولي باشد همچنين  برا ساس آن حكم صادر شده است. ماده 214 ق. آ. د. ك مصوب 1378 مي‌گويند: (راي دادگاه بايد مستدل و مستند و موجه بوده و مستند به مواد قانون و اصول باشد كه بر اساس آن صادر شده است.دادگاه مكلف است حكم هر قضيه را در قوانين مدونه بيايد زيرا ذكر جهات و دلائل در راي اين امكان را فراهم مي‌سازد. كه طرفين دعوي با ملاحظه حكم صادره به صحت حكم صادره پي برده و تضمين براي آزادي و حقوق فردي به شمار مي‌رود و الزام دادرسان به مدل  

ساختن آراء خود موجب مي‌شود كه در رسيدگي و صدور راي منتهاي دقت را به خرج دهند و بعلاوه توجيه و استدلال به تفاسير قضائي بار علمي داده و موجب صدور رويه هاي قضائي شايسته و صدور احكام عادلانه مي‌گردد.

ادله اثبات دعواي كيفري يكي از مهمترين موضوعات دادرسي كيفري است تحولات چشمگيري يافته است. در طول تاريخ شهادت و اقرار در اثبات جرائم نقشي اساسي و اغلب انكار ناپذير را بويژه در دوره دلائل قانوني ايفا كرده است در گذشته دلائل قانوني بر قاضي تحميل مي‌شد و او چاره اي جز صدور حكم محكوميت بر مبناي دلائل ارائه شده نداشت اوردالي ياداوري ايزدي، دوئل قضائي و شيوه هاي غير متعارف كشف و اثبات جرائم در كنار شهادت و اقرار يا در صورت فقدان آنها 

جايگاه خاصي را به خود اختصاص مي‌داد و عدالت كيفري طي قرون متمادي با توسل به آنها تامين مي‌شده است. شهادت و اقرار بويژه در مواردي كه تحت شكنجه و تهديد با اكره و اغوا اخذ شده باشد به تدريج اعتبار مطلق خود را از دست دادند چنين است كه دوره دلائل قانوني سپري مي‌شود و دوره اقناع وجداني قاضي يا دلائل معنوي مطرح مي‌شود. رشد علوم و فنون در زمينه هاي مختلف تمام ابعاد زندگي بشر را تحت تاثير قرار داده است علومي مانند روان كاري روان شناسي، جرم شناسي، و ….و نيز علوم آزمايشگاهي در نظام هاي قضائي نفوذ كرده است البته اين شيوه گر چه هنوز به قدر كافي جايگاه خود را نيافته است ولي با تلاش هائي كه صورت مي‌گيرد و جايگاه اصلي خود را به دست خواهد آورد اين تحقيق در دو فصل ارائه شده است فصل اول درباره كليات ادله مي‌باشد و در فصل دوم هم ادله مورد استفاده در امور كيفري گفته شده است .

 

 

http://uploadboy.com/igs4k4t2u0ek.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : شنبه 8 آذر 1393
بازدید : 1010
نویسنده : رسول رشیدی

متقاضیان دکتری حقوق جزا چه بخوانند؟

 

 

برای آزمون کتبی دکتری دانشگاه­ های دولتی که به صورت جامع (سراسری) و تستی برگزار می­شود، صرفاً مطالعه منابعی که با علامت * مشخص شده اند، پیشنهاد می­شود و مطالعه مابقی منابع برای آزمون مصاحبه شفاهی توصیه می شوند.

 

الف ـ آیین دادرسی کیفری
۱- حقوق بشر ، مفاهیم انصاف و عدالت، دکتر محمد آشوری.
۲- عدالت کیفری(مجموعه مقالات)، دکتر محمد آشوری.
۳- تاملاتی در حقوق تطبیقی(جلد دوم) ، مقاله تحول جایگاه دادسرا و ترافعی شدن امر تعقیب، دکتر محمد آشوری.
۴- کتاب جایگزین های زندان یا مجازاتهای بینابین، دکتر محمد آشوری.
۵- علوم جنایی(گزیده مقالات آموزشی برای ارتقای دانش دست اندرکاران مبارزه با مواد مواد مخدر در ایران)جلد دوم، مقاله جایگزین های زندان یا مجازات های بینابین دکتر محمد آشوری.

 

۶ ـ آیین دادرسی کیفری، دکتر علی خالقی، انتشارات شهردانش، آخرین چاپ*

 

۷- فرایند دادرسی کیفری (۲ جلد) ، بهروز جوانمرد ،انتشارات جاودانه، چاپ اول، زمستان ۱۳۹۱*

 

ب ـ حقوق جزای عمومی
۱- تقریرات کارشناسی ارشد و دکتری استاد حسین آقایی نیا ، آخرین نسخه
۲-  تقریرات کارشناسی ارشد و دکتری استاد محسن رهامی،آخرین نسخه

 

ج ـ حقوق جزای اختصاصی
۱- جرایم علیه اشخاص(علیه تمامیت جسمانی و معنوی) استاد حسین آقایی نیا.آخرین چاپ
۲- تقریرات جرایم علیه اشخاص کارشناسی ارشد و دکتری استاد محسن رهامی ، آخرین نسخه

 

د ـ متون فقه
۱- حدود،تعزیرات ، قصاص و دیات دکتر ابوالقاسم گرجی.
۲- ترجمه مبانی تکمله المنهاج آیت الله ابوالقاسم خویی(حدود،قصاص،دیات)
۳- قواعد فقه جزایی استاد سید مصطفی محقق داماد.

 

۴ – ترجمه جواهر الکلام ؛ محمد حسن نجفی (حدود،قصاص، دیات)

 

۵- ترجمه مسالک الافهام،محمد بن حسن حر عاملى (شهید ثانی)، بخش حدود ، قصاص و دیات.

 

۶ ـ ترجمه تحریر الروضه فی شرح اللمعه ؛ سید مهدی دادمرزی، انتشارات کتاب طه، بخش حدود ، قصاص و دیات.*

 

ه ـ متون حقوقی
۱- تقریرات استاد حسین آقایی نیا.
۲- ترجمه حقوق جزای آمریکا استاد حسین آقایی نیا.

 

و ـ جرم شناسی

 

۱ـ تقریرات جرم شناسی استاد علی حسین نجفی ابرند آبادی از سال ۷۰ تا ۹۱ به کوشش دکتر شهرام ابراهیمی (دوره کارشناسی،کارشناسی ارشد و دکتری) نسخه آذر ۱۳۹۱

 

از میان این تقریرات برخی واجد اهمیت بسیار زیادی هستند از جمله :

 

ـ تقریرات جامعه شناسی جنایی (جامعه شناسی جرم)، به کوشش مهدی صبوری پور، دوره کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی، سال تحصیلی ۱۳۸۳ – ۱۳۸۴ ( نسخه به­روزرسانی شده آذر ۱۳۹۱)

 

ـ تقریرات جامعه شناسی کیفری به کوشش بهروز جوانمرد، دوره دکتری، دانشگاه شهید بهشتی، سال تحصیلی ۱۳۸۹ – ۱۳۸۸ ( نسخه به­روزرسانی شده آذر ۱۳۹۱)

 

ـ تقریرات جرم شناسی حقوق کیفری و آیین دادرسی کیفری، به کوشش سودابه رضوانی و مرضیه آقا میرسلیم، دوره دکتری، دانشگاه شهید بهشتی، سال تحصیلی ۱۳۹۰-۱۳۹۱

 

ـ تقریرات جرم شناسی (جهانی شدن جرم) ، به کوشش سمانه طاهری و عاطفه شیخ الاسلامی، دوره کارشناسی ارشد، دانشگاه مفید، سال تحصیلی ۱۳۹۰-۱۳۹۱

 

۲- مطالبی که استاد نجفی ابرندآبادی تحت عنوان دیباچه در برخی کتاب ها نوشته اند از جمله :

 

۱-آماده ، غلامحسین ، نقش رئیس قوه قضاییه در فرایند کیفری ، نشر دادگستر

 

۲-فلچر، جرج.پی، مفاهیم بنیادین حقوق کیفری ، ترجمه سید مهدی سید زاده

 

۳-عباچی، مریم ، حقوق کیفری اطفال ، انتشارات مجد

 

۴-ذاقلی، عباس، قاچاق انسان، نشر میزان

 

۵-لپز، ژرار و فیلیزولا، ژینا، بزه دیده و بزه دیده شناسی، ترجمه روح الدین کرد علیوند و احمد محمدی ، انتشارات مجد

 

۶-سوتیل، کیت و پیلو ، مویرا و تیلور ، کلر ، شناخت جرم شناسی ، ترجمه میر روح الله صدیق ، نشر دادگستر

 

۷-هافنر، هری ، قوانین هیتی‌ها: قانون نامه‌ای از آسیای صغیر ، ترجمه فرناز اکبری رومنی ، انتشارات حقوقی

 

۸-بادامچی، حسین ، تاریخ حقوق کیفری بین‌النهرین ، انتشارات سمت

 

۹-رجبی پور، محمود ، مبانی پیشگیری اجتماعی از بزهکاری اطفال و نوجوانان ، دفتر تحقیقات کاربردی پلیس پیشگیری

 

۱۰-عباسی ، مصطفی ، افق های نوین عدالت ترمیمی ـ میانجی گری کیفری ، انتشارات دانشور

 

۱۱-کلارک، رونالد و اک ، جان ، جرم شناسی پیشگیری ، ترجمه مهدی مقیمی و مهدیه تقی زاده ، دفتر تحقیقات کاربردی ناجا

 

۱۲-دیباچه بر سیاست انسان مدار ریسک جرم نوشته سودابه رضوانی،نشر میزان

 

۱۳-دیباچه بر حمایت از شهود نوشته زینب باقری نژاد، انتشارات خرسندی

 

۳- مقالات استاد نجفی ابرندآبادی در مجلات تخصصی حقوقی نظیر تعالی حقوق یا مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی یا مجله دانشگاه علوم اسلامی رضوی (آموزه های حقوقی) یا فصل نامه مدرس علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس و… یا مقالاتی که در برخی ویژه نامه به چاپ رسانده اند از جمله: (علوم جنایی) سلسله مقالات تقدیمی در نکوداشت استاد آشوری،انتشارات سمت،۱۳۸۳؛ تازه های علوم جنایی (مجموعه مقالات) ، نشر میزان ، ۱۳۸۸ ؛ مجموعه مقالات همایش حقوق شهروندی ، نشر گرایش ، ۱۳۸۸ و…

 

۴- مقالات استاد آشوری در برخی ویژه نامه ها از جمله : مجموعه مقالات همایش راه کارهای کاهش جمعیت کیفری زندان و…

 

۵ ـ راب وایت و فیونا هینز ، جرم و جرم­شناسی ؛ متن درسی نظریه­های جرم و کج­روی، ترجمه علی سلیمی، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ دوم، زمستان ۱۳۸۵*

 

۶ ـ فرانکلین پ. ویلیامز و مریلین دی، مک شین؛ نظریه های جرم شناسی، ترجمه حمیدرضا ملک محمدی، انتشارات میزان، چاپ سوم، زمستان ۱۳۸۸

 

منابع پیشنهادی آزمون مصاحبه شفاهی دکتری دانشگاه شهید بهشتی رشته حقوق کیفری و جرم شناسی

 

لازم به ذکر است برای آزمون کتبی دکتری دانشگاه­های دولتی که به صورت جامع (سراسری) و تستی برگزار می­شود، صرفاً مطالعه منابعی که با علامت * مشخص شده اند، پیشنهاد می شود و مطالعه مابقی منابع برای آزمون مصاحبه شفاهی توصیه می شوند.

 

الف ـ حقوق جزای عمومی
۱- زمینه حقوق جزای عمومی ، دکتر رضا نور بها. آخرین چاپ
۲- حقوق جزای عمومی(دو جلد)،دکتر محمد علی اردبیلی. آخرین چاپ*

 

ب ـ حقوق جزای اختصاصی
۱- تقریرات جرایم علیه اشخاص دکتر جعفر کوشا.
۲-  جرایم علیه اشخاص،اموال و امنیت دکتر حسین میر محمد صادقی.آخرین چاپ*

 

۳ـ بایسته های حقوق جزای اختصاصی ۱و۲و۳، دکتر جعفر کوشا، انتشارات مجد، چاپ اول، ۱۳۹۰

 

ج ـ آیین دادرسی کیفری

 

۱ـ فرایند دادرسی کیفری (۲ جلد) ،بهروز جوانمرد ،انتشارات جاودانه،چاپ اول، زمستان ۱۳۹۱*

۲ ـ کلیات آیین دادرسی کیفری، رجبعلی گلدوست جویباری، انتشارات جنگل، آخرین چاپ

 

د ـ متون فقه
۱- حدود،تعزیرات ، قصاص و دیات دکتر ابوالقاسم گرجی.
۲- ترجمه مبانی تکمله المنهاج آیت الله ابوالقاسم خویی(حدود،قصاص،دیات)
۳- قواعد فقه جزایی استاد سید مصطفی محقق داماد.

 

۴ – ترجمه جواهر الکلام ؛ محمد حسن نجفی (حدود،قصاص، دیات)

 

۵- ترجمه مسالک الافهام،محمد بن حسن حر عاملى (شهید ثانی)، بخش حدود ، قصاص و دیات.

 

۶ ـ ترجمه تحریر الروضه فی شرح اللمعه ؛ سید مهدی دادمرزی، انتشارات کتاب طه، بخش حدود ، قصاص و دیات.*

 

ه ـ متون حقوقی
۱- تقریرات متون حقوقی تخصصی دوره کارشناسی ارشد دکتر نسرین مهرا از سال ۱۳۸۱ الی ۱۳۹۱

 

۲- لغات خارجی مندرج در کتاب کیفر شناسی تالیف استاد علی صفاری ، انتشارات جنگل.آخرین چاپ*

 

۳- تقریرات متون حقوقی پیشرفته ، استاد علی صفاری ، دوره دکتری ، از سال ۱۳۸۵ الی ۱۳۹۱٫

 

و ـ جرم شناسی

 

۱ـ تقریرات جرم شناسی استاد علی حسین نجفی ابرند آبادی از سال ۷۰ تا ۹۱ به کوشش دکتر شهرام ابراهیمی (دوره کارشناسی،کارشناسی ارشد و دکتری) نسخه آذر ۱۳۹۱

 

از میان این تقریرات برخی واجد اهمیت بسیار زیادی هستند از جمله :

 

ـ تقریرات جامعه شناسی جنایی (جامعه شناسی جرم)، به کوشش مهدی صبوری پور، دوره کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی، سال تحصیلی ۱۳۸۳ – ۱۳۸۴ ( نسخه به­روزرسانی شده آذر ۱۳۹۱)

 

ـ تقریرات جامعه شناسی کیفری به کوشش بهروز جوانمرد، دوره دکتری، دانشگاه شهید بهشتی، سال تحصیلی ۱۳۸۹ – ۱۳۸۸ ( نسخه به­روزرسانی شده آذر ۱۳۹۱)

 

ـ تقریرات جرم شناسی حقوق کیفری و آیین دادرسی کیفری، به کوشش سودابه رضوانی و مرضیه آقا میرسلیم، دوره دکتری، دانشگاه شهید بهشتی، سال تحصیلی ۱۳۹۰-۱۳۹۱

 

ـ تقریرات جرم شناسی (جهانی شدن جرم) ، به کوشش سمانه طاهری و عاطفه شیخ الاسلامی، دوره کارشناسی ارشد، دانشگاه مفید، سال تحصیلی ۱۳۹۰-۱۳۹۱

 

۲- مطالبی که استاد نجفی ابرندآبادی تحت عنوان دیباچه در برخی کتاب ها نوشته اند از جمله :

 

۱-آماده ، غلامحسین ، نقش رئیس قوه قضاییه در فرایند کیفری ، نشر دادگستر

 

۲-فلچر، جرج.پی، مفاهیم بنیادین حقوق کیفری ، ترجمه سید مهدی سید زاده

 

۳-عباچی، مریم ، حقوق کیفری اطفال ، انتشارات مجد

 

۴-ذاقلی، عباس، قاچاق انسان، نشر میزان

 

۵-لپز، ژرار و فیلیزولا، ژینا، بزه دیده و بزه دیده شناسی، ترجمه روح الدین کرد علیوند و احمد محمدی ، انتشارات مجد

 

۶-سوتیل، کیت و پیلو ، مویرا و تیلور ، کلر ، شناخت جرم شناسی ، ترجمه میر روح الله صدیق ، نشر دادگستر

 

۷-هافنر، هری ، قوانین هیتی‌ها: قانون نامه‌ای از آسیای صغیر ، ترجمه فرناز اکبری رومنی ، انتشارات حقوقی

 

۸-بادامچی، حسین ، تاریخ حقوق کیفری بین‌النهرین ، انتشارات سمت

 

۹-رجبی پور، محمود ، مبانی پیشگیری اجتماعی از بزهکاری اطفال و نوجوانان ، دفتر تحقیقات کاربردی پلیس پیشگیری

 

۱۰-عباسی ، مصطفی ، افق های نوین عدالت ترمیمی ـ میانجی گری کیفری ، انتشارات دانشور

 

۱۱-کلارک، رونالد و اک ، جان ، جرم شناسی پیشگیری ، ترجمه مهدی مقیمی و مهدیه تقی زاده ، دفتر تحقیقات کاربردی ناجا

 

۱۲-دیباچه بر سیاست انسان مدار ریسک جرم نوشته سودابه رضوانی،نشر میزان

 

۱۳-دیباچه بر حمایت از شهود نوشته زینب باقری نژاد، انتشارات خرسندی

 

۳- مقالات استاد نجفی ابرندآبادی در مجلات تخصصی حقوقی نظیر تعالی حقوق یا مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی یا مجله دانشگاه علوم اسلامی رضوی (آموزه های حقوقی) یا فصل نامه مدرس علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس و… یا مقالاتی که در برخی ویژه نامه به چاپ رسانده اند از جمله: (علوم جنایی) سلسله مقالات تقدیمی در نکوداشت استاد آشوری،انتشارات سمت،۱۳۸۳؛ تازه های علوم جنایی (مجموعه مقالات) ، نشر میزان ، ۱۳۸۸ ؛ مجموعه مقالات همایش حقوق شهروندی ، نشر گرایش ، ۱۳۸۸ و…

 

۴- مقالات استاد آشوری در برخی ویژه نامه ها از جمله : مجموعه مقالات همایش راه­کارهای کاهش جمعیت کیفری زندان و…

 

۵ ـ راب وایت و فیونا هینز ، جرم و جرم­شناسی ؛ متن درسی نظریه­های جرم و کج­روی، ترجمه علی سلیمی، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ دوم، زمستان ۱۳۸۵*

 

۶ ـ فرانکلین پ. ویلیامز و مریلین دی، مک شین؛ نظریه های جرم شناسی، ترجمه حمیدرضا ملک محمدی، انتشارات میزان، چاپ سوم، زمستان ۱۳۸۸

 

۷ـ  مقالات دکتر علی صفاری در مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه بهشتی،و برخی ویژه نامه ها نظیر (علوم جنایی) سلسله مقالات تقدیمی در نکوداشت استاد آشوری،انتشارات سمت، ۱۳۸۳، همچنین تازه های علوم جنایی (مجموعه مقالات) ، نشر میزان ، ۱۳۸۸

 

۸ـ تقریرات جرم شناسی دوره کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی استاد علی صفاری از سال۱۳۸۴ به بعد.

 

۹ـ دیباچه هایی که استاد صفاری بر برخی از کتاب ها نوشته اند ، از جمله :

 

ـ سیاست کیفری سختگیرانه یا جدی گرفتن بی‌نظمی‌ها و جرائم خرد؟ دیباچه در تسامح صفر: سیاست کیفری سختگیرانه در قبال جرایم خُرد ، بهروز جوانمرد، بنیاد حقوقی میزان، چاپ اول،۱۳۸۸ ؛

 

ـ  اهمیت پیشگیری از جرم، دیباچه در بزهکاری به عادت: از علت شناسی تا پیشگیری، امیر حسن نیازپور،انتشارات فکرسازان،چاپ اول،۱۳۸۷٫

 

ز ـ متفرقه

 

۱٫تازه های علوم جنایی (مجموعه مقالات) ، زیر نظر علی حسین نجفی ابرند آبادی ، بنیاد حقوقی میزان ، چاپ اول ، ۱۳۸۸٫

 

۲٫علوم جنایی (مجموعه مقالات در نکوداشت دکتر محمد آشوری) ، انتشارات سمت ، چاپ اول ، ۱۳۸۳ .

 

۳ . یادنامه شادروان دکتر رضا نوربها ،ضمیمه مجله تحقیقات حقوقی، دانشگاه شهید بهشتی، زمستان ۱۳۹۰

 

(متأسفانه این یادنامه که حاوی مقالات تقدیمی اساتید حقوق کیفری و جرم شناسی به روح بلند مرحوم دکتر نوربها می­باشد، برای فروش عرضه نشده است.)

 

ملاحظات:

 

۱٫ با توجه به اینکه آزمون دکتری وزارت علوم از سال ۱۳۹۰ به صورت تستی برگزار می شود،باید یادآوری شود، تهیه و مطالعه فهرست فوق، لزوماً به معنای موفقیت ۱۰۰ درصد داوطلب نخواهد بود بلکه %۵۰ درصد موفقیت داوطلبان محترم ، مربوط به آزمون مصاحبه شفاهی و حضوری است.که موفقیت در این مرحله بستگی به سوابق و فعالیت­های علمی و پژوهشی اعم از چاپ مقاله در مجلات با رتبه علمی ـ ترویجی یا علمی ـ پژوهشی همچنین گواهی سخنرانی یا ارائه مقاله یا پوستر در همایش های علمی داخلی و خارجی یا گواهی پذیرش مقالات علمی در کنگره های علمی و از این قبیل فعالیت ها دارد.لذا به داوطلبان محترم به ویژه دانشجویان کارشناسی ارشد اکیداً توصیه می گردد که در طی دوران تحصیلات تکمیلی خود از انجام فعالیت های علمی ـ پژوهشی غفلت نورزند.

 

فهرست نشریات علمی حقوقی دارای اعتبار پژوهشی یا ترویجی از نظر وزارت علوم را می توانید درنشانی زیر مشاهده نمایید.

 

http://www.noormags.com/view/fa/magazinebycategory/15?vo=Medum&l=all&r=3&s=title-asc&etc=all

 

2. گفتنی است منابع آزمون دکتری حقوق جزا و جرم شناسیِ دانشگاه آزاد اسلامی همانند منابع آزمون دانشگاه شهید بهشتی می باشد. لازم به ذکر است که آزمون دکتری این دانشگاه نیز از سال ۱۳۹۱ به صورت تستی برگزار می شود. از این رو تأثیر مرحله مصاحبه حضوری با حضور اساتید دانشگاه شهید بهشتی و برخی اساتید دانشگاه تهران نظیر دکتر محمد آشوری بیش از پیش پررنگ تر شده است.

 

۳٫افزودنی است در خصوص درس حقوق جزای عمومی به­طور معمول اما نه به طور همیشگی یک سوال از مکاتب حقوق کیفری مطرح می شود. داوطلبان محترم برای دسترسی به نظر تمامی اساتید این حوزه در خصوص تقسیم بندی مکاتب حقوق کیفری می توانند به کتاب حقوق جزای عمومی ، بهروز جوانمرد ، انتشارات علوی فرهیخته، چاپ ششم، ۱۳۹۱*مراجعه نمایند.

 

۴٫ در مورد داوطلبانی که دانشگاه مورد نظر آنها علامه طباطبایی تهران می باشد، علاوه بر موارد فوق، مطالعه مقالات و کتابهای دکتر حسین غلامی برای آزمون مصاحبه پیشنهاد می شود.

 

۵ . در مورد داوطلبانی که دانشگاه مورد نظر آنها تربیت مدرس تهران می باشد، علاوه بر موارد فوق، مطالعه مقالات و کتابهای دکتر مهرداد رایجیان اصلی و دکتر محمد فرجیها ، برای آزمون مصاحبه پیشنهاد می شود.

 

۶ . مجدداً یادآوری می­شود منابع فوق اولاً پیشنهادی بوده و ثانیاً با توجه به تجربه ۵ ساله گذشته برگزاری آزمون کتبی دکتری ( چه به صورت تشریحی و چه اخیراً که به صورت تستی برگزار می شود) حداکثر تا ۵۰% نیازهای داوطلبین را جامه عمل می­ پوشاند. ممکن است منابع پیشنهادی از نظر جمعی از داوطلبین کافی و از سوی جمعی دیگر ناکافی به نظر برسد. اما این منافاتی با در اختیار قرار دادن تجربه های گذشته برای آیندگان ندارد و در این راه «هر کسی از ظن خود» برنامه ریزی های کسب آمادگی برای آزمون دکتری را انجام می دهد.

 

ناگفته نماند؛

 

۷٫  سوالات مرحله مصاحبه شفاهی آزمون دکتری در برخی مواقع غیرقابل پیش­بینی و غیرقابل باور می­باشد. به این معنا که بعضاً یک سوال به صورت یک­پارچه و هماهنگ از همه دعوت شدگان به مصاحبه پرسیده شده که لزوماً ارتباطی به آنچه داوطلبان در تصورشان بوده، نداشته اما چندان هم بی ارتباط نبوده است. به عنوان نمونه در سال ۱۳۹۱ سوال مصاحبه درس جرم شناسی در دانشگاه شهید بهشتی این بوده است: « ۵ کتاب با موضوع جرم شناسی اعم از تألیف یا ترجمه نام ببرید؟!» لذا به داوطلبان توصیه می­شود از کتاب شناسی و منبع شناسی دروس مربوطه نیز غفلت نورزند و در جریان آخرین تجدید چاپ های کتاب­های حقوق کیفری و جرم شناسی نیز باشند.

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , آزمون های حقوقی , ,
تاریخ : جمعه 7 آذر 1393
بازدید : 309
نویسنده : رسول رشیدی

مطالعه تطبيقي دو سيستم حقوقي ايران و انگليس در مورد مباني، شرايط و موانع شناسايي و اجراي احكام خارجي در قلمرو اين دو كشور مبين اين واقعيت انكارناپذير است كه در ميان مباحث مختلفه حقوق بين‌الملل خصوصي شناسايي و اجراي احكام خارجي از جايگاه و اهميت بسيار ويژه‌اي برخوردار است. در اين عصر كه عصر ارتباط و گفت‌وگوي تمدن‌ها و انفجار اطلاعات نام گرفته است مهاجرت و تجارت مفهوم تازه‌اي پيدا كرده و وسايل ارتباط جمعي به طور وسيعي ارتباط كشورها را آسان‌تر و امكان‌پذيرتر نموده حقوق بين‌الملل خصوصي نيز دچار تحول و توسعه روزافزون گرديده و با تصويب كنوانسيون‌هاي مختلف روز به روز كشورها اختيار عمل كمتر و محدودتري خواهند داشت و در واقع جهان به سوي نظام وحدت حقوقي پيش مي‌رود.

 

 

 

 

تمام اين موارد همكاري هرچه نزديك‌تر كشورها در زمينه‌هاي مختلف حقوقي و قضائي را از جمله در زمينه اجراي احكام طلب مي‌نمايد. گرچه قانون اجراي احكام مدني مصوب سال ۱۳۵۶ شناسايي و اجراي احكام خارجي را پيش‌بيني كرده و شرايط مندرج در آن از نظر اصول قضائي تا حدودي مناسب به نظر مي‌رسد ليكن بايد دانست صرف وجود يك قانون مدون جهت اجراي احكام خارجي كفايت نمي‌نمايد بلكه رويه قضائي و دكترين حقوقي كه ثمره اجراي قانون در طول زمان است نقش بسيار ارزنده‌اي در اجراي آن دارد و مي‌تواند ضعف‌ها و كمبودهاي قانوني را تكميل و جبران نمايد. آنچه بيش از همه جلب توجه مي‌نمايد ميزان مشاركتي است كه رويه قضائي كشورها در تكميل و توسعه حقوق مربوط به اجراي احكام خارجي دارد.

 

چنانچه كشورها بخواهند در زمينه تجارت بين‌المللي و جذب سرمايه‌هاي خارجي و حتي عضويت در سازمان تجارت جهاني (WTO) موفق باشند مي‌بايست سيستم قضائي فعلي خود را به سطح و حد استانداردهاي جهاني نزديك‌تر كنند. به هر حال امروزه شناسايي بعضي از احكام صادره از دادگاه‌هاي خارجي مانند احكام مربوط به وضعيت و اهليت اشخاص به صورت يكي از واقعيات اجتناب‌ناپذير زندگي بين‌المللي درآمده است و به همين جهت اكثريت كشورها با درك اين ضرورت كوشيده‌اند تا از طريق تصويب قوانين و مقررات يا با ايجاد و تثبيت رويه قضائي امكان شناسايي و اجراي احكام خارجي را در قلمروي خود فراهم نمايند.

 

البته اين بدان معنا نيست كه كشورها خود را ملزم به شناسايي و اجراي بي‌قيد و شرط احكام خارجي بدانند بلكه هدف اين است كه با رعايت شرايطي امكان اجراي احكام مدني خارجي فراهم و بدين‌وسيله به مسئله شناسايي و اعتبار حقوق مكتسبه افراد توجه شده و راه براي توسعه بيشتر حقوق بين‌الملل خصوصي باز و هموار گردد.

 

http://uploadboy.com/221rs3wci6n6.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : جمعه 7 آذر 1393
بازدید : 298
نویسنده : رسول رشیدی

مقدّمه

يکی از موضوعاتی که امروز بندرت مورد بحث محافل حقوقی قرار گرفته، شمول مرور زمان در دعاوی کيفری است. شايد بتوان آنرا نتيجه رويکرد قانونگزاراسلامی نسبت به اين مقوله دانست. اما مهمتر از آن، مقاومت وی در برابر اين قضييه بوده که ابتدا شمول آنرا در تمامی دعاوی کيفری رد کرده و سپس صرفاً در مجازاتهای بازدارنده آنرا پذيرفته است. از اينکه تا چه حدّ ميتوان اين تاُسيس حقوقی را وارد گسترهُ مجازاتهای تعزيری کرد، هنوز بحث جدّی  از سوی حقوقدانان و فقهای محترم  در اين زمينه  مطرح نشده است. اما موضوع ابهام در تعريف قانونگزار از مجازاتهای بازدارنده عملاً باعث تشتّت آرإ محاکم کيفری گرديده است. دامنه اين تهافت آرإ در برخی موارد به هيئت محترم ديوانعالی کشور نيز کشيده شده و باعث گرديده تا اين مرجع بطور موردی راُی صادر نمايد. دليل آشکار آن نيز اينست که در حال حاضر جز تعريف قانونی از جرائم بازدارنده، وحدت رويه ای در نوع شناسائی اين نوع جرائم در دسترس نيست و مباحث نظری نيز نوعاً تابع عقايد افراد مبتلابه می باشند. زيرا در برخی موارد گاهی  بسياری از جرائم در اين دايره جای گرفته و در مقابل برخی اوقات حتیّ از جرائم بازدارنده نيز رويگردان ميگردد. اين يک واقعيت است که نوع تقسيم بندی جرائم در قانون مجازات اسلامی، موجبات سهولت در تطبيق مواد قانونی را بر هم به راحتی فراهم نمی آورد، و از طرف ديگر حداقل مرز مشخص بين مجازاتهای بازدارنده و تعزيراتی بدست نمیدهد. نگارنده سعی دارد در اين مقال ابتدا به بحث نظری شمول مرور زمان وسپس به جايگاه آن در قوانين ايران و فرانسه بطور اجمالی بپردازد.

 

 

http://uploadboy.com/1nn9ej89g47k.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 5 آذر 1393
بازدید : 246
نویسنده : رسول رشیدی
مقدمه : بحث ما راجع به حقوق قراردادهای دولتی است . با وجود اینكه نظام حقوقی قراردادهای دولتی بسیار متفاوت از قراردادهای خصوصی ( غیر دولتی ) است ؛ ولی این بحث كمتر مورد توجه قرار گرفته و در برنامه های آموزشی دانشگاههای كشور ما جای نگرفته است . البته در دروسی مثل حقوق اداری اشاراتی به مسائل قراردادهای دولتی مىشود ، ولی برای درك عمیق نظام حاكم بر قراردادهای دولتی این مقدار كفایت نمىكند . در حال حاضر تنها كتابی كه به زبان فارسی مستقلاً به مباحث حقوق قراردادهای اداری مىپردازد ، كتابی است كه توسط استاد محترم جناب آقای دكتر انصاری تحت همین نام نگاشته شده و در دسترس علاقمندان قرار دارد .
در یك مقاله كوتاه ، بیان همه مسائل ماهوی و شكلی قراردادهای دولتی میسر نیست ؛ ولی سعی میشود ، پس از بیان مفهوم قراردادهای دولتی و انواع آن ، با كلیاتی از نظام حقوقی حاكم بر قراردادهای دولتی آشنا شویم ، تا زمینه مطالعه و تحقیق همكاران حقوقی فراهم شود . ابتدا ببینیم به چه قراردادهایی ، قرارداد دولتی میگوییم :

مفهوم قراردادهای دولتی

در معنی عام ، هر قراردادی كه یك طرف آن ، دستگاههای اداری ، اعم از دولتی (مثل وزارتخانهها و موسسات و شركتهای دولتی) یا دستگاههای بلدی (شهرداریها ) باشد ؛ قرارداد دولتی است .‌
مطابق این تعریف هر قراردادی كه یك طرف آن دولت یا یكی از موسسات عمومی باشد ، آن قرارداد دولتی است . اما روشن است كه همه قراردادهای دولتی از درجه و اهمیت یكسانی برخوردار نیستند . لذا نمىتوان همه قراردادهای دولتی را تابع نظام حقوقی یكسانی دانست . بلكه بسیاری از قراردادهای دولتی هستند كه تابع قانون مدنی و تجارتند . از این نظر قراردادهای دولتی را به دو نوع تقسیم مىكنیم :

انواع قراردادهای دولتی
اول - قرارداد اداری : قرارداد اداری ، قراردادی است كه هم از نظر تشریفات انعقاد و هم از نظر احكام حاكم بر آن ، تابع قوانین خاص و حقوق عمومی است .
دوم - قرارداد غیر اداری : قرارداد غیر اداری قراردادی است كه هر چند از نظر تشریفات انعقاد ، تابع مقررات عمومی و قواعد آمره مىباشد ؛ ولی در ماهیت ، تابع احكام حقوق خصوصی مدنی و تجارت است .
به این ترتیب ، تمام قراردادهای دولتی از نظر تشریفات انعقاد ، تابع مقررات خاص دولتی و حقوق عمومی اند . ولی از نظر قواعد ماهوی حاكم بر قراردادهای دولتی ، آنجا كه دولت همانند اشخاص عادی عمل مىكند ، باید به قواعد حقوق خصوصی رجوع كرد و در مواردی كه پای منافع و خدمات عمومی در میان است باید به قواعد خاص حقوق عمومی توسل جست . اما چگونه میتوان قراردادهای اداری را تشخیص داد ؟ ضابطه تمیز بین این دو دسته قراردادها چیست ؟ با توجه به تفاوت اساسی كه میان قراردادهای اداری و غیر اداری قائل شدیم ، لازم است تعریفی از قراردادهای اداری ارائه نماییم تا بتوانیم به قواعد حاكم بر هر قرارداد عمل كنیم .

تعریف قرارداد اداری
مطابق تعریفی كه دكتر انصاری ارائه داده اند ؛ قرارداد اداری ، قراردادی است كه یكی از سازمانها یا موسسات دولتی یا به نمایندگی از آنها ، با هر یك از اشخاص حقیقی یا حقوقی ، به منظور انجام یك عمل یا خدمت مربوط به منافع عمومی ، با احكام خاص منعقد مىكند و رسیدگی به اختلافات ناشی از آن در صلاحیت دادگاههای اداری است .
مطابق این تعریف ؛ قرارداد اداری را با اثبات چهار عنصر مىتوان شناسایی كرد . این عناصر را در زیر مرور می كنیم .

عناصر تعریف :
اول - لزوم حضور یك شخص حقوق عمومی : وجه مشترك قراردادهای اداری و قراردادهای غیر اداری دولتی این است كه همیشه یك طرف قرارداد ، شخص حقوق عمومی است . البته اگر شخص حقیقی یا حقوقی خصوصی ، به نمایندگی از دولت مسئولیت ارائه یك خدمت عمومی را بر عهده گرفته باشد ؛ در این صورت ، قراردادی را كه در راستای ارائه آن خدمت عمومی منعقد مىشود نیز قرارداد اداری به شمار مىرود .
دوم - وجود هدف عمومی: اگر چه همه فعالیتهای دستگاههای دولتی برای تحقق اهداف عمومی ( و نه خصوصی ) صورت مىگیرد ؛ اما بعضی از آنها آنقدر جزئی و در زمره اعمال خرد و متوسط است كه نمىتوان وجود هدف یا خدمت عمومی را از آن استنباط كرد . در مقابل ، بسیاری از قراردادهای دولتی آنچنان با هدف خدمات عمومی آمیخته است كه حقیقتاً نمىتوان چنین قراردادهایی را در ردیف قراردادهای خصوصی قرار داد . به عنوان مثال قرارداد نقاشی یك دستگاه اتومبیل دولتی را نمىتوان همسنگ پیمانكاری راجع به ساخت فرودگاه و راه آهن و جاده و اتوبان دانست . عنصر هدف یا خدمت عمومی بهترین ضابطه تشخیص قرارداد اداری از غیر اداری است .
سوم – پیروی قراردادهای اداری از احكام خاص ( قواعد اقتداری ، ترجیحی ): البته این عنصر از آثار قراردادهای اداری است . از این جهت تعریف ارائه شده تعریف كاملی نیست . زیرا غرض از ارائه تعریف آن است كه احكام خاص حقوق عمومی نسبت به آن قرارداد اعمال شود . اگر معلوم بود كه كدام قرارداد تابع قواعد عمومی و كدام یك تابع قواعد حقوق خصوصی است دیگر ضرورت چندانی برای ارائه تعریف وجود نداشت .
چهارم - صلاحیت دادگاههای اداری برای حل اختلاف : این عنصر نیز همانند عنصر قبلی از آثار قراردادهای اداری است و به عنوان عنصری كه ما را در شناخت قراردادهای اداری كمك كند از اهمیت چندانی برخوردار نیست .
ضمن اینكه در حقوق ایران ، اگر چه در موارد بسیار نادر ممكن است موضوع اختلاف قراردادی بین اشخاص با دستگاههای دولتی ( آنهم در صورتی كه شاكی ،طرف خصوصی باشد نه دولت )به دیوان عدالت اداری ارجاع داده شود ولی حقیقتاً هنوز چنین نظامی كه صلاحیت اختصاصی برای رسیدگی به اختلافهای قراردادی بین دولت و اشخاص را داشته باشد ، ایجاد نشده است . در حال حاضر به همه قراردادهای دولتی در دادگاههای عمومی رسیدگی مىشود . این مىتواند یكی از نواقص نظام قضایی باشد كه جا دارد برای آن چاره ای اندیشیده شود . در صورت تشكیل دادگاههای اختصاصی ، ضمن سرعت دادن به حل اختلافات و جلوگیری از هدر دادن فرصتها و متوقف ماندن پروژه ها كه بعضاً منجر به خسارتهای جبران ناپذیری برای دولت مىشود ؛ در رشد و توسعه قواعد حقوقی حاكم بر قراردادهای دولتی نیز كمك شایانی خواهد كرد .
با توجه به تعریف و عناصر ذكر شده این نكته روشن مىشود كه تشخیص قراردادهای اداری از غیر اداری كار ساده ای نیست . بلكه در هر مورد باید با در نظر گرفتن جنبه های مختلف از جمله درجه اهمیت هدف عمومی ، قرارداد اداری را از غیر اداری باز شناخت . با این حال معیار عینی دیگری كه برای تشخیص قراردادهای اداری وجود دارد ، فهرست قراردادهایی هستند كه در قوانین مختلف از آنها نام برده شده است . آقای دكتر انصاری ، به آن دسته از قراردادهایی كه مصادیقی از آنها در قوانین مختلف ذكر شده اند ، عنوان عقود معین اداری نام نهاده است . اقسام قراردادهای اداری عبارتند از :

اقسام قراردادهای اداری
عقود معین اداری : مثل عقد امتیاز ، عقد مقاطعه امور عمومی ( پیمانكاری ساختمانی ، مقاطعه ملزومات ، مقاطعه حمل و نقل ) ، قرارداد استخدام دولتی ، عقد قرضه عمومی ، قرارداد آموزشی و تحقیقاتی دولتی ، قراردادهای آبونمان خدمات عمومی (آب و برق و گاز ) ، قرارداد عاملیت امر عمومی ، قرارداد تملك اراضی برای اجرای طرحهای دولتی و نظامی و . . .
عقود غیر معین اداری: سایر قراردادهایی كه توسط دستگاههای دولتی ، مطابق قانون برای هدف عمومی منعقد شود ؛ هر چند از عناوین عقود معین استفاده نشده باشد ، مثل خرید مواد اولیه و آذوقه و تسلیحات از خارج را میتوان به عنوان عقود نامعین اداری نام برد .
حال كه به كمك تعریف و ارائه مصادیقی از قراردادهای اداری تا حدودی با این مفهوم آشنا شدیم ، به كلیاتی از نظام حقوقی حاكم بر قراردادهای دولتی مىپردازیم .

نظام حقوقی قراردادهای دولتی

در بحث پیشین گفتیم كه قراردادهای دولتی ، اعم از اداری یا غیر اداری ، از نظر شكلی تابع تشریفاتی هستند كه موضوع حقوق عمومی است ؛ ولی قراردادهای اداری ، علاوه بر آن ، از نظر ماهوی نیز از قواعد حقوق عمومی تبعیت مىكنند . البته این موضوع به این معنا نیست كه احكام قوانین مدنی و تجاری در قراردادهای اداری قابل اعمال نباشد ، بلكه مطلب آن است كه قراردادهای اداری علاوه بر قوانین مذكور ، از یك سری قواعد اختصاصی دیگری نیز تبعیت مىكنند كه این قواعد در تفسیر و اجرای قراردادها و رسیدگی قضایی نسبت به اختلافات ناشی از آنها از اهمیت بسزایی برخوردارند .
بنابراین نظام حقوقی قراردادهای دولتی در دو بخش قابل مطالعه مىباشند :
اول قواعد شكلی كه شامل تشریفات قبل از انعقاد و تشریفات حین انعقاد می شود
دوم قواعد ماهوی ، كه ناظر بر حقوق ترجیحی و حقوق اقتداری دولت و احكام عادی مدنی و تجارت می باشد .
در اینجا ، در مورد هر بخش توضیحاتی ارائه خواهد شد :
اول - قواعد شكلی انعقاد قرارداد :
تشریفات قبل از انعقاد:
در قراردادهای خصوصی آزادی اراده طرفین جز در موارد استثنایی ، یك اصل است . طبق ماده 10 قانون مدنی قراردادهای خصوصی تا جایی كه مخالف قانون نباشد معتبر است . اما مدیران دستگاههای دولتی نماینده اداره متبوع خود هستند نه مالك آنچه تحت اداره آنهاست . مدیر یا رئیس ، مالك اموال اداره تحت مدیریت خود نیست . نماینده فقط همان اختیاری را دارد كه قانون به او اعطا كرده و به رسمیت شناخته باشد است . در اینجا اصل بر آزادی اراده نیست . زیرا ، ریاست غیر از مالكیت است . به این ترتیب انعقاد معاملات دولتی از جهات مختلف با محدودیتها ، ممنوعیتها و رعایت تشریفات متعددی روبروست . این ممنوعیتها و محدودیتها در قوانین پراكنده و مرتبط با هر موضوع ذكر شده اند ، كه ذیلاً به مواردی از آنها اشاره می كنیم :
1. محدودیتها : انعقاد قراردادهای دولتی از محدودیتهای مختلفی برخوردارند . از جمله این محدودیتها عبارتند از : محدودیت در انتخاب طرف قرارداد ؛ مثل ماده 16 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت كه نیروهای مسلح را مكلف كرده است مهمات و تجهیزات خود را از سازمان صنایع دفاع ، شركت سهامی صنایع الكترونیك و سازمانهای صنایع هوائی و سازمانهای وابسته و یا مورد تائید وزارت دفاع تأمین نمایند . مواد 107 و 108 همان قانون نیز دستگاههای دولتی را ملزم كرده است ، در صورت وجود دانش فنی مورد نیاز یا تولید داخلی مواد پرتوزا یا دستگاههای مرتبط با پرتوهای یون ساز یا غیر یون ساز آن را حسب مورد از صاحبان این دانش یا سازنده داخلی خریداری نمایند و حق خرید آنها را از فروشنده خارجی ندارند . همچنین ، لزوم رعایت تشریفات مزایده و مناقصه و ممنوعیت مداخله كارمندان دولت در معاملات دولتی نیز از موارد محدودیت در انتخاب طرف قرارداد برای دستگاههای دولتی به شمار مىروند . محدودیت در شكل ( نوع ) قرارداد ؛ به این معنا كه در مواردی شكل و نوع قرارداد در خود قوانین ذكر شده و نمایندگان دولت حق انتخاب شكل دیگری از قرارداد را ندارند . به عنوان مثال مطابق بندهای الف و ب ماده 88 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت ، دستگاههای دولتی مجازند ارائه خدمات اشاره شده در این ماده را فقط در سه روش خرید خدمات از بخش غیر دولتی ، مشاركت با بخش غیر دولتی یا واگذاری مدیریت به بخش غیر دولتی آن هم صرفاً به اشخاصی كه دارای صلاحیت فنی و اخلاقی و پروانه فعالیت از مراجع ذیربط باشند ؛ به بخش خصوصی واگذار نمایند . محدودیت در مدت قرارداد ؛ این محدودیت نیز در قوانین مختلف ذكر شده است . مثلاً به موجب ماده 37 قانون ارتش جمهوری اسلامی و ماده 24 قانون مقررات استخدامی سپاه و آئین نامه مربوطه و مقررات مشابه در نیروی انتظامی ، خرید خدمات اشخاص فقط برای مدت محدود و حداكثر تا یك سال كه بیش از دو بار دیگر قابل تمدید نخواهد بود ؛ مجاز شمرده شده است . مثال دیگر ، بند ب الحاقی ماده 86 قانون وصول برخی درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین مىباشد . به موجب این بند اجاره دادن ساختمانها و امكانات دولتی به بخش خصوصی ، با رعایت شرایط مندرج در این بند فقط تا مدت یك سال یا كمتر مجاز شمرده شده است
2. ممنوعیتها : دستگاههای دولتی در مواردی از انجام بعضی از معاملات ممنوع هستند . دریافت هدایا و كمكهای نقدی یا غیر نقدی ( موضوع ماده 4 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت ) ، خرید اتومبیلهای خارجی و خرید یا اجاره هواپیما ، خرید و فروشهای كالاهای داخلی و خارجی و صادرات و واردات این نوع كالاها برای دستگاههایی كه فعالیت بازرگانی جزو وظایف آنها نیست ؛ ( موضوع مواد 30 ، 31 و 50 قانون مذكور) از جمله موارد ممنوعیتهای قانونی دستگاههای دولتی به شمار مىروند . بعلاوه ، صلاحیتهای اداری هرگز از حقوقی نیستند كه دارنده آن بتواند آن را به دیگری واگذار نماید ، مگر در مواردی كه قانون چنین اجازه ای را داده باشد . عدم قابلیت واگذاری صلاحیت به غیر ، یك اصل و قاعده حقوق اداری است .
3. قراردادهای تابع تصویب: تعداد مواردی كه انجام معامله مشروط به تصویب مراجع خاصی مىباشد ، كم نیستند . در این مورد مىتوان به اصول 77 ، 80 ، 81 ، 82 ، 83 و 139 قانون اساسی به ترتیب در مورد لزوم تصویب عهدنامه ها و قراردادهای راجع به گرفتن و دادن وام یا كمكهای بلاعوض داخلی یا خارجی ، دادن امتیاز تشكیل شركت به خارجیان ، استخدام كارشناسان خارجی ، فروش نفایس ملی و صلح دعاوی استناد كرد كه تصویب آنها حسب مورد بر عهده مجلس شورای اسلامی یا هیات وزیران است . صلح دعوی در صورتی كه طرف اختلاف ایرانی باشد ، باید به تصویب هیات وزیران و چنانچه طرف دعوی خارجی باشد ،به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد . تلقی این گونه موارد به عنوان تشریفات قبل از تصویب به خاطر آن است كه این گونه قراردادها بدون تصویب منعقد نمیگردند و حتی در صورت امضای آنها موجب تعهدی حقوقی برای دولت نخواهند شد .
بعلاوه ، به موجب مقررات مختلف ، از جمله قانون محاسبات عمومی و قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت ، واگذاری یا فروش اراضی و املاك دولت در مواردی موكول به تصویب هیأت وزیران است . ضمن اینكه در مورد اراضی نیروهای مسلح ، تصویب فرمانده معظم كل قوا نیز از تشریفات ضروری برای واگذاری اراضی محسوب مىگردد . بعضاً در مورد معاملات شركتهای دولتی ، تصویب هیأت مدیره و در مورد معاملات شهرداریها ، تصویب شورای شهر ضروری است .
4. وجود اعتبار مصوب: دستگاههای دولتی باید در حدود اعتبارات مصوب برای دولت ایجاد تعهد نمایند . تعهد مازاد بر اعتبار مصوب موجب مسئولیت و تخلف مرتكب خواهد شد .
5. رعایت تشریفات مزایده و مناقصه: لزوم رعایت تشریفات مزایده و مناقصه چیزی است كه برای همگان واضح و روشن است . مزایده و مناقصه نه تنها باعث محدودیت در انتخاب طرف قرارداد مىشود ؛ بلكه ، موجب محدودیت آزادی اراده طرف دولتی در تعیین قیمت مورد معامله یا موضوع قرارداد نیز خواهد شد .
6. مشورتهای اجباری قبل از انعقاد قرارداد: در قراردادهای خصوصی ، استفاده از نظر مشورتی ، یك اقدام احتیاطی برای رعایت منافع و مصالح فرد است ؛ ولی استفاده از آن اجباری نیست . در حالیكه دولت در مواردی بدون جلب نظر كمیسیون مربوط یا اخذ نظر كارشناس رسمی ، حق امضای قرارداد را ندارد . به عنوان مثال به موجب تبصره 4 بند د ماده 88 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت ، تعیین میزان اجاره بها و قیمت گذاری اموال منقول و غیر منقول ، با جلب نظر سه نفر از كارشناسان رسمی دادگستری ممكن خواهد بود . تصویب اسقاطی یا مازاد بر نیاز بودن اموال منقول در كمیسیون مربوطه نیز از موارد ضرورت اخذ مشورت اجباری قبل از انجام معامله به شمار مىرود .
تشریفات حین انعقاد :
1. وجود شرایط صحت معاملات : قراردادهای دولتی ، مانند سایر قراردادهای خصوصی باید از شرایط اساسی برای صحت معاملات برخوردار باشند . از این حیث تفاوتی بین قراردادهای دولتی با غیر دولتی وجود ندارد . اما وجود این شرایط برای معاملات دولتی شرط كافی نیست . بلكه اثبات و احراز شرایط اختصاصی دیگری نیز ضروری است .
2 صلاحیت دستگاه اداری : دستگاههای اداری صلاحیت انعقاد هر قراردادی را ندارند ؛ بلكه در چارچوب اهداف ، ماموریتها و وظایف سازمانی خود مىتوانند به انعقاد قرارداد مبادرت نمایند . به عنوان مثال اقدام بعضی از دستگاههای دولتی كه در زمان جنگ خلیج فارس ( اشغال كویت توسط رژیم بعث عراق ) با استفاده از بودجه عمومی و دولتی مبادرت به خرید و فروش اتومبیلهای شهروندان عراقی نمودند ، اگر چه برای دستگاه اداری مربوط سودآوری هم داشت ؛ ولی مغایر قانون تلقی مىشد . همچنین ، نمیتوان وزارت نیرو را مجاز دانست كه قرارداد احداث اتوبان را منعقد نماید و بالعكس وزارت راه و ترابری را مجاز دانست كه قرارداد احداث نیروگاه برق را امضاء كند .
در بحث صلاحیت اداری ذكر این نكته ضروری است كه دستگاه اداری باید شخصیت حقوقی لازم برای عقد قرارداد را داشته باشد . به عنوان مثال دانشگاه امام حسین (ع) مطابق اساسنامه مصوب خود از شخصیت حقوقی مستقل برخوردار است ؛ ولی نمیتوان مدیریت لجستیك و پشتیبانی این دانشگاه را واجد شخصیت حقوقی لازم برای انعقاد قرارداد دانست ، مگر در حدودی كه مقام صلاحیتدار دانشگاه به آن تفویض اختیار كرده باشد .
3. صلاحیت مقام اداری : برای صحت معاملات در قراردادهای خصوصی ، داشتن اهلیت از شرایط اساسی است . ولی در قراردادهای دولتی ، علاوه بر اهلیت ، صلاحیت مقام اداری نیز از شرایط اساسی درستی معامله به شمار مىآید . در قراردادهای دولتی بحث اهلیت كمتر مبتلا به است . زیرا كاركنان دولت با داشتن یك سری شرایط خاص به استخدام درآمده اند و فقدان اهلیت (مگر در موارد استثنایی مثل محجور شدن به دلیل عارضه جنون در حین خدمت ) معمولاً مطرح نمىشود .
مسئله اهلیت از امور وابسته به شخصیت انسان است در حالی كه صلاحیت از مقوله نیابت و نمایندگی است . مقام اداری برای انعقاد هر قرارداد باید به این نكته توجه كند كه آیا از نظر قانون اختیار انتخاب طرف قرارداد یا تعیین مبلغ قرارداد یا اختیار ایجاد تعهد برای دستگاه دولتی را دارد یا نه ؟ در اینجا اصل بر آزادی اراده مقام اداری نیست ؛ بلكه مقام اداری تا آن حد اختیار دارد كه قانون به وی اعطا كرده است .
4. كتبی بودن قرارداد : كتبی بودن قراردادهای دولتی ، از شرایط اجتناب نا پذیر و از لوازم نظام اداری و بروكراسی است . اگر چه در حقوق خصوصی ، هر قراردادی ممكن است به ایجاب و قبول ، حتی با لفظ و بدون اینكه نوشته ای رد و بدل گردد ؛ منعقد گردد ؛ ولی كتبی بودن قرارداد در نظام حقوق اداری از ضروریات غیر قابل انكار است . هر چند در معاملات جزئی مثل خرید اقلام مصرفی و كم ارزش ، نوشتن قرارداد به معنی اخص كلمه ضروری نیست ؛ با این حال هزینه كردن تنخواه دولتی در جهت مصارف مورد نیاز ، مستلزم ارائه فاكتورهای مربوطه است كه عملاً توافقات روزمره را به شكل كتبی منعكس خواهد كرد 
5. اخذ تضمین مناسب : دستگاههای اداری مكلفند به منظور حفظ منافع دولت و بیت المال و برای اطمینان از اجرای تعهدات و تأمین پیش پرداختها ، تضمین مناسب از طرفهای قراردادهای دولتی اخذ نمایند . تكلیف به اخذ تضمین و نوع تضمینات قابل قبول ، در ماده 6 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت و آئین نامه اجرایی این ماده ذكر شده است .
6. ذكر شرایط اجباری: هر قراردادی حاصل توافق دو اراده است . شرایط مورد نظر طرفین علی الاصول با اراده آزاد خودشان تعیین مىگردد . ولی ذكر بعضی از شرایط در قراردادهای دولتی ، از وظایف اشخاص حقیقی نماینده دولت مىباشد . به عنوان مثال ذكر شرط التزام طرف قرارداد به بیمه نمودن كارگران خود ، لزوم رعایت مقررات حفاظتی و ایمنی از طرف پیمانكار ، پرداخت كسورات قانونی و موارد دیگر از جمله شروطی هستند كه باید در قراردادهای دولتی قید گردند . امروزه بسیاری از دستگاههای دولتی استفاده از نمونه قراردادهای از قبل نوشته شده را برای ادارات تابعه خود اجباری كرده اند . در این نمونه قراردادها ، شرایط اجباری به طور یكسان درج شده اند .

دوم - قواعد ماهوی
1. قواعد ترجیحی: طبع ترجیحی قراردادهای اداری ایجاب مىكند ، برخی احكام حقوقی ، كه در قراردادهای خصوصی غیر متعارف است ، نسبت به این قراردادها اعمال گردد . منشأ حق ترجیحی دولت در قراردادهای اداری ، به خاطر تأمین منافع عمومی است كه هدف قراردادهای دولتی مىباشد . زیرا منافع خصوصی تا آنجا محترم است كه ضرری به منافع عمومی نرساند . وقتی پای منافع عمومی در میان باشد ، اصل برابری طرفین قرارداد كه از قواعد حقوق مدنی است ، دچار استثناء مىگردد . برخی از این حقوق ترجیحی عبارتند از :
1-1 فسخ یك جانبه به علت تخلف ( تقصیر ، تأخیر): در حقوق خصوصی ، مطابق مواد 237 و 238 و 239 قانون مدنی ، صِرف تخلف از انجام تعهد موجب حق فسخ برای طرف مقابل نمىشود . بلكه متعهد له مىتواند از دادگاه الزام و اجبار متعهد را به انجام تعهد بخواهد . فقط در صورتی كه اجبار متعهد ممكن نباشد و تعهد نیز از جمله اموری نباشد كه توسط شخص ثالث یا خود متعهد له انجام شود ، در این صورت متعهد له مىتواند با رجوع به دادگاه ، قرارداد را فسخ نماید . اما در حقوق عمومی راجع به قراردادهای اداری ، طی كردن چنین روند طولانی لازم نیست . دولت بدون الزام به مراجعه به دادگاه مىتواند به استناد تخلف متعهد یا تقصیر او یا تأخیر در انجام تعهد ، قرارداد را فسخ نماید . در این صورت ، چنانچه طرف مقابل مدعی عهدم تخلف از مفاد قرارداد باشد ،حق دارد برای اثبات ادعای خود به دادگاه صلاحت دار مراجعه كرده و دادخواهی نماید .
2-1 حق تعلیق قرارداد : در قراردادهای خصوصی ، تعلیق قرارداد برای مدت محدود و معین ، مشروط به حدوث شرایط فورس ماژور (مثل وقوع جنگ و زلزله و شورشها و انقلابهایی كه شدیداً مانع اجرای قرارداد گردد ) مىباشد . اما حق تعلیق قرارداد از طرف دولت ، محدود به شرایط فورس ماژور نیست . تعلیق قرارداد ، در شرایط خاص كه مقتضیات اداری ایجاب كند ، از حقوق ترجیحی دولت نسبت به طرف خصوصی قرارداد مىباشد .
3-1 حق افزایش یا كاهش جزئی میزان قرارداد : حق افزایش یا كاهش جزئی میزان قرارداد ، در بسیاری از قراردادهای خصوصی نیز ذكر مىشود . این موضوع در شرایط عمومی پیمان و غالب نمونه قراردادهای دولتی نیز ذكر شده است . هر چند عدم ذكر آن مانع اعمال این حق ترجیحی برای دولت نخواهد بود .
در مجموع ، برای اینكه طرف قرارداد نیز نسبت به تكالیف خود آشنا باشد ، بهتر آن است كه قواعد ترجیحی به عنوان شروط اجباری در همه قراردادهای دولتی ذكر شوند .
2. قواعد اقتداری :قواعد اقتداری در قراردادهای دولتی ، از اعمال حاكمیت دولت محسوب مىشود . هر چند منشاء چنین حقی ، همان برتری منافع عمومی نسبت به منافع خصوصی است . دولت در مواردی برای اجرای طرحهای عمرانی ، بدون رضایت مالكین اقدام به تملك املاك و اراضی واقع در طرح مىكند . چنین اختیاری را دیگر نمىتوان حق ترجیحی نامید . بلكه فقط در پرتو اقتدار حاكمیت قابل توجیه است .
1-2 فسخ به علت مقتضیات اداری : پیشتر گفتیم كه در صورت تخلف طرف قرارداد ، دولت حق فسخ قرارداد را دارد . اما فسخ قرارداد حتی بدون تخلف طرف قرارداد ، از قواعد اقتداری دولت محسوب مىشود كه به لحاظ مقتضیات اداری صورت مىگیرد . النهایه ، دولت در چنین اقدامی باید خسارت طرف مقابل را جبران كند . فرض كنید یكی از نیروهای مسلح احداث مجموعه ورزشی و سواركاری را به سرمایه گذار خصوصی واگذار نموده و به موجب این قرارداد مقرر شده است كه تا 40 سال بهره برداری از این باشگاه با سرمایه گذار باشد . حال 10 سال از این مدت نگذشته و سرمایه گذار نیز طبق مفاد قرارداد به تمام تعهدات خویش عمل كرده است . ولی شرایط و نیازهای اداری به گونه ای است كه آن نیرو باید به قرارداد خاتمه دهد و خود اداره و بهره برداری از مجموعه ورزشی را بر عهده بگیرد . در چنین اوضاع و احوالی طرف دولتی قرارداد مىتواند نسبت به فسخ و خاتمه دادن به قرارداد اقدام نماید ولی باید خسارت طرف مقابل را طبق نظر كارشناس پرداخت نماید .
2-2 حق گسترش قلمرو نفوذ قرارداد به غیر متعاقدین : مطابق یكی از اصول مسلم حقوق مدنی ، قراردادها فقط در باره اشخاصی كه در تنظیم آن دخالت داشته اند و قائم مقام آنان معتبر است . اما در قراردادهای دولتی ، گاهی قلمرو نفوذ آن نسبت به اشخاص ثالث نیز تسرّی داده مىشود . نمونه بارز این موضوع ، راجع به مطالبه هزینه های تحصیلی دانشجویانی است كه از بورس تحصیلی استفاده كرده اند ؛ ولی به تعهدات خود عمل ننموده اند . به موجب ماده 34 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت ، به وزارتین بهداشت و درمان و آموزش پزشكی و علوم و تحقیقات و فن آوری اجازه داده شد ، كلیه هزینه های پرداخت شده به دانشجو را به نرخ روز از دانشجو یا ضامن وی دریافت كنند . این در حالی است كه وزارتخانه های مذكور مطابق قراردادهای رسمی فقط به میزان مندرج در اسناد مذكور حق مطالبه داشتند و ضامن های دانشجویان نیز فقط تا میزان معینی را ضمانت كرده بودند . ولی به موجب قانون مذكور كه به گذشته نیز بر مىگردد ، به این وزارتخانه ها حق داده شد ، كلیه هزینه های پرداخت شده را به نرخ روز حتی از ضامن ، مطالبه نماید .
3-2 حق جانشینی : حق جانشینی به این معنا است كه در مواردی دولت ادامه اجرای پروژه موضوع یك قرارداد را خود بر عهده بگیرد و تمام هزینه های انجام شده را به حساب پیمانكار منظور نماید . در اینجا قرارداد فسخ نمیشود ؛ بلكه دولت انجام تعهدات طرف مقابل را خود بر عهده می گیرد .
3. احكام عادی : قراردادهای دولتی ، همانند سایر قراردادهای خصوصی ، تابع احكام قوانین مدنی و تجارت نیز مىباشند . آنچه در مورد قواعد ترجیحی و اقتداری دولت گفته شد ، از احكام خاصه قراردادهای دولتی به شمار مىروند . به عبارت دیگر این قواعد جایگاهی در قراردادهای خصوصی ندارند ، ولی قراردادهای دولتی علاوه بر قواعد ترجیحی و اقتداری ، تابع احكام قراردادهای خصوصی ( من جمله قواعد حقوق مدنی یا تجارت ) نیز میباشند .


:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 5 آذر 1393
بازدید : 268
نویسنده : رسول رشیدی

چكيده: وكالت دعاوي كه امروزه به صورت حرفه واحدي در آمده است, در ابتدا شامل چهار حرفه مجزا بود: وكالت مدافع كتبي, وكالت مدافع شفاهي, كارشناسي در امور بازرگاني, كه به عهده مصدقين تجارتي بود, و سرانجام مشاوره حقوقي. اين حرف به موجب مصدقين تجارتي 1990 با يكديگر ادغام شده, وكالت كنوني حقوق فرانسه را به وجود آورده اند.

 وكالت به اشكال مختلفي انجام مي گيرد: وكالت منفرد, وكالت مشترك و وكالت شركتهاي مدني. با رونق بازار داخلي و بازار مشترك اروپايي كار وكالت افزايش يافته است و از نظر استخدامي نيز وكالت روزمزد و شركتهاي مدني وكالت (حرف آزاد) يا شركتهاي تعاوني وكالت تاسيس شده اند. اشتغال به وكالت معمولاً در حوزه قضائي يك كانون صورت مي گيرد, ولي وكيل مي تواند در حوزه قضائي چند كانون فعاليت كند. همكاري در وكالت به وسيله قرارداد انجام مي گيرد كه در آن وكيل تعهد مي كند در ازاي دريافت مبلغي در دفترخانه وكيل ديگري كار كند.... 
مقدمه. وكلاي دادگستري 
بررسي آماري. در سال 1989 در فرانسه تعداد 18107 نفر وكيل وجود داشت كه در محدوده 180 كانون وكلا مشغول به كار بودند. كانون وكلاي پاريس به تنهايي 7000 وكيل داشت كه از اول ژانويه, تعداد 3000 نفر مشاور حقوقي سابق بر آن افزوده شد. بودجه كانون 100 ميليون فرانك بود و 110 نفر كارمند حقوق بگير داشت. موجودي ثابت كانون در مركز محلي تعليمات حرفه اي در همان سال 1100 ميليون فرانك را نشان مي داد كه در آمد حاصله از آن 100 ميليون فرانك در سال بود. اما در همان موقع ديگر كانون وكلاي استان ليون 518 نفر وكيل داشت. در آن سال, نيويورك در حدود 60000 نفر وكيل داشت؛ لندن 20000 نفر, مونترال 7338 نفر, مونيخ 67000 نفر, فرانكفورت 5838 نفر, مولن 4227 نفر, دوسلدورف 2086 نفر و توكيو 50000 نفر و تهران 2200 نفر. 
در فرانسه, مطابق سنن قضائي آن كشور, كانونهاي وكلا در مقر دادگاه الستان (در شهرهايي كه در دادگاه استان داشت) يا در مقر دادگاههاي مدني, كه بعدها تبديل به دادگاه شهرستان(دادگاه عمومي) شدند, تشكيل مي گرديد. در ايران نيز به موجب ماده 1 لايحه قانوني استقلال كانون وكلاي دادگستري مصوب 1333, در هر استان كه تعداد وكلاي آن به شصت نفر برسد, مي توان كانون وكلا تشكيل داد. امروزه, علاوه بر تهران در دو استان ديگر, آذربايجان خاوري و فارس, نيز كانون وكلا داير شده است. اداره امور وكالت در استانهاي ديگر كه فاقد كانون هستند با كانون وكلاي تهران است. در فرانسه كانون از قديم مستقل بود و برخلاف سازمانهاي مامورين رسمي يا وزارتي ديگر, تابع سلسله مراتب اداري كشور و منطقه نبود. اين استقلال كانونهاي وكلا اكنون نيز برقرار است. 
تلفيق قواعد وكالت. پيش از اصلاح اول قواعد وكالت به موجب قانون مورخ 31 دسامبر 1971, حرفه وكالت مدافع شفاهي, وكالت مدافع كتبي دادگاههاي عمومي و مصدقين تجارتي كاملاً از يكديگر مجزا بودند, اما برخي گرايش ها نيز وجود داشت كه مي خواست آنها را به يكديگر نزديك كند. از اين رو قانون مذكور اين سه حرفه مجزا را با يكديگر تلفيق كرد و از مجموع آنها حرفه وكالت جديدي ساخت, لكن حرفه مشاوره حقوقي را از وكالت جديد كاملاً جدا كرده, با وضع قواعد خاصي از آن حمايت نمود. 
سرانجام قانون 31 دسامبر 1990 براي بار دوم وكالت جديد را نيز با مشاوره حقوقي تلفيق كرد و از مجموع آن دو وكالت جديد ديگري ساخت. در ايران اين ترتيب از ابتدا مجري بود و وكالت دعاوي شامل كليه اين حرف مي شد. 
دربارهنهضت قانونگذاري فرانسه لازم است مطالبي يادآوري كرد تا خاطره تركيب اين حرف حقوقي و قضايي محفوظ داشته شود و روح و خطوط اصلي قانون 1990 معرفي شده باشد. اين مطالب را ضمن دو گفتار بيان خواهيم كرد: گفتاراول درباره نحوه اشتغال به وكالت و گفتار دوم درباره حقوق و وظايف وكلا در وكالت منفرد خواهد بود. 
گفتار اول. نحوه اشتغال به وكالت 
بند اول. اشكال مختلف وكالت 
توسعه اشكال وكالت. پيش از تصويب دو فقره قانون 1971 و 1990, وكيل مي توانست به عنوان عضو هياتي(گروهي) كه مووضع ان ممكن بود مربوط به منافع ملي يا اروپايي باشد به طور منفرد يا به طور جمعي يا در يك شركت مدني مشاغل به حرفه خود اشتغال ورزد. سرانجام قانونگذار 1990 از يك سو با توجه به ويژگيهاي حرفه مشاور حقوقي سابق و از سوي ديگر فشار اقتصاد داخلي و اروپايي بازار وكالت, دو شكل تازه نيز به اشكال وكالت افزود: وكالت روزمزد و وكالت به وسيله شركتهاي مشاغل آزاد. 
در اينجا ما از وكالت به وسيله قرارداد همكاري و قرارداد جمعي, وكالت به وسيله شركتهاي مدني مشاغل و شركتهاي مشاغل آزاد و وكالت به طور روزمزد سخن خواهيم گفت. 
اشتغال به وكالت در حوزه قضائي كانونهاي متعدد. ماده 8 قانون 31 دسامبر 1970 (مندرج در ماده 7 قانون 1990) اجازه م يدهد كه اشتغال به وكالت, خواه به عنوان عضو هياتي يا به وسيله شركت يا به طور مشاركت يا به طور مجتمع, در حوزه قضائي كانونهاي متعدد به عمل آيد, گرچه خود وكلاي مذكور نيز از اشخاص حقوقي, هياتها, شركتها با مشاركت وكلا تشكيل يافته باشند. اما مشاركت وكلا يا شركت وكالت در صورتي مي تواند به وسيله وكيلي دادخواست يا لايحه به دادگاهي تسليم كند كه وكيل نامبرده در كانون وكلاي حوزه همان دادگاه ثبت نام كرده باشد. 
قرارداد همكاري. قرار همكاري به وسيله ماده 74 تصويب نامه 1972 چنين تعريف شده است: قراردادي كه به وسيله آن يك نفر وكيل يا كارآموز وكالت كه در دفتر كانون ثبت نام كرده باشد تعهد مي كند كه در ازاي دريافت حق الزحمه مناسبي, تمام يا قسمتي از فعاليت خود را به دفتر وكيل ديگري اختصاص دهد. قانون 1972 منقول در قانون 1990 نيز به بيان اين امر اكتفا مي كند كه قرارداد بايد به صورتي كتبي باشد و چگونگي پرداخت حق الوكاله را تصريح كند و همچنين قرارداد بايد شرايطي را كه مطابق آن وكيل همكار مشكلات مراجعين شخصي خود را رفع كند معين نمايد و نبايد شرايطي داشته باشد كه آزادي او را محدود كرده, رقابت مكارانه برقرار سازد. 
طرفين بايد شرايط همكاري را با رعايت آئين نامه داخلي كانون وكلا معين كنند, مانند مدت قرارداد, مدت فعاليت يا مرخصي, چگونگي پرداخت حق الوكاله, مراجعين شخصي, خاتمه همكاري. (1) 
ترتيب تسليم قرارداد به هيات مديره و اعلام آن به دادستان استان در مواد 132 و 135 پيش طرح پيش بيني شده است.(وكيل همكار در اظهار نظر خود آزاد است و اگر در مواردي با همكاري خود اختلافي داشته باشد, آن را به او اطلاع مي دهد) قانون به طور بسيار كلي تصريح مي كند: نظارت به هيچ وجه نمي تواند بر خلاف قواعد حسن انجام وظيفه وكيل به ويژه احترام به تعهدات او در مورد معاضدت قضائي (كه به موجب قانون 1991 به معاضدت حقوقي تبديل شده است) و حق العمل كاري باشد. در فرانسه نيز, مانند ايران, وكلي م يتواند از قبول ماموريتي كه آن را برخلاف وجدان خود مي داند يا ممكناست به استقلال او لطمه وارد كند خودداري نمايد. چنانكه ماده 31 قانون وكالت مصوب 1315 مقرر مي دارد: وكلا بايد اشخاص حقوقي و جزايي را كه در حدود قوانين و نظامات به آنها ارجاع مي شود قبول نمايند. مقصود از وكالت انتخابي وكالتي است كه از طرف محكمه در موارد جزايي و از طرف كانون در امور حقوقي به آنها ارجاع مي شود. (تبصره ماده) 
مسئوليت مدني ناشي از وكيلي كه با وكيل ديگري همكاري مي كند متوجه وكيل اخير مي شود. وكيل همكار, علاوه بر اعلام سمت خود, بايد نام وكيلي را كه از طرف او عمل مي كند اعلام نمايد. اجراي مفاد اين قراردادها به كندي صورت مي گيرد و هزينه نسبتاً سنگيني متوجه وكيل همكار مي كند. از اين رو حتي كارآموزان جوان نيز به سختي حاضر به قبول ان مي شوند و نمي خواهند براي تمام عمر همكار وكيلي باشند كه ميان آن دو اختلاف سليقه هست و كار ميان آن دو تقسيم مي شود. 
قرارداد جمعي. قرارداد جمعي يا مشاركت در وكالت مانند قرارداد همكاري بايد به صورت كتبي تنظيم شود و به وسيله هيات مديره كانون وكلا مورد نظارت قرار گرفته, نسخه اي از آن نزد دادستان استان فرستاده شود. (2) هر يك از وكلاي شريك در قبال مراجعين خاص خود مسئول است؛ حقوق هر يك در مشاركت كاملاً جنبه شخصي دارد و نمي تواند واگذار شود. 
در يك دعوي, اگر منافع موكلين با يكديگر تعارض داشته باشد يا از اين تعارض واقعاً زياني ناشي شود, وكلاي شريك (مجتمع) نمي توانند مشاور, نماينده يا وكيل مدافع بيش از يك موكل باشند. در قانون آيين دادرسي مدني ايران قرارداد مشاركت به طور كتبي تنظيم مي شود و به موجب قسمت اخير ماده 269 آن قانون هيچ يك از اصحاب دعوي نمي تواند بيش از دو وكيل داشته باشد و در صورت تعيين دو نفر كه به هيچ يك از آنها منفرداً حق اقدام نداده باشد, حضور يكي از آنان با وصول لايحه دفاعيه از طرف ديگري براي رسيدگي دادگاه كافي است و در صورتي كه هر دو يا يكي از وكلا غايب عذر موجهي اظهار نموده باشد و ديگري نه حاضر شده باشد و نه لايحه تقديم داشته باشد, دادگاه در صورتي به اطلاع وكيل ترتيب اثر مي دهد كه عذر او را محرز بداند؛ و الا جريان محاكمه را ادامه داده و مراتب را به مرجع صلاحيتدار براي تعقيب انتظامي وكيل اطلاع مي دهد. و نيز در اين خصوص ماده 37 قانون وكلا مقرر مي دارد: وكلا نبايد بعد از استعفا از وكالت يا معزول شدن از طرف موكل يا انقضاي وكالت, به جهتي از جهات, وكالت طرف مقابل يا اشخاص ثالث را در آن موضوع بر عليه موكل سابق خود يا قائم مقام قانوني او قبول نمايند و محاكم وكالت ايشان را نبايد در اين مورد بپذيرند. 
شركت مدني حرفه وكالت. تصويب نامه 20 نوامبر 1969, شامل آيين نامه ادارات دولتي براي اجراي قانون 29 نوامبر 1966, به وكلا اجازه داده است تا ميان خود شركتهاي مدني حرفه اي تاسيس كنند. در اين شركتها, كارآموزان وكالت نيز مي توانند عضويت داشته باشند. اين شركتها ممكن است از وكلاي يك يا چند كانون وكلا در مقر يك دادگاه استان تشكيل شود. قواعد شركتهاي مدني وكالت تا حدودي به وسيله قانون 23 دسامبر 1973 اصلاح شده است كه برخي از قواعد آن درتصويب نامه 16 سپتامبر 1972 مربوط به كانون وكلا مندرج است. همچنين به موجب قانون 31 دسامبر 1971 (مندرج در قانون 1990) تاسيس شركتهاي مدني حرفه اي براي وكلا جايز است گرچه متعلق به كانونهاي متعدد باشند.(3) 
قواعد شركتهاي مدني حرفه وكالت در تصويب نامه 1973 آمده و شامل 84 ماده است و در 13 سپتامبر 1973 به مرحله اجرا در آمده است كه در آن, شرايط تاسيس شركتها با دقت بسيار تنظيم شده است. شركت بايد در يكي از كانونهاي وكلا به ثبت برسد به شرطي كه در آن كانون مجموع شركتهاي وكالت ثبت شده كمتر از پنج شركت نباشد و شمار وكلايي كه منفرداً در حوزه آن به حرفه وكالت اشتغال دارند نيز كمتر از پنج نفر نباشد. شركت ممكن است به وسيله وكلايي كه نام آنان در لوحه وكلا يا در صورت اسامي كارآموزان وكالت ثبت شده است تاسيس شود, اما حداقل بايد يك نفر از وكلا در لوحه ثبت نام كرده باشد و از حق تسليم لايحه به طور منفرد نيز صرف نظر نكرده باشد. هر وكيلي مي تواند فقط عضو يك شركت وكالت باشد. 
مواد 12, 16 مربوط به تشكيل سرمايه شركت است كه ممكن است به صورت عين اموال يا انتفاع از آن باشد. (4) تاسيس شركت آگهي مي شود تا در قبال اشخاص ثالث معتبر باشد. اداره شركت به وسيله مدير عانل, اختيارات مجمع عمومي, شرايط نقل و انتقال سهام از جمله مسائلي هستند كه به وسيله تصويب نامه دقيقاً بيان شده اند (از ماده 18 , 37). مواد 61 , 78 نتايج بطلان يا انحلال شركت بيان مي كنند. شماري از مقررات مربوط است به انجام وظايف (مواد 43 تا 60), به ويژه مسائل حسابداري, بيمه امور انتظامي, امور انتظامي و حق الوكاله. 
مطابق ماده 43, قواعد راجع به اشتغال به حرف و مشاغل اصولاً نسبت به شركتها نيز صدق مي كند و موادي كه در پي آن مي آيند شماري از مسائل را تصريح مي كنند: هر شركت داراي يك نام رسمي است كه از نام همه شركاء يا يك يا چند نفر از آنان تشكيل يافته است كه به دنبال آن كلمه شركاء نيز ذكر مي شود. نام شركت بايد روي كليه مدارك و مكاتبات شركت قيد شود. عنوان شركت وكالت بايد به صراحت در آن ذكر شود. هر شريك مكلف است به هنگام انجام وظايف خود, نام رسمي شركت را اعلام كند. شركاء مصروف شركت كنند و متقابلاً نيز مكلف هستند از فعاليت ديگريان (بدون تجاوز به اسرار شغلي آنان) مطلع شوند. شركت به طور حتم نمي تواند از اشخاصي كه منافع متعارض دارند قبول وكالت نمايد. 
در پي نام هر يك از شركاء در لوحه وكلا يا صورت اسامي كارآموزان وكالت نام رسمي شركت مندرج مي شود. نام شركتها در روي لوحه وكلا و در پي آن مشخصات لازم (مانند نام رسمي و محل اقامت شركت, نام همه شركاء نام كانون وكلاي شركت) نيز قيد مي شود. شماره رديف ثبت نام هر وكيل در لوحه حاكي از سابقه كار او در صورت پيوستي است. هر وكيلي كه نامش روي لوحه قيد شود در مجمع عمومي كانون وكلا شركت مي كند, اما بيش از يك چهارم اعضاي هيات مديره كانون وكلا نمي تواند از اعضاي يك شركت باشد. 
شركتهاي مشاغل آزاد و شركت تعاوني. هدف اين شركتها, انجام كليه خدمات حقوقي و غير حقوقي در كليه مشاغل آزاد است اين شركتها, داراي اساسنامه قانوني يا اساسنامه دولتي است يا اينكه از عنوان آنها به نحوي از انحاء حمايت شده است. 
با تاسيس اين شركتها, وكلا (اعضاي شركت) مي خواهند كه از هجوم سرمايه هاي خارجي (غير اعضاء) به شركت جلوگيري كرده, استقلال حرفه خود را محفوظ دارند و مجلس ملي فرانسه نيز در ابتداي كار مايل بود سرمايه گذاري غير اعضا را در آنها ممنوع كند, اما دولت با قبول تاسيس آنها مي خواست سرمايه گذاري در اين شركتها را تابع سرمايه گذاري در سازمانهاي صنفي كند. سرانجام سرمايه گذاري خارجي در حرف حقوقي و قضائي ممنوع شد, اما كسي كه داراي يكي از اين حرف حقوقي يا قضايي باشد مي تواند, به عنوان اقليت, سهامدار يكي ديگر از اين شركتهاي مشاغل باشد؛ مثلاً يك نفر سردفتر مي تواند سهامدار شركت وكالت باشد. 
روزمزدي. بدون ترديد وكالت روزمزدي, مهمترين نوآوري قانون اصلاحي 1990 است, زيرا اشتغال به حرفه وكالت به طور روزمزد به عنوان اشتغال آزاد به حرفه وكالت ممنوع بود به سبب آنكه رابطه استخدامي آن معين نبود كه با وكالت مانعه الجمع است؛ در صورتي كه بيش از نيمي از مشاوران حقوقي به طور روزمزد كار مي كردند. سرانجام آن را به عنوان جنبه خاص قرارداد كار كه مطابق قانون ار و آيين نامه اجرايي آن بود نسبت به وكلا نيز تسري دادند و پذيرفتند. اين مساله از نظر قرارداد كار (الف) و اشتغال به حرفه وكالت به طور روزمزد (ب) و اختلافات ناشي از قرارداد كار, درخور بررسي است: 
الف. قرارداد كار وكيل روزمزد. اين قرارداد بايد به صورت كتبي باشد و چگونگي پرداخت مزد در آن تصريح شود. وكيل روزمزد بايد بتواند بعداً مدت قرارداد را تمديد كند. افزون بر آن, قانون, تحويل قرارداد كار به هيات مديره كانون وكلا را پيش بيني كرده است تا در صورتي كه شرايط آن برخلاف مقررات ماده 7 (مندرج در ماده 14 قانون 1990) باشد, هيات مديره بتواند, به موجب شرايط مندرج در تصويبنامه, وكلا را رسماً مجبور به اصلاح نمايد. تحويل قرارداد مذكور ظرف پانزده روز پس از انعقاد يا تنظيم سند اصلاحي آن انجام مي گيرد, پيش طرح تصويب نامه اوت 1991 تصريح مي كند: هيات مديره براي اعلام نظرات خود و عنداللزوم درخواست تصحيح قرارداد, يك ماه مهلت دارد. شكايت از آن با همان شرايط شكايت از تصميمات هيات مديره كانون به دادگاه استان امكان پذير است. 
ب. اشتغال به حرفه وكالت به طور روزمزد 
1. حدود تبعيت. وكيل روزمزد تابع نظر شريك خود كه وي را بكار گماشته مي باشد. چنانكه قانون تصريح مي كند, وكيل در انجام ماموريتهاي خود از استقلالي كه از سوگند او ناشي مي شود استفاده مي كند و از نظر شريك خود تبعيتي نمي كند مگر آنچه را كه شرايط قرارداد كار معيت كرده باشد. به علاوه, قرارداد كار نيز, مانند قرارداد همكاري, نمي تواند برخلاف حسن انجام وظيفه حرفه وكالت و به ويژه احترام به تعهدات در معاضدت حقوقي و حق العمل كاري باشد. وكيل روز مزد مي تواند در خواست كند تا از قبول ماموريتي كه آن را برخلاف وجدان خود مي داند يا ممكن است به استقلال او لطمه وارد كند معاف شود. هيات مديره كانون به ويژه درباره شرايط قرارداد كار به قواعد مذكور لطمه وارد كند نظارت مي كند. پيش طرح تصويب نامه اوت كار نمي تواند به اصل تساوي وكلا كه ناشي از حسن انجام وظيفه مي باشد خدشه وارد كند. 
2. چگونگي اشتغال به كار. شرايط كار با توفيق طرفين معين مي شود. وكيل روزمزد مكلف است علاوه بر نام خاص خود, نام وكيلي را نيز كه از طرف او عمل م يكند تصريح نمايد. اين ترتيب از اين نظر موردتوجه است كه وكيل روز مزد, برخلاف وكيلي كه به موجب قرارداد همكاري كار مي كند, نمي تواند مراجعين شخصي داشته باشد. سرانجام وكيل شريك (استخدام كننده) از نظر مدني, مسئول اعمال ناشي از حرفه وكيل يا وكلاي روزمزد خود مي باشد. 
ج. اختلافات ناشي از قرارداد كار. رسيدگي به اختلافات ناشي از قرارداد كار (5) به عهده رئيس كانون وكلا است. راي او قابل پژوهش ر دادگاه استان است كه در جلسه اداري فوق العاده به ان رسيدگي مي كند. چنانكه مي بينيم صلاحيت هيات حل اختلاف نسبت به آن ملغي شده است. موقعي كه طرح قانوني آن را به داوري اجباري و مقدماتي رئيس كانون وكلا واگذار كرده بود, مجلس ملي مي خواست كه رسيدگي به آن را در صلاحيت يك مرجع قضائي دولتي مرحله نخستين قرار دهد. از اين رو آن را در صلاحيت دادگاه عمومي (شهرستان) گذاشت تا از روي اعتماد پرونده هاي احتمالي مربوط به يك قرارداد وكالت را برخلاف اختلافات ناشي از قرارداد كار در مرجعي مركب از قضات غير حرفه اي مطرح نكند. سرانجام مجلس سنا داوري اجباري رئيس كانون ولا را به عنوان مرجع قضائي مرحله نخستين پيشنهاد كرد و همين پيشهاد بود كه به صورت قانون تصويب شد. مدتي طول كشيد تا ترتيب اشتغال و رسيدگي رئيس كانون را نيز در پيش طرح اوت 1991 آوردند ( از ماده 242 تا 155) و ارجاع اختلافات مربوط به قرارداد وكالت به هيات حل اختلاف كار منتفي شد. 
1. به اين ترتيب رئيس كانون وكلا به درخواست هر يك از طرفين, خواه به وسيله نامه سفارشي دو قبضه يا با تسليم درخواست به دفتر هيات مديره, به ان رسيدگي مي كند. در نامه بايد موضوع اختلاف, مشخصات طرفين و ادعاي متقاضي تصريح شود و الا غير قابل قبول است. رئيس كانون صلاحيت دارد تا در حدود اختيارات خود به اختلافات مطروحه رسيدگي و اظهار نظر كند. 
2. جهات رد و استعفاي رئيس كانون وكلا مانند جهات رد و استعفاي دادرسان است كه در ماده 341 قانون آيين دادرسي مدني جديد و نحوه رسيدگي و قطع و فصل طواري نيز در مواد 344 تا 354 اين قانون بيان شده است. اما ويژگيهاي اين مرجع قضائي (رئيس كانون وكلا) نيز بايد رعايت شود كه عبارتند از: درخواست رد كه به دفتر كانون وكلا تسليم مي شود, رئيس كانون راساً نيز مي تواند از رسيدگي به آن امتناع كند. در صورت امتناع يا رد و استعفاي رئيس كانون, با سابقه ترين روساي كانون كه رديف او در لوحه وكلا مقدم است جاي او را مي گيرد. 
3. طرفين توسط رئيس كانون دست كم هشت روز پس از تشكيل جلسه به وسيله نامه سفارشي احضار مي شوند. رونوشت اين نامه پيوست احضاريه مي گردد. 
4. كليه اوراق تحقيق و صورت مجالس رسيدگي و همچنين قراردادهاي اصلاحي به وسيله رئيس كانون و طرفين امضا مي وشد. طواري انكار و ترديد و ادعاي جعل برابر قواعد مواد 287, 294 و 299 قانون ائين دادرسي مدني جديد با تلفيق به ماده 313 آن قانون, در مورد جعل طاري, قطع و فصل مي شوند. 
درباره اقدام فوري كه به وسيله يكي از طرفين از رئيس كانون وكلا درخواست مي شود, نامبرده مي تواند مدت كوتاهي به آن رسيدگي كند. در اين مورد اختيارات مشابهي مانند اختيارات دادرس امور فوري به رئيس كانون وكلا واگذار شده است كه دستور فوري جزء آن است. جلسات كانون علني نيست مگر به درخواست اشخاص ذينفع كه در تصميم صادره نيز آن را ذكر مي كنند. 
5. تصميم بايد ظرف شش ماه پس از اشتغال رئيس كانون صادر شود مگر در صورت رد رئيس يا توقيف دادرسي, در غير اين صورت رئيس كانون اختيار رسيدگي را از دست داده و دادگاه استان به آن رسيدگي مي كند. در موارد فوري, مدت مذكور به يك ماه تقليل مي يابد. اگر تصميم بلافاصله صادر نشود, صدور آن به تاريخي كه رئيس كانون معين مي كند موكول مي شود. اما انجام اين امر نمي تواند اجازه دهد تا در اين مدت دادخواستي تسليم نشده يا ايرادي به عمل نيايد, اظهار نظر نشده يا مداركي ارائه نشود مگر در دو مورد اخير كه به درخواست رئيس كانون صورت مي گيرد. 
تصميم كانون به وسيله دفتر كانون به اشخاص ذينفع اعلام شده و رونوشت آن نيز به دادستان استان فرستاده مي شود. طرفين مطابق قواعد عمومي ظرف يك ماه مي توانند از تصميمات هيات مديره كانون از دادگاه استان پژوهش بخواهند. جلسات دادگاه استان علني نيست مگر به درخواست اشخاص ذينفع. تصميم دادگاه استان به وسيله دفتر به شخص ذينفع ابلاغ مي شود و رونوشت آن نيز به دادستان ارسال مي شود. سرانجام تصميمات رئيس كانون در مورد پرداخت مساعده حكماً به طور موقت اجرا مي شود. مبلغ آن براساس متوسط دستمزد سه ماه آخر احتساب مي شود و تا مدت نه ماه پرداخت مي گردد. 
بند دوم. تضمينات حرفه وكالت 
حفظ تضمينات سنتي. قانون 15 دسامبر 1971 در مورد مسئوليت مدني وكلا, اشتغال به وكالت و صلاحيت مراجع قضايي, قواعد عمومي را نسخ نمي كند, اما در آن, دو شرط قرار داده است كه در ايفاي نقش جديد وكيل نيز صدق مي كند (نمايندگي رسمي موكل, استرداد وجوه). از اين رو قانون مذكور لزوم مسئوليت مدني وكيل و تضمين استرداد وجوه و اوراق بهادار با اسناد را پيش بيني كرده است. از اين جهت, پيش طرح تصويب نامه اوت 1991 جاي تصويب نامه 25 اوت 1972 را گرفته است. 
مسئوليت مدني وكيل و بيمه آن 
مسئوليت مدني. رسيدگي به مسئوليت مدني وكلا در قبال موكلين مطابق با قواعد عمومي دادرسي صورت مي گيرد. پس از پايان وكالت, دعوي مسئوليت مدني كه در ضمن وكالت مطرح مي شود پس از ده سال مشمول مرور زمان مي شود. پس از اقامه دعوي مسئوليت مدني عليه وكيل, نامبرده مكلف است بلافاصله آن را به رئيس كانون وكلا اطلاع دهد. 
بيمه . 1. هر وكيلي مكلف است در قبال نتايج مالي ناشي از مسئوليت مدني حرفه خود (مسامحه, تقصير در انجام وظايف خود) تحت پوشش بيمه قرار گيرد. بيمه نامه به وسيله وكيل يا كانون وكلا يا به وسيله وكيل و كانون وكلا, هر دو, امضا مي شود. مسئوليت مدني وكيل شريك يا همكار يا روزمزد به وسيله شركت يا وكيلي كه همكاري يا روزمزدي براي او انجام مي گيرد بيمه و تضمين مي شود. اما اگر وكيل همكار در بخشي از وقت خود كاري را براي خود انجام دهد, مكلف است بيمه نامه را خود امضا كند. قراردادها بايد دست كم معادل 500000 فرانك در سال تضمين داشته باشند و به موجب تصويب نامه اوت 1972 بيمه شوند. پيش طرح اوت 1991 مبلغ آن را به دو ميليون فرانك افزايش داد, سهم بيمه گزار از ده درصد خسارت مورد جبران, از حدود 20000 فرانك, تجاوز نمي كند. 
2. مسئوليت ناشي از انجام وظايف يكي از اعضاي شوراي نظارت شركت بازرگاني يا مدير شركت, همچنين مسئوليت هاي ناشي از انجام يك ماموريت محوله به وسيله دادگاه متوجه وكلايي مي شود كه در آن دخالت دارند. اين وكلا منفرداً يا مجتمعاً تحت پوشش بيمه هاي خاص ناشي از قواعد عمومي قانون بيمه در مي آيند. 
جبران خسارت بيمه و وثيقه. چون وكيل در ازاي انجام وظايف خود وجوه يا اوراق بهادار يا اسناد دريافت مي كند, موكلين او كه از خدمات وي استفاده مي كنند اصولاً بايد مورد حمايت قرار بگيرند. در اين ماده, تصويب نامه دو طريق پيش بيني كرده است: 
1. كانون وكلا با يك شركت بيمه به نفع وكيل عضو خود قرارداد مي بندد تا در صورت عجز وكيل عضو كانون كه بيمه نامه را امضا كرده است, به محض ارائه گواهينامه, شركت بيمه خسارات را بپردازد به شرطي كه: 
ميزان خسارت معلوم و معين باشد. 

 

 بقیه در ادامه مطلب 



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 5 آذر 1393
بازدید : 336
نویسنده : رسول رشیدی

حقوق تجارت بین الملل:

زبان عمومی و تخصصی:

 

  Law made simple، ترجمه اسماعیل صغیری (نشر میزان)

    A level and AS level law، ترجمه محمد تقی رفیعی (انتشارات مجد)

  Law texts، دکتر گودرز افتخار جهرمی

  Oxford’s law dictionary

  ۵۰۴ words

  Essential words for Toefl

   * جهت مطالعه‌ی زبان تخصصی مطالعه هریک از کتب فوق کفایت می‌کند.

   حقوق مدنی:

  1. اشخاص و محجورین (دکتر اسدالله امامی و قاسم‌زاده)
  2. اموال و مالکیت (دکتر کاتوزیان)،
  3. اعمال حقوقی (دکتر کاتوزیان)
  4. وقایع حقوقی (دکتر کاتوزیان)
  5. مختصر حقوق خانواده (دکتر صفایی)
  6. درس‌هایی از عقود معین ۱ (دکتر کاتوزیان)
  7. درس‌هایی از عقود معین ۲ (دکتر کاتوزیان)
  8. کتاب شفعه و وصیت و ارث (دکتر کاتوزیان) و مبحث ارث از کتاب ارث (دکتر شهیدی)
  9. منبع تکمیلی: قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی (دکتر کاتوزیان)

   حقوق تجارت:

  1. قانون تجارت در نظم حقوقی کنونی (دکتر دمرچیلی، حاتمی و مردانی)
  2. تجارت ۲ و ۳ (دکتر کاویانی)
  3. ورشکستگی و تصفیه امور ورشکستگی (دکتر اسکینی)
  4. منبع تکمیلی: قانون تجارت در نظم حقوقی کنونی (دکتر دمرچیلی، حاتمی و مردانی)

   حقوق بین‌الملل عمومی:

  1. حقوق بین‌الملل عمومی دکتر محمدرضا ضیایی بیگدلی ، انتشارات گنج دانش
  2. جزوه حقوق بین‌الملل عمومی، دکتر ابراهیم بیگ‌زاده، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
  3. بایسته‌های حقوق بین‌الملل عمومی دکتر رضا موسی‌زاده، نشر میزان
  4. حقوق بین‌الملل عمومی دو جلدی، دکتر  باقر میرعباسی، نشر میزان
  5. حقوق معاهدات بین‌المللی، دکتر محمدرضا ضیایی بیگدلی ، انتشارات گنج دانش
  6. سازمان‌های بین‌المللی، دکتر رضا موسی زاده، نشر میزان
  7. حقوق بین‌الملل عمومی، دکتر هوشنگ مقتدر
  8. کنوانسیون حقوق معاهدات بین‌المللی ۱۹۶۹ وین
  9. منشور سازمان ملل متحد
  10. کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها
  11. کنوانسیون ۱۹۶۱ وین در خصوص حقوق دیپلماتیک و ۱۹۶۳ وین درخصوص حقوق کنسولی
  12. اساسنامه دیوان بین‌المللی دادگستری

   حقوق بین‌الملل خصوصی:

  1. حقوق بین‌الملل خصوصی، دکتر محمد نصیری، نشر آگه
  2. حقوق بین‌الملل خصوصی، نجادعلی الماسی، نشر میزان
  3. مواد ۵تا ۹ ،  ۹۶۱ تا ۹۹۱  ،  ۱۰۰۲ تا ۱۰۱۰ ،  ۱۰۶۰ تا ۱۰۶۱ ، ‌ ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۶  از قانون مدنی
  4. مواد ۳۰۵، ۳۰۶ ، ۵۹۰  و ۵۹۱ از قانون تجارت
  5. مواد ۱۰ تا ۲۵  و ۱۴۴ تا ۱۴۸ و ۲۹۱ تا ۲۹۴  از قانون آیین دادرسی مدنی
  6. ماده ۱۶۹  قانون اجرای احکام مدنی و اصل ۴۱ قانون اساسی

 

   

 

حقوق جزا و جرم شناسی:

زبان عمومی و تخصصی:

 

  Law made simple، ترجمه اسماعیل صغیری (نشر میزان)

  A level and AS level law، ترجمه محمد تقی رفیعی (انتشارات مجد)

  Law texts، دکتر گودرز افتخار جهرمی

  Oxford’s law dictionary

  ۵۰۴ words

  Essential words for Toefl

   * جهت مطالعه‌ی زبان تخصصی مطالعه هریک از کتب فوق کفایت می‌کند.

   متون فقه:

 

  1. لمعه دمشقیه (دو جلد ـ شهید اول)
  2. تحریر الروضه فی شرح اللمعه المشقیه به همراه کتاب فقه استدلالی

   حقوق جزای عمومی:

  1. حقوق جزای عمومی، دکتر محمد علی اردبیلی (دو جلد)
  2. حقوق جزای عمومی (دکتر اردبیلی) جلد ۲
  3. زمینه حقوق جزای عمومی (دکتر نوربها)
  4. منبع تکمیلی: محشای قانون مجازات اسلامی (دکتر گلدوزیان) از ماده ۱ تا ۶۲

   حقوق جزای اختصاصی:

  1. حقوق جزای اختصاصی (۱): جرائم علیه اشخاص (دکتر میرمحمد صادقی)
  2. حقوق جزای اختصاصی (۲): جرائم علیه اموال و مالکیت (دکتر میر محمد صادقی)
  3. حقوق جزای اختصاصی (۳): جرائم علیه آسایش و امنیت (دکتر میر محمد صادقی)
  4. مباحث حدود و دیات از کتاب محشای قانون مجازات اسلامی (دکتر گلدوزیان)
  5. منبع تکمیلی: کتاب محشای قانون مجازات اسلامی (دکتر گلدوزیان)

   آیین دادرسی کیفری:

  1. کتاب مدرسان شریف
  2. آیین دادرسی کیفری ۱و۲ (دکتر خالقی)
  3. آیین دادرسی کیفری (۱و۲): آیین دادرسی کیفری (دو جلد) (دکتر آشوری)

 

 

   

 

حقوق خصوصی

زبان عمومی و تخصصی:

Law made simple، ترجمه اسماعیل صغیری (نشر میزان)

A level and AS level law، ترجمه محمد تقی رفیعی (انتشارات مجد)

Law texts، دکتر گودرز افتخار جهرمی

Oxford’s law dictionary

504 words

Essential words for Toefl

جهت مطالعه‌ی زبان تخصصی مطالعه هریک از کتب فوق کفایت می‌کند.

   حقوق مدنی:

  1. اشخاص و محجورین (دکتر اسدالله امامی و قاسم‌زاده)
  2. اموال و مالکیت (دکتر کاتوزیان)،۳ـ اعمال حقوقی (دکتر کاتوزیان)
  3. وقایع حقوقی (دکتر کاتوزیان)
  4. مختصر حقوق خانواده (دکتر صفایی)
  5. درس‌هایی از عقود معین ۱ (دکتر کاتوزیان)
  6. درس‌هایی از عقود معین ۲ (دکتر کاتوزیان)
  7. کتاب شفعه و وصیت و ارث (دکتر کاتوزیان) و مبحث ارث از کتاب ارث (دکتر شهیدی)
  8. منبع تکمیلی: قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی (دکتر کاتوزیان)

   حقوق تجارت:

  1. قانون تجارت در نظم حقوقی کنونی (دکتر دمرچیلی، حاتمی و مردانی)
  2. تجارت ۲ و ۳ (دکتر کاویانی)
  3. ورشکستگی و تصفیه امور ورشکستگی (دکتر اسکینی)
  4. منبع تکمیلی: قانون تجارت در نظم حقوقی کنونی (دکتر دمرچیلی، حاتمی و مردانی)

   آیین دادرسی مدنی:

  1. آئین دادرسی مدنی جلد اول (دوره پیشرفته) (دکتر شمس)
  2. آئین دادرسی مدنی جلد دوم (دوره پیشرفته) (دکتر شمس)
  3. آیین دادرسی مدنی جلد سوم (دوره پیشرفته) (دکتر شمس)
  4. قانون شوراهای حل اختلاف
  5. قانون اجرای احکام مدنی
  6. قانون نحوه اجرای حکومیت‌های مالی
  7. قانون دیوان عدالت اداری
  8. قانون تشکیل دادگاه­های عمومی و انقلاب

   متون فقه:

 

  1. لمعه دمشقیه (دو جلد ـ شهید اول)
  2. تحریر الروضه فی شرح اللمعه المشقیه به همراه کتاب فقه استدلالی

 

 


 

بقیه در ادامه مطلب    

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 5 آذر 1393
بازدید : 302
نویسنده : رسول رشیدی
  1.  شناسنامه و موقعیت قانونی آن
  2.  موسسه بين المللي يكنواخت كردن حقوق خصوصي
  3.  طلاق برمبنای عسروحرج
  4.  حد اقل سن ازدواج در ایران از قانون تا واقعیت
  5. کمک فوری مقاله
  6. قابل توجه طرفداران چند همسری !
  7. گذر و نقدی بر وضع حقوقی زن
  8. مشکلات زنان پس از طلاق
  9. طلاق قضائی و طبیعت حقوقی آن
  10. انگاره های بین المللی شدن حقوق کیفری بازرگانی
  11. بررسی مباحث « خواستگاری » و « نامزدی » در حقوق مدنی ایران
  12. حضانت اطفال و تكاليف والدين در مقابل آنها - بخش نخست
  13. تابعيت مضاعف dual nationality
  14. مقاله بررسی بنیادب نهاد مهر و سعی بر تصحیح آن (خلاصه)
  15. بحثی پیرامون بیع کالی به کالی
  16. در عقدنامه چه چیزهایی را امضا کنید؟؟
  17. تعارض میان سند وشهادت درحقوق مدنی ایران وفقه امامیه
  18. مقاله مالکیت معنوی، موجب سرمایه گذاری سالم می شود
  19. مقاله تقویت بنیان اخلاقی؛ راهکار استحکام خانواده
  20. مقاله انتشار ایران‌چک؛ تجویز يا نقض قانون؟
  21. چگونگي تنظيم قرارداد اجاره واحدهاي مسكوني و نحوه تخليه آنها
  22. مقاله مبحث ايرادات
  23. شرايط صحت اقرار به حسب اجزاى آن
  24. تحلیل حقوقی اثر اذن ولی در نکاح دختر باکره
  25. « مقايسه تطبيقي بينه در فقه شيعه و اهل سنت »
  26. ارث
  27. صدور حكم رشد
  28. نگاهي ديگر به قانون حاكم بر احوال شخصية خارجيان مقيم ايران
  29. « مقايسه تطبيقي بينه در فقه شيعه و اهل سنت »
  30. دادگاه صالح و قانون حاكم بر مسئوليت مدني بين المللي
  31. الزام شوهر به طلاق وشرط طلاق
  32. ازدواج دوشیزه چرا با اذن پدر؟
  33. سازمان يكنواخت‌سازي حقوق خصوصي و نهضت «حقوق متحدالشكل»
  34. حقوق كودكان و وظايف والدين از ديدگاه قانون مدني
  35. مقاله مفهوم تدليس و جايگاه آن در حقوق ايران، انگليس و فقه اماميه
  36. تروریسم رایانه ای، جرم آینده؟
  37. مقاله مزاحمین اینترنتی
  38. بررسی حضانت فرزند توسط مادر
  39. خسارت عدم النفع در حقوق ایران
  40. حضانت طفلی که پدرش معتاد به مواد مخدر است با پدر بزرگش است یا با مادرش؟
  41. مقاله وجوه اشتراك و افتراق نام تجاري و علامت تجاري
  42. مقاله عنوان : اجازه در عقد فضولي
  43. عنوان : تابعيت شركت
  44. سقط درمانی در حقوق ایران
  45. طلاق قضایی و طبیعت حقوقی آن
  46. مقاله قانون طنز !
  47. مقاله چك، از بلا‌محلي تا بلاتكليفي !
  48. مقاله موسر و معسر از منظر قانون و مبانی فقهی
  49. مقاله چگونگی به اجرا گذاشتن چك در مراجع ثبتی
  50. مقاله مسئوليت دارندگان وسايل نقليه موتوري زميني
  51. مقاله اموال مباح
  52. مقاله حق سلول های بنیادی جامعه
  53. مقاله مسئولیت مدني
  54. مقاله ديات و خسارت‏هاى ناشى از صدمات بدنى
  55. مقاله فلسفه نصف بودن ارث زن چيست ؟
  56. اموال منقول و غير منقول
  57. مقاله طلاق بر مبناي عسر و حرج زن
  58. مقاله فریب در ازدواج ( تدلیس)
  59. مقاله یارانه نقدی جزئی از نفقه است
  60. مقاله ولايت قهري در حقوق ايران و حقوق تطبيقي
  61. تحقیق انحلال و تصفیه تعاونی
  62. مقاله ضرورت آگاهي زنان از وكالت در طلاق
  63. مقاله اجزاء نفقه نزدیکان (اقارب) در قانون مدنی ایران
  64. مقاله اثبات زوجيت
  65. مقاله ازدواج مجدد زوج با اذن دادگاه و ایجاد حق طلاق برای زن
  66. مقاله قابلیت پیش‌بینی ضرر در مسئولیت مدنی
  67. مقاله بحثي در خصوص چگونگي انتساب خسارت بدني به طرف قرارداد
  68. مقاله تحليل حقوقي اثر اذن ولي در نکاح دختر باکره
  69. مقاله بررسی حقوق مالکیت فکری(معنوی) و ابعاد آن در قوانین و مقررات
  70. مقاله حمايت از حقوق پديد آورندگان نرم افزارهاي رايانه اي
  71. مقاله مقایسه حقوق و تکالیف زن از دیدگاه اسلام
  72. مقاله قرارداد تشكيل بيع
  73. مقاله قدرت بر تسليم مورد معامله
  74. مقاله فروش مال غير منقول بدون تنظيم سند رسمي
  75. مقاله عوامل موثر در مسئوليت مدني
  76. مقاله صلح و جعاله
  77. مقاله شرح و نقدي برماده 218 اصلاحي قانون مدني مصوب 1370
  78. مقاله شرايط باز پس گرفتن هداياي نامزدی
  79. مقاله سرقفلي و حق كسب چيست؟
  80. مقاله رابطه انسان با حقوق كلي مدني و حق كلي اجراي حقوق
  81. مقاله چگونگي تنظيم قرارداد اجاره واحدهاي مسكوني و نحوه تخليه آنها
  82. مقاله توافق بر خسارت در قراردادها
  83. مقاله تمكین؛ قدرت زنان یا خشونت مردان
  84. مقاله تقسيم ناپذيري در حقوق و تعهدها
  85. تغيير نام كوچك
  86. مقاله بحثي پيرامون ماهيت حقوقي قراردادهاي حمل و نقل از ديدگاه حقوق مدني
  87. مقاله انتقال مورد اجاره بغير و بررسي رابطه مستاجر جز با مستاجر كل و مالك
  88. مقاله اشتباه در خود موضوع معامله (قسمت اول)
  89. مقاله اشتباه در خود موضوع معامله (قسمت دوم)
  90. مقاله اسقاط حقي كه هنوزايجاد نشده است
  91. مقاله تحليل ونقد ماده 816 قانون مدني
  92. مقاله نکاح و مهریه در فقه یهود و مقایسه آن با قانون مدنی
  93. استانداردهاى حق دفاع
  94. تحلیل قوانین حقوقی زنان از تصویب تا اجرا (2)
  95. تحلیل قوانین حقوقی زنان از تصویب تا اجرا (1)
  96. تطبيق اصل آزادي قرارداد با قاعده (العقود تابعه للقصود)
  97. حضانت از ديدگاه فقه اماميه و ساير مذاهب اسلامي
  98. ضرورت آگاهي زنان از وكالت در طلاق
  99. عسر و حرج از منظر قانون و رویه قضایی
  100. تاريخچه تدوين قانون مدني
  101. آثار مورد حمايت در حقوق مالكيتهاي ادبي و هنري ايران و شرايط آن
  102. مقاله ديدگاهي ديگر در تفسير ماده 200 قانون مدني
  103. مقاله ضمانت اجراي تخلف از شرط ترك فعل حقوقي
  104. مقاله تحليل مفهوم اقامتگاه با رويکرد نشانه شناسی فرهنگی
  105. مقاله تعهدآور بودن ارادة يكجانبه نسبت به خود
  106. مقاله حفاظت قانوني از قنوات و منابع آبهاي زير زميني (2)
  107. مقاله حفاظت قانوني از قنوات و منابع آبهاي زير زميني (1)
  108. مقاله توارث مسلمان و كافر
  109. حقوق اشخاص بي تابعيت
  110. تأثير قانون تملك آپارتمان‌ها بر ماهيت معاملات املاك شهري
  111. ابعاد حقوقي مطالبه خسارت از متجاوزان خارجي
  112. مقاله چگونگي تنظيم قرارداد اجاره واحدهاي مسكوني و نحوه تخليه آنها
  113. مقاله توافق بر خسارت در قراردادها
  114. مقاله اجرت‌المثل چگونه كارشناسي مي‌شود؟
  115. مقاله نقدي بر ماده 46 قانون اجراي احکام مدني
  116. مقاله تأملي در ماده 131 قانون اجراي احکام مدني مصوب يکم آبان 1356
  117. مقاله رابطه قصد و رضا در اعمال حقوقى با تاكيد بر ديدگاه امام خمينى(ره)
  118. مقاله ضمان معاوضى
  119. مقاله دعاوي مالي و غيرمالي و اثر مترتب بر تفكيك آنها
  120. مقاله ضمان معاوضي در بيع
  121. مقاله قراردادهاي بيع تنظيمي بنگاه‌هاي معاملا‌تي و ايرادهاي آن
  122. مقاله معامله به قصد فرار از دين
  123. مقاله بررسی حضانت فرزند توسط مادر
  124. حقوق زوجين در ارث
  125. مقاله ازآستین طبیبان ، قولی درمسئوولیت مدنی پزشكان
  126. مقاله خلا‌صه معامله تسامح و مسؤوليت‌هاي ناشي از آن
  127. مقاله پیش درآمدی بر مالکیت معنوی
  128. مقاله اعتماد ملی : وكالت بدون حق دفاع!
  129. مقاله شأن حرفه يي وکالت
  130. مقاله جايگاه حقوقي دعواي موكل بطرفيت وكيل به مطالبه قيمت متعارف
  131. مقاله مسئولیت حرفه ای وکیل
  132. دیدگاه مخالف تنصیف ارش مازاد بر ثلث دیه زنان
  133. مقاله آسیب شناسی وکیل و وکالت ، بخش اول – فعالیت ها و رفتارهای غیر وکالتی (1)
  134. مقاله دفاع از حق دفاع
  135. مقاله اقلّيت ها و حقوق آن ها در اسلام (1)
  136. مقاله اقلّيت ها و حقوق آن ها در اسلام (2)
  137. مقاله سخني كوتاه در حقوق بيماران ، مجروحان و معلولان از نظر اسلام
  138. مقاله وضعيت حقوقي كودك آزمايشگاهي
  139. مقاله قاعده در ء
  140. مقاله آيين رسيدگي به مستثنيات دين
  141. مقاله مستثنيات دين
  142. مقاله بحثی پیرامون قابل مطالبه بودن ضرر و زیان معنوی ناشی از جرم
  143. مقاله مطالعه‌ء تطبیقی ارث زن(1)
  144. مقاله آزادي فردي و حدود آن در حكومت اسلامي
  145. مقاله وقف
  146. مقاله وکالت بدون فسخ (وکالت بلاعزل و وکالت بدون استعفاء)
  147. مقاله حضانت در فقه و قانون - بحثى در ماده 1169 قانون مدنى
  148. مقاله جايگاه عسر و حرج ـ قانون و رويه
  149. مقاله مفهوم مسئوليت مدني سازندگان اشياي پرنده ناقص ( مطالعة اجمالي سه سيستم حقوقي آمريكا ، اروپا و ايران )
  150. مقاله تسليم مال يا پرداخت وجه نشانه مديونيت است
  151. مقاله جایگاه نظریه رد مازاد فرض به زوجه در فقه امامیه
  152. مقاله مباني فقهي و حقوقي اعتبار شهادت زنان در اثبات دعاوي(قسمت اول)
  153. مقاله مباني فقهي و حقوقي اعتبار شهادت زنان در اثبات دعاوي (قسمت دوم)
  154. مقاله تاملي بر مقاله جناب آقاي دكتر پرويز نوين با عنوان - نواقص عقد وكالت درقانون مدني ايران
  155. مقاله انقضاي نمايندگي ارادي و مساله وكالت غير قابل عزل
  156. مقاله شرط فعل در حقوق ايران و فرانسه
  157. مقاله مبانى لزوم و جواز، در عقد رهن و آثار مرتبت بر آن
  158. مقاله نقدي بر سرقفلي و حق كسب و پيشه
  159. مقاله قانونی برای آرامش ( بیمه خودرو )
  160. مقاله شرح قانون روابط موجر و مستاجر سال 76
  161. مقاله منافع ممکن الحصول و عدم الدفع
  162. مقاله نقدی تحلیلی بر قانون روابط موجر و مستاجر
  163. مقاله رهن با اجاره
  164. مقاله تحلیلی مبسوط بر اجاره به شرط تمليک
  165. مقاله نقد و تحليل حقوقي ماده 558 قانون مدني پيرامون شرط ضمان مضارب
  166. مقاله نابرابرى ارث زن و مرد
  167. مقاله نگاهي ديگر به قانون حاكم بر احوال شخصية خارجيان مقيم ايران
  168. مقاله قرارداد تشكيل بيع
  169. مقاله پژوهشي در مسووليت مدني محجورين و سرپرستانشان
  170. مقاله اشتباه در خود موضوع معامله (مفهوم اشتباه در موضوع معامله)
  171. مقاله نگرشي بر وجه التزام از نظر گاه فقهي و حقوقي( وجه التزام (حقوق تطبيقي) )
  172. مقاله ماهیت حقوقی ایفای تعهدات قراردادی
  173. مقاله مسئوليت مدني سبب مجمل
  174. مقاله ماده 277 .652 ق.م در محاق فراموشي
  175. مقاله ماده ۱۰ ق.م مبناي قانوني انواع قراردادها
  176. مقاله ارزش‌هاي نو و تحولات مسئوليت مدني
  177. مقاله ضمان مستأجر در عين مستأجره
  178. مقاله احكام و آثار اذن در اعمال حقوقى
  179. مقاله ماهيت حقوقى وصيت
  180. مقاله ماهيت حقوقي اجاره بشرط تمليك
  181. مقاله بررسی حريم در فقه وحقوق مدنی
  182. مقاله اهليت در حقوق به چه معناست
  183. مقاله صحت معاملات
  184. مقاله حقوق تجارت الكترونيك
  185. مقاله قراردادهاي بيع تنظيمي بنگاه‌هاي معاملا‌تي و ايرادهاي آن
  186. مقاله بيع زماني
  187. مقاله در باب حقوق شهروندی
  188. مقاله بررسي وجه التزام مندرج در قرارداد
  189. مقاله جام جم : وقتي ازدواج مشروط مي شود
  190. مقاله بررسي خسارت معنوي در حقوق موضوعه
  191. مقاله تهاتر، ماهيت حقوقي و آثار آن( طرح پيشنهادي اصلاح ماده ۲۶۴ قانون مدني)
  192. مقاله داد و ستد قولنامه‏اى
  193. مقاله قانون 70 ساله تجارت ايران
  194. مقاله معرفي قراردادهاي بيع‌ متقابل
  195. مقاله بررسي مقررات برات در پيش نويس لايحه اصلاح و بازنگري قانون تجارت
  196. مقاله چك و مقررات حقوقي آن
  197. مقاله چک
  198. مقاله ماهيت حقوقي دلالي در حقوق تجارت
  199. مقاله شركتهاي تعاوني
  200. مقاله اوصاف و اصول حاکم بر اسناد تجاری
  201. مقاله تضامن و آثار و اوصاف آن
  202. مقاله نقد قانون چک مصوب 1382
  203. مقاله آشنايي با اصطلاحات بازرگاني و گمركي
  204. مقاله تخصص بازرس شرکتهای سهامی
  205. مقاله شرکت تضامنی
  206. مقاله حق امضاى اسناد تعهدآور در شركت‌هاى سهامى
  207. مقاله نگاهی نو به ورشكستگي در حقوق ايران
  208. مقاله اصل عدم قابليت استناد به ايرادات در اسناد تجاري‌
  209. مقاله ورشكستگي و تصفيه اموال در قوانين ايران
  210. مقاله مباحثي پيرامون قانون صدور چك
  211. مقاله تنزيل در اسناد تجاری
  212. مقاله بررسي قواعد عمومي قراردادها در اسناد تجاري - بخش اول
  213. مقاله ماهيت حقوقي امضاي الكترونيك در اسناد تجاري
  214. مقاله ناممكن شدن ردّ مبيع و اعمال حق فسخ خريدار: بررسي تحليلي كنوانسيون بيع بين‌المللي كالا (1980 وين) و ح
  215. اوصاف و اصول حاكم بر اسناد تجاري
  216. مقاله اصول حاکم بر اسناد تجاری
  217. مقاله تحلیل و نقد ماده 816 قانون مدنی
  218. مقاله معاون سياسي امنيتي دادستاني كل كشور:حريم خصوصي در اينترنت با خلاء قانونگذاري روبه‌روست
  219. مقاله اشخاص حقوقي و امكان محكوميت به پرداخت ديه
  220. مقاله چک سفید امضاء و ماهیت حقوقی آن
  221. مقاله نگرشي بر خسارات مازاد بر ديه
  222. ₪₪₪ مالكيت صنعتي₪₪₪
  223. وضعیت حقوقی معاملات ورثه نسبت به ترکه قبل از ادای دیون متوفی
  224. معامله به قصد فرار از دين
  225. طلاق توافقی
  226. آیا پول را می توان به امانت سپرد؟
  227. قانون‌ منع‌ توقیف‌ اشخاص‌ در قبال‌ تخلف‌ از انجام‌ تعهدات‌ و الزامات‌ مالی‌
  228. مقاله چگونگي تنظيم قرارداد اجاره واحدهاي مسكوني و نحوه تخليه آنها
  229. مقاله شرط عدم مسوليت در حقوق ايران
  230. مقاله نقد و تحليل حقوقي ماده 558 قانون مدني پيرامون شرط ضمان مضارب
  231. مقاله بررسي شرط نتيجه در حقوق ايران
  232. مقاله ازدواج و طلاق و رجوع ايرانيان مقيم خارج
  233. کپی رایت و تعامل آن با مالکیت فکری
  234. مقاله کپی رایت در بستر قانون و تعامل آن با مبانی فق
  235. مقاله دلایل اشتباه بودن مهریه بالا
  236. مقاله بیع زمانی
  237. مقاله احكام و آثار اذن در اعمال حقوقى
  238. مقاله مقام صالح در طرح دعاوي از سوي شركت‌هاي تعاوني- شاپور محمدصادق‌زاده بنابي
  239. مقاله مبدا محاسبه ی خسارت تاخیر تادیه
  240. مقاله وكالت بدون فسخ ( وكالت بلاعزل و وكالت بدون استعفاء )
  241. مقاله وضع حقوقی فرزند خواندگی در ایران
  242. مقاله اصل برائت


:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 5 آذر 1393
بازدید : 278
نویسنده : رسول رشیدی

مقالات حقوق تجارت



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 5 آذر 1393
بازدید : 297
نویسنده : رسول رشیدی

مقالات آیین دادرسی مدنی



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 5 آذر 1393
بازدید : 285
نویسنده : رسول رشیدی

  دانلود مقاله حقوقی، ماهیت حقوقی وصیت

 

 برای دانلود روی لینک زیر کلیک نمایید ( حجم ۳۲۰کیلو بایت، فرمت pdf )

برای دانلود مقاله کلیک کنید ( اینجا )



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 5 آذر 1393
بازدید : 289
نویسنده : رسول رشیدی

 دانلود مقاله نقش قرار داد های خصوصی در نکاح  

 دکتر ناصر کاتوزیان

 برای دانلود روی لینک زیر کلیک نمایید ( حجم 780 کیلو بایت، فرمت pdf )

برای دانلود مقاله کلیک کنید ( اینجا )



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 5 آذر 1393
بازدید : 287
نویسنده : رسول رشیدی

نام كتاب: رسيدگي به دعوي تصرف عدواني
  


تعداد صفحات: 21

نوع فايل:pdf
سايز فايل: 98KB

توضيحات: دعوای- تصرف عدوانی -عبارتست از:ادعای متصرف سابق مبنی بر این که دیگری بدون رضایت او مالی غير منقول را از تصرف وی خارج کرده و -اعاده تصرف -خود را نسبت به آن مال درخواست می‎نماید.



پسوورد: www.newbook.ir


دانلود



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : یک شنبه 2 آذر 1393
بازدید : 314
نویسنده : رسول رشیدی

 

:.:.: دانلود کتاب قانون مطبوعات :.:.:

 

كتاب فوق ، متن كامل قانون مطبوعات جمهوري اسلامي ايران مي باشد ، كه مشتمل بر عناوين ذيل مي باشد :

متن كامل قانون مطبوعات :

فصل اول - تعريف مطبوعات

فصل دوم - رسالت مطبوعات

فصل سوم - حقوق مطبوعات

فصل چهارم - حدود مطبوعات

فصل پنجم - شرايط متقاضي و مراحل صدور پروانه

فصل ششم - جرايم

فصل هفتم - هيئت منصفه مطبوعات

فصل هشتم - موارد متفرقه

 

 


 

 

 

 

 

:.:.:.:.: دانلود كتاب قانون چك :.:.:.:.:

 

كتاب مفيد قانون چك ، متن كامل قوانين مربوط به اين مبحث مي باشد ، كه مطالعه و همراه داشتن آن به دوستان حقوقي پيشنهاد داده ميشود ...

 

 


 

 

 

دانلود کتاب مجموعه قوانین تامین اجتماعی

 


 

 

 

دانلود کتاب دیه اعضای مختلف بدن

این کتاب به تفصیل ، با استناد به مواد قانوني به ديه اعضاي مختلف بدن پرداخته



:: موضوعات مرتبط: دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : یک شنبه 2 آذر 1393
بازدید : 298
نویسنده : رسول رشیدی

 

 عنوان کتاب : فقر و حقوق اساسی

دانلود کتاب دانلود رایگان کتاب کتابخانه امید ایران نام نویسنده : دیوید بیل چیتز


دانلود کتاب دانلود رایگان کتاب کتابخانه امید ایران نام مترجم : آزیتا گل زاده و پرویز قاسمی

دانلود کتاب دانلود رایگان کتاب کتابخانه امید ایران دانلود کتاب ( لینک مستقیم )

دانلود کتاب دانلود رایگان کتاب کتابخانه امید ایران دانلود کتاب ( لینک کمکی 1 )

دانلود کتاب دانلود رایگان کتاب کتابخانه امید ایران دانلود کتاب ( لینک کمکی 2 )

دانلود کتاب دانلود رایگان کتاب کتابخانه امید ایران حجم فایل : 3.38 مگابايت

دانلود کتاب دانلود رایگان کتاب کتابخانه امید ایران پسورد فایل : www.irebooks.com 



:: موضوعات مرتبط: دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : یک شنبه 2 آذر 1393
بازدید : 308
نویسنده : رسول رشیدی

پيشگفتار

 

احوال شخصيه از مسائل مبتلا به خارجيان در كشور است. نگارنده با توجّه به تحقيقات شخصي خود كه نشانگر عدم همسويي روية دادگاهها با نظرات مؤلفان است و نيز تحولات جهاني در اين زمينه، طرح و بررسي موضوع را از لحاظ نظري و عملي مفيد مي‎داند.

 

در اين مقاله پس از ذكر مقدمه، قسمت اول تحت عنوان بررسي قوانين، به بررسي مقررات فعلي به همراه سوابق تاريخي آنها مي‎پردازد. در قسمت دوم، دكترين و نظرات مؤلفان مورد بررسي قرار مي‎گيرد. در قست سوم جايگاه حقوق و مباني بين‎الملل خصوصي در اسلام تحت عنوان جديد حقوق بين‎الملل خصوي اسلامي بيان مي‎شود. نمونه‎هايي از عملكرد دادگاهها و نظرات مشورتي ادارة حقوقي كه نمايانگر رويه قضايي ايران است، قسمت چهارم مقاله را تشكيل مي‎دهد. در بحث حقوق تطبيقي، قسمت پنجم، راه‎حلهاي ارائه شده در حقوق فرانسه، سويس و آلمان به همراه زيربناي فكري هر يك بررسي شده است. در خاتمه نتيجه گرفته شده كه با توجّه به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و نيز تحولات جهاني در تعيين قانون حاكم بر احوال شخصيه، لازم است در تفسير ماده 7 قانون مدني، تحولي عميق و مطابق با وضعيت فعلي ايران و جهان به عمل آيد.

 

 

مقدمه

 

از نظر حقوق ايران، چه قانوني حاكم بر احوال شخصيه خارجيان است؟ در نگاه اول جواب اين سؤال بسيار ساده به نظر مي‎رسد، زيرا ماده 7 قانون مدني صراحتاً مي‎گويد كه:

 

«اتباع خارجه مقيم در خاك ايران از حيث مسائل مربوط به احوال شخصيه و اهليت خود و همچنين از حيث حقوق ارثيه در حدود معاهدات، مطيع قوانين و مقررات دولت متبوع خود خواهند بود».

 

 

اما واقعيت اين است كه جواب اين سؤال آسان نيست. زيرا از يك طرف، به سبب امكان تفسيرهاي متفاوت، دكترين نيز چنانكه خواهيم ديد، دچار تشتت آراست و از طرف ديگر ملاحظاتي كه در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران وجود دارد، اصول حقوق بين‎الملل خصوصي اسلامي، نظرات متفاوتي كه دادگاهها در اين مورد دارند و امكان تقسيم بيگانگان به خارجيان مسلمان و خارجيان غيرمسلمان ـ چنانكه در ذيل مي‎آيد ـ باعث پيچيدگي مبحث شده است. قبل از بررسي رويه دادگاهها، تجزيه و تحليل نظري موضوع، ضروري به نظر مي‎رسد.

 

 

http://uploadboy.com/5a0jalzrk0ia.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : یک شنبه 2 آذر 1393
بازدید : 289
نویسنده : رسول رشیدی

مفهوم و تشخيص اين دو گروه

تميز بين حقوق عمومي و خصوصي پيشينه بسيار طولاني دارد و حتي در ميان روميان نيز مرسوم بوده است . ولي جدايي اين دو شعبه با تدوين قانون ناپليون قطعيت بيشتري يافت ، زيرا اين قانون فقط ناظر به روابط خصوصي اشخاص بود و از ابتدا نيز قانون مدني ناميده شد .

هر چند كه در اثر دخالت روز افزون دولت در روابط مردم مفهوم حقوق خصوصي مورد انتقاد پاره اي از نويسندگان قرار گرفته است، در تعريف آن مرسوم است كه مي گويند : حقوق عمومي قواعدي است كه بر روابط دولت و ماموران او با مردم حكومت مي كند و سازمانهاي دولتي را منظم مي سازد ، و حقوق خصوصي مجموع قواعد حاكم بر روابط افراد است . پس ، تمام مقرراتي كه مربوط به قواي سه گانه و طرز اعمال حاكميت دولت و سازمانهاي عمومي است ، از قواعد گروه نخست و تمام اصولي كه بر روابط تجارتي و خانوادگي و تعهدات اشخاص در برابر هم حكومت مي كند ، در زمره قواعد حقوق خصوصي است .

ملاك تشخيص ، طرح اشكال

در زماني كه مكتب اصالت فرد و آزادي اراده مبناي حقوق بود و حدود دخالت دولت در اقتصاد به دقت معين مي شود و اصل اين بود كه كار مردم به خود آنها واگذار شود ، حد بين حقوق عمومي و خصوصي نيز به آساني قابل رسم بود . زيرا ، از طرفي خدمات عمومي محدود به يك سلسله اقدامهاي خاص بود و دولت به صورتهاي گوناگون در روابط مالي اشخاص دخالت نمي كرد و در نتيجه تشخيص اموري كه به دولت ارتباط داشت با اشكال مهمي روبرو نمي شد . از سوي ديگر ، در امور مالي و به ويژه قراردادها ، اراده فرد حاكم بر سرنوشت او بود و به ندرت اتفاق مي افتاد كه دولت ، به نام حفظ حقوق عمومي ، رعايت اصلي را اجبار كند يا بستن پيماني را بر كسي تحميل سازد .

ولي از اواخر سده نوزدهم ، كه رفته رفته مفهوم اجتماعي حق طرفداراني پيدا كرد و وظايف دولت در اداره امور گسترش يافت ، مرز بين حقوق عمومي و خصوصي نيز به صورت سابق باقي نماند : دولت نه تنها به طور مستقيم در غالب امور مداخله كرد ، با ملي كردن پاره اي از موسسه هاي مالي ، به صورت اشخاص حقوقي و در زمره ديگران ، به تجارت پرداخت و براي اين كار از بسياري امتيازهاي حقوقي خود گذشت.

در حقوق كنوني ، اصل حاكميت اراده قلمرو پيشين خود را از دست داده است و توافق دو طرف عقد ديگر آن احترام گذشته را ندارد . قواعد امري قراردادها رو به فزوني گذارده است و در پاره اي از آنها ، مانند قرار داد كار ، تراضي دو طرف تغيير مهمي در شرايط و آثار قانوني عقد نمي دهد . چهره اجتماعي بعض از عقود چنان اهميت يافته است كه قانون انعقاد آنها را بر اشخاص تحميل مي كند : يعني آنها را طرف قراردادي مي داند كه راضي به بستن آن نبوده اند .

در ميان روابط دولت و افراد و روابط خصوصي آنها مفاهيم تازه اي به وجود آمدهاست كه تشخيص قواعد حاكم بر آن به آساني ممكن نيست و با معيارهاي قديمي نمي توان به درستي معلوم كرد كه اين قواعد در شمار حقوق عمومي است يا خصوصي .

 

http://uploadboy.com/fq1f9vjidga9.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : یک شنبه 2 آذر 1393
بازدید : 287
نویسنده : رسول رشیدی

از بدو خلقت انسان، همواره زنان و مردان، با تشكیل كانونی به نام خانواده، عمری را در كنار هم گذرانده و فرزندانی در دامان پر مهر خود پرورش داده و از این جهان رخت بربسته اند.در یك نگاه ظاهری متوجه می شویم كه عناصر اصلی تشكیل دهنده خانواده، یك زن و یك مرد است كه مطابق آداب و رسوم اجتماعی خویش با یكدیگر پیوند زناشویی بسته اند و بعد فرزند یا فرزندانی بر جمع آنها افزوده شده است.

شاید بتوان در یك تقسیم بندی كلی زندگی انسان را به دو بخش اساسی تقسیم كرد.این دو بخش شامل دوران مجردی و دوران متأهلی است.متأهل كسی است كه ضمن تعهد به شخصی دیگر و پایبندی به این پیوند وظایف و حقوقی را بر عهده دارد.
در هر حال چه ازدواج را پیوند میان دو روح تلقی كنیم و چه آن را صرفاً قراردادی اجتماعی بدانیم، دارای تأثیرات اساسی در زندگی فرد و اجتماع است.اساسی ترین و آشكارترین كاركرد ازدواج بقای نسل است و علاوه بر آن كاركردهای دیگری نیز بر آن مترتب است.طبیعی ترین شكل خانواده همین است كه هیچ عاملی جزء مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفكند. اگر ازدواج را قراردادی بین دو شخص برای زندگی مشترك بدانیم، این قرارداد همواره دائم نیست و گاهی بنا به دلایلی فسخ می شود.جریان فسخ قرارداد بین یك زوج را اصطلاحاً طلاق می گویند.
هیچ دختری در آغاز زندگی و در پای سفره عقد تصور نمی كند ممكن است روزی مشكلات چنان بر او غلبه كنند و شرایطی بر او تحمیل شود تا دادخواست طلاق داده و به زندگی مشتركش پایان دهد.

طلاق، احساس باخت و بازنده بودن در ارتباط زناشویی است كه طرفین آن برای رهایی از این احساس، اقدام به جدایی می كنند.گاهی طلاق، تنها راه منطقی، برای حل مشكل به نظر می رسد.آنچه دارای اهمیت است، نگرش متفاوت افراد جامعه، نسبت به این پدیده است.

طلاق دلایل گوناگونی دارد.این دلایل متناسب با موقعیت، طبقه و جایگاه اجتماعی زوجین متفاوت است.شناخت عوامل مؤثر در شكل گیری این پدیده، در كنترل و كاهش آن نقش بسزایی خواهد داشت.

 

 

 

●عوامل مؤثر در طلاق

به گفته كارشناسان، ازدواج هایی كه درآ نها هماهنگی بیشتری میان زوجین وجود دارد موفق ترند و كمتر به طلاق می انجامند.تشابهاتی مانند طبقه اجتماعی، سطح تحصیلات، هم نژاد، هم دین، هم زبان بودن و ...، یك ازدواج موفق را رقم می زند.ازدواجی كه با تشابه نژادی _زبانی _روانی واجتماعی صورت بگیرد ازدواجی موفقیت آمیز است

تفاوت طبقاتی یكی از عواملی است كه با امكانات اجتماعی؛ معمولاً دیدگاه های مختلفی را به وجود می آورد.البته اگر دو نفر، آن اندازه از آگاهی لازم برخوردار باشند كه این تفاوتها را به رسمیت بشناسند ازدواجشان منعی ندارد.

دكتر آقاجانی (جامعه شناس)،معتقد است: «طلاق به عنوان مسأله اجتماعی یكی از تلخ ترین پدیده های حیات انسانی است.می توان گفت كمتر پدیده اجتماعی به پیچیدگی طلاق وجود دارد.علل و عوامل طلاق متفاوتند و این علل و عوامل یا در لایه های عمیق اجتماعی قرار دارند یا در لایه های ظاهری.اما باید توجه داشت كه درك ،فهم و تفسیر لایه های عمقی كار پیچیده ای است.»

دكتر آقاجانی علل و عوامل تأثیر گذار در طلاق را اینگونه بیان می كند: 

 

 

http://uploadboy.com/pfvbk2v2kvgs.html


 

 

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : شنبه 1 آذر 1393
بازدید : 340
نویسنده : رسول رشیدی

اقدامات تأمینی برای اولین‌بار در سال ۱۹۰۲ میلادی در قانون كشور نروژ پیش‌بینی شد. سپس در سال‌های ۱۹۰۸، ۱۹۳۰، ۱۹۲۷، ۱۹۳۳ به ترتیب در كشورهای انگلستان، بلژیك، سوئد، اسپانیا و آلمان نظام دوگانه اقدامات تأمینی- مجازات‌ها پذیرفته و به اجرا درآمد. بلژیك با وضع قانون ۱۹۳۰ (م) مشهور به «قانون دفاع اجتماعی» نگهداری بزهكاران غیرطبیعی به موجب حكم دادگاه را برای مدتی نامعین به منظور درمان و اصلاح آنها پیش‌بینی كرد.

برخی می‌گویند اقدامات تأمینی به وسیله حقوقدان سوئیسی كارل استوس ایجاد شده است۱. اقدامات تأمینی از یافته‌های علم جرم‌شناسی و راه‌حل‌های پیشنهادی مكتب اثباتی (تحقیقی ایتالیایی) به منظور از بین بردن «حالت خطرناك» و پیشگیری از ارتكاب جرم مجدد است كه از اواخر قرن نوزدهم میلادی مورد نظر تعداد زیادی از نظام‌های جزایی قرار گرفت. در قانون مجازات عمومی ایران نیز با اقتباس و الهام از قانون جزای فرانسه (مصوب ۱۸۱۰/م) صرفا مجازات و انواع مختلف آن را پیش‌بینی كرده بودند ولی بتدریج اشكال جدیدی از واكنش بر ضد جرم وارد مقررات كیفری ایران شد. اقدام تأمینی در كشور ما با اقتباس از قانون جزای ۱۹۳۷ میلادی سوئیس تهیه و در سال ۱۳۳۷ هجری شمسی به مجلس شورای ملی تقدیم شد و در نهایت در ۲۱ ماده تحت عنوان «قانون اقدامات تأمینی» در مورخ ۱۲/۲/۱۳۳۹ به تصویب مجلسین وقت رسید.

در حال حاضر در اكثر كشورها اقدامات تأمینی و تربیتی با كمیت و كیفیت گوناگون مورد پذیرش واقع شده و به مرحله اجرا در آمده است، نكته قابل توجه آن است كه مجازات بیشتر و غالبا بر ضد جرم داده می‌شود در صورتیكه جهت‌گیری اقدامات تأمینی كه پیشگیری فردی است باید از كیفرها تفكیك و در بخش خاصی از قوانین جزایی پیش‌بینی شود. در واقع جهت‌گیری اقدامات تأمینی و تربیتی جلوگیری از حدوث جرایم با اعمال راه‌های اصلاحی، درمانی، تربیتی و یا خنثی كردن خطرهای احتمالی اشخاص و یا اشیا و مؤسسه‌هایی است كه وضعیت خطرناك (مجرمانه) دارند. همچنین از جمله مسایل مهم سیاست جنایی كیفرزدایی می‌باشد كه بدنبال اقدامی غیركیفری درباره عمل بزهكارانه است كه اقدامات تأمینی و تربیتی از ابزار مهم سیاست جنایی محسوب می‌شود.

۱- تعریف

از اقدامات تأمینی و تربیتی تعریف‌های متعددی از سوی حقوقدانان و كارشناسان ارائه شده است كه به برخی از مهم‌ترین و كامل‌ترین آنها اشاره می‌شود.

«اقدامات تأمینی یك سلسله تدابیر پیشگیرانه ناشی از واكنش جامعه برای جلوگیری از تكرار جرم از سوی مجرمان خطرناك كه بنا به حكم قانون از جانب دادگاه رسیدگی كننده اتخاذ و درباره آنها اعمال می‌گردد.۲

«اقدام تأمینی یك رشته وسایل دفاع اجتماعی است كه به حكم قانون و توسط قاضی بر اثر وقوع جرم متناسب با وضع مزاجی و استعداد و منش و سوابق فرد خاطی و خطرناك بكار برده می‌شود تا او بهبود یابد و با اجتماع سازگار شود و دست به تكرار جرم نزند.۳

«اقدام تأمینی عبارت است از واكنش حمایتی پیشگیرانه متضمن درمان و اصلاح مجرمی(چه مسئول و چه غیر مسئول) كه در حالت خطرناك به سر می‌برد.۴

بنابراین می‌توان اظهار داشت اقدامات تأمینی تدبیرهای فردی و یا وضعی الزامی بدون رنگ اخلاقی می‌باشند كه در مورد افراد خطرناكی كه نظم جامعه را با حالات و رفتار خود تهدید می‌كنند و یا نسبت به یك وضع خطرناك به موجب حكم دادگاه اتخاذ می‌شوند اطلاق می‌شود. حال با امعان نظر به تعریف این اقدامات به بیان خصایص و ویژگی‌های اقدامات تأمینی می‌پردازیم تا با دانستن این اوصاف توانایی تفكیك این اقدامات از مجازات‌ها را داشته باشیم.

۲- ویژگی‌ها و خصایص اقدامات تأمینی (تربیتی):

اسم این اوصاف و خصیصه‌ها به شرح ذیل است

ترساننده نبودن، سخت و رنج‌آور نبودن، نامعین بودن مدت و زمان اقدامات، ملاك نبودن تقصیر جزایی، قابل تجدید نظر بودن، ترذیلی و تحقیرآمیز نبودن، تابع اصل شخصی بودن و برخی ویژگی‌های مشتركی كه با مجازات‌ها دارند كه، به موقع به آنها اشاره خواهد شد. اما بررسی مختصری پیرامون این ویژگی‌ها و اوصاف اقدامات تأمینی نگرش و بینش ما را نسبت به این اقدامات دگرگون و عمیق‌تر می‌كند.

●اول نداشتن رنگ اخلاقی

اقدامات تأمینی برعكس كیفرها كه حاصل تقصیر و خطای جزایی می‌باشند هیچ تناسبی با نیت خطاكارانه فاعل جرم ندارند. در حقیقت اقدامات تأمینی به گذشته توجه ندارد و جهت آن منحصر به آینده به منظور پیشگیری از تكرار جرم است. به اعتقاد گاروفالو (از بنیانگذاران مكتب تحقیقی «اثباتیون») باید اصل «استعداد بزهكار برای زندگی»‌را جانشین ساخت. در واقع بدنبال ابزاری مناسب به منظور جلوگیری از وقوع مجدد جرم و تكرار جرم باشیم. بهرحال این اقدامات دارای جنبه سرزنش اجتماعی یا مجازات نیست بنابراین از صفت زجردهندگی و ترذیلی مبرا است. در حقیقت ما در اعمال و اجرای این اقدامات تقصیر و سوءنیت مجرمانه مرتكب را ملاك و معیار قرار نمی‌دهیم چرا كه اگر این كار انجام می‌شد، دیگر تفاوتی مابین این اقدامات با مجازات‌ها وجود نداشت بنابراین ملاك بهره‌گیری از امكانات و ابزارهای لازم تأمینی و تربیتی و ... بازسازی اجتماعی مجرم را آغاز و زمینه‌های یك زندگی سالم و بدور از جرم و بزهكاری را برای وی فراهم آوریم.

در واقع اقدامات تأمینی و نحوه‌ی اجرای آن باید به شكلی مقرر و تنظیم شود كه مجرم احساس نكند كه او را به خاطر تقصیرش كیفر می‌دهند چه اگر چنین باشد از هدف‌های عینی این اقدامات دور می‌مانیم.

 

http://uploadboy.com/1f402yl9mam3.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : شنبه 1 آذر 1393
بازدید : 289
نویسنده : رسول رشیدی

چكيده :

 

عامل حمل ونقل مركب، شخصي را گويند كه در مقابل صاحب كالا، جابه جايي سالم كالا را از نقطه اي به نقطه ديگر توسط وسائل حمل گوناگون در ازاي مبلغي متعهد مي شود . نخستين پرسشي كه از جهت حقوقي در مورد شخص اخير مطرح مي گردد مسؤوليت اوست . نگاهي به اين پرسش، موضوع بررسي اين نوشتار است . گفته مي شود كه مسئوليت عامل ،مبتني بر تقصير مفروض است؛ اما ارائه برداشت خاص از پاره اي عبارات معاهده ژنو موجب ترديد جدي در صحت اين گفتار شده است. به هر حال ، عامل در صورت احراز مسؤوليت، براي جبران خسارت از سقف قانوني بهره مند مي باشد، ودر صورت تقصير عمدي و سنگين اين سقف ساقط مي شود كه اين فكر از ابداعات معاهده مزبور است . بنابراين ، بررسي نوع ، ماهيت، حدود و سقوط مسئوليت عامل حمل ونقل مركب، موضوع بررسي نخستين مبحث ماست (1) در مبحث بعدي از ما به ازاي مسؤوليت؛ يعني حقوق دريافت كرايه، بررسي و دريافت غرامت در صورت اظهارات نادرست ونيز حق تخليه وبه عبارتي از امتيازات عامل در مقابل صاحب كالا (2) سخن مي رود . اين نگاه با ارائه نتيجه گيري مختصر خاتمه مي پذيرد .

 

حمل ونقل مركب، نوعي از حمل ونقل است كه در آن محموله بدون اينكه وقفه اي در وضعيت حمل آن بوجود آيد؛ توسط وسايط حمل ونقل متفاوت تحت مسؤوليت شخصي واحد از محلي به محل ديگر جابه جا مي شود . اگر چه اين نوع حمل و نقل تركيبي از انواع حمل ونقل است ؛ ولي متفاوت از هريك از آنها بوده ودر واقع ، به معناي استفاده بهينه از امكانات انواع حمل ونقل است . از آنجا كه آشنايي با اين سيستم ميتواند چه به لحاظ تئوري وچه به لحاظ عملي ، به هنگام بروز اختلاف و طرح دعاوي ، مفيد واقع شود؛ بنابراين در اين نوشتار كوشش شده است كه در صورت امكان بطور اختصار پس از معرفي عامل حمل ونقل مركب(2) ؛ مسئوليت و حقوق وي در دو بخش مورد بررسي قرار گيرد . مطابق بند 2 ماده 1 معاهده ژنو ( 1980 ) (3) : « عامل حمل ونقل مركب ، عبارت است از هر شخصي كه به حساب خود يا توسط شخص ثالث يك قرارداد حمل ونقل مركب منعقد كرده و مسئوليت اجراي آن را به عهده مي گيرد وبه عنوان مأمور يا نماينده فرستنده يا حمل كننده هاي شركت كننده در عمليات حمل ونقل مركب عمل نمي كند .» با توجه به اينكه حرفه عامل حمل ونقل مركب از جهت حقوقي، بخوبي تعريف و تبيين نشده است ، بنابراين هرشخص اعم از حقيقي يا حقوقي ميتواند به اين حرفه ، اشتغال ورزد . در حال حاضر، مؤسسات حمل ونقل دريايي ، زميني ، ترانزيترها و فورواردرها در كشورهاي مختلف اقدام به ارائه چنين خدماتي مي كنند . آنچه حائز اهميت مي باشد اين است كه ارائه دهندگان اين نوع خدمات بايد علاوه بر داشتن مهارت وكارداني لازم و تجربه كافي در تركيب انواع حمل ونقل ، از توانايي مالي وتجهيزات لازم برخوردار بوده و داراي نمايندگي هاي متعدد در محل هاي مختلف باشند . از آنجا كه اهم وظايفشان نيز تنظيم همكاري افراد و مؤسسات گوناگون در زنجيره حمل ونقل است، پس لازمه موفقيت شان داشتن شناخت قابل توجهي از انواع حمل ونقل تك نوعي است .

 

با توجه به توضيحات داده شده ميتوان گفت عامل حمل ونقل مركب، شخصي حقيقي يا حقوقي است كه عمليات حمل و نقل را از ابتدا تا انتها سازماندهي كرده ، به عنوان طرح عمليات ؛ مسير مناسب، نوع حمل ونقل و متصدي حمل مطمئن را انتخاب مي كند واز آنجا كه مسئوليت جابه جايي كالا را از مبدأ تا مقصد برعهده دارد ، موظف است تا با برنامه ريزي صحيح و دقيق و انعقاد قراردادهاي جداگانه به نام خود با ساير متصديان حمل ونقل ، محموله مورد قرارداد را سالم و سرقرار (به موقع) به مقصد برساند . اگر چه ممكن است كه عامل حمل ونقل مركب ، عمل جابه جايي را در بخشي از مسير به شخصه انجام دهد ؛ ولي معمولاً عمليات حمل كالا توسط نمايندگان و مأموران وي يا ساير متصديان حمل ونقل كه طرف قرارداد جداگانه با او هستند، صورت مي گيرد .

 

با توجه به اينكه مسئوليت حمل كالا به طريق مركب از مبدأ تا مقصد بر عهده اوست ، فقط مخاطب صاحب كالا ( مشتري ) نيز خود او خواهد بود . براين اساس ، عامل حمل ونقل مركب داراي دو چهره است : ازيك طرف در مقابل فرستنده متعهد به جابه جايي كالا از مبدأ تا مقصد است و جمع آوري ، بارگيري ، انجام عمليات گمركي وارسال كالا را برعهده دارد وبا توجه به تراكم و شلوغي بنادر و سهولت و رواني جاده ها (يا بالعكس ) بهترين مسير را انتخاب مي كند . در صورت بروز حوادث غير منتظره از قبيل اعتصاب و موانع ديگر ، مسير را تغيير مي دهد واز طرف ديگر در ارتباط با مقاطعه كاران و متصديان حمل ونقل تك نوعي است كه دراين چهره در تنظيم و انعقاد قرارداد با آنها جلوه گر مي شود . به عبارت ديگر ، عامل در قالب چهره دوم به مثابه مالك ظاهري ، نقش نايب و نماينده را از جانب مالك اصلي كالا ايفا مي كند .

 

كشورهاي عقب نگاه داشته شده كه همواره نگران توسعه اقتصادي خود هستند و بر تأثيرات حمل ونقل مركب دربخش هاي گمرك ، بنادر ، فرودگاهها ، بيمه ، اشتغال و ….واقف اند؛ به هنگام وضع معاهده ژنو 1980 حساسيت خاص خود را در مورد وضع قواعد ملي راجع به حمل ونقل مركب ابراز داشتند . در واقع ، نگراني اين كشورها، اين است كه ارائه خدمات گوناگون كه لازمه اجراي حمل ونقل مركب است ، از طرف كمپانيهاي بين المللي موجب دخالت نارواي آنها در اقتصاد شكننده شان شود . سرانجام نيز به خواسته خود رسيدند ، مطابق بند 2 ماده 4 معاهده ژنو : « اين كنوانسيون به حقوق كشورها در وضع قواعد وكنترل عمليات حمل ونقل مركب و عاملين آن در سطح ملي و نيز به حق در نظر گرفتن موازين راجع به نظرخواهي - بويژه قبل از ورود فن آوري و خدمات جديد – از عاملين حمل ونقل مركب، صاحبان كالا، سازمانهاي صاحبان كالا و مقامات ذيربط ملي در مورد شرايط ونحوه بهره برداري ، اعطاي پروانه براي عاملين حمل ونقل مركب، مشاركت در حمل و هر اقدام ديگري در جهت نفع اقتصادي وتجاري ملي ، خدشه اي وارد نمي كند .» و مطابق بند 3 همين ماده : « عامل حمل ونقل مركب خود را با قوانين جاري كشور محل مقررات وعمليات اين كنوانسيون وفق ميدهد .» پس از يافتن آگاهي مختصر در مورد عامل حمل ونقل مركب ، به منظور تشريح بيشتر وضعيت حقوقي او ، لازم است كه حقوق و تعهدات وي مورد بررسي قرار گيرد ؛ بنابراين در ابتدا از مسئوليت عامل حمل و نقل مركب (يكم ) و سپس از امتيازات و حقوق او (دوم ) سخن گفته مي شود .

 

http://uploadboy.com/ot83m6mzjpc2.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : شنبه 1 آذر 1393
بازدید : 310
نویسنده : رسول رشیدی

دعوای مورد بحث در سال 1983 میلادی در دادگاه بدوی پاریس مطرح شده که مضمون آن به شرح زیر می باشد:

خواهان ( فرح دیبا) طرح شکایتی علیه مجله هفتگی « روزهای فرانسه» می نماید که دو تن از عکاسان این موسسه بدون مجوز شخصی اقدام به عکس برداری از ایشان نموده که طبق قانون مدنی فرانسه تحت عنوان « تعرض به حریم خصوصی اشخاص» می باشد و خسارت ضرر و زیان را برای فاعل به دنبال دارد.

وکلای موسسه مزبور ( خوانده) چنین استدلال می نمایند که قانون حاکم بر احوال شخصیه اتباع خارجی، قانون ملی آنها بوده و از آنجا که تعرض به حریم خصوصی اتباع خارجی تابع قانون احوال شخصیه می باشد لذا دادگاه بدوی می بایست به قانون ملی خواهان یعنی قانون ایران استناد نماید. بر اساس اعتراضی که خواهان به رای صادره می نماید، دادگاه تجدید نظر پاریس ظبق ماده 3 قانون مدنی اقدام به نقض حکم مذکور کرده و چنین استدلال می نماید :

تعرض به حریم خصوصی اشخاص شبه جرم بوده و مرتکب دارای مسئولیت مدنی می باشد، بنابراین متنازع فیه در قلمرو احوال شخصیه قرار نمی گیرد لذا قانون صالح، قانون محلی است که «فعل» واقع شده است یعنی قانون فرانسه. 

 

http://uploadboy.com/9leitpy2e7tl.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : شنبه 1 آذر 1393
بازدید : 294
نویسنده : رسول رشیدی

)مقدمه

قانونگذار در اجرای قسمت اخیر ماده ی48 قانون مجازات اسلامی به دادگاه اختیار داده است تا ((درصورت لزوم ))  مجازات تعزیری تکرار کنندگان جرم را تشدید کند . تشخیص لزوم تشدید مجازات با دادگاه است و به نظر می رسد که رای دادگاه از این حیث باید مستدل باشد . ولی ابهام مهمی که در رفع آن بسیار کوشش شده و تا کنون نتیجه ی رضایت بخشی عاید نگردیده نحوه ی تشدید مجازات و یافتن حدود برای ان است . که همچنان مایه ی سردرگمی قضات و اختلاف رای محاکم است.

فرض کنیم یکی از ماموران بازداشتگاهی برای اولین بار مرتکب جرمی شده که ماده ی 573 قانون مجازات اسلامی آن را مشخص کرده است و دادگاه اورا برای بار اول به یک سال حبس محکوم ساخته و باز به دلیل تکرار جرم مجازات را تشدید و این بار او را به دو سال حبس محکوم کرده باشد تکلیف دادگاه در صورت اجرای مجدد جرم در بار سوم چیست ؟

بنا براین سوال اصلی که مطرح می شود این است که اگر دادگاه بخواهد در صورت تکرار جرم در جرایم تعزیری و بازدارنده مجازات را تشدید کند می تواند از حداکثر مجازات عدول کند؟

2) در صورت تکرار جرایم تعزیری عدول از حداکثر مجازات خلاف اصل قانونی بودن مجازات است .

مطابق با اصل قانونی بودن مجازات هیچ مجازاتی را نمی توان به افراد تحمیل کرد مگر اینکه نوع ومیزان آن قبلاً در قانون

تعیین شده باشد. قاعده ی مزبور در اصطلاح لاتین عبارت است از:

 

http://uploadboy.com/nvdk28abizwi.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : شنبه 1 آذر 1393
بازدید : 258
نویسنده : رسول رشیدی

قسمت اول ـ حفظ يا ذخيره ، مالكيت در تجارت بين الملل

 

بايعي كه در تجارت بين الملل مايل است كالا را به طور نسيه و غير نقدي به مشتريانش تحويل دهد ، مرتباً با اين سوال روبروست كه بهترين شيوه تضمين طلبش در رابطه با ثمن معامله چيست ؟ غير از شكلهاي معمولي تضمين و وثيقه كه در ارتباط با شكلهاي متعارف پرداخت و تامين اعتبار در تجارت بين المللي است ، شرط حفظ مالكيت معمول ترين شيوه اي است كه بايع مي تواند با آن در مقابل عدم پرداخت ثمن حمايت شود . اين شرط چنين است كه مشتري تنها وقتي مالك مي شود و تمامي حقوق مربوط به كالاي خريداري شده را دارا مي گردد كه ثمن را به طور كامل پرداخته باشد .

 

مقررات مربوط به تضمين پرداخت ثمن تا تاريخ از لحاظ بين المللي يكنواخت نيست : راه حلهاي موجود قانوني از كشوري به كشور ديگر تفاوت مي كند و برداشت ثابتي از آن وجود ندارد ، يكي از دلائل اين اختلافات شايد مربوط به اين واقعيت باشد كه حقوق مربوط به انتقال مالكيت اموال منقول يكي از ساختارهاي عمده و اساسي هرنظام حقوقي است و بدين جهت يكنواخت نمودن آن مشكل مي باشد . در عمل رابطه نزديك ميان مقررات تضمين پرداخت ثمن و مقررات ورشكستگي و افلاس و بطور كلي تضمين دين و اعتبار مانع مهمتري است . در نتيجه معيارهاي مختلفي كه در هر نظام حقوقي وجود دارد ، هماهنگ نمودن مقررات و يكنواخت كردن آنها در اين زمينه بدون اشكال نخواهد بود

 

بدين ترتيب كساني كه در تجارت بين المللي دخالت دارند بايد با شكلهاي مختلف تضمين كالا كه در هر كشوري اعمال مي شود هماهنگ گردند .

 

در موقعيت هاي بسياري مثلاً در تحويل كالا در آلمان ، جايي كه مقررات مربوط به تضمين ثمن به شدت پيشرفته است ، توجه يا بي توجهي به شكلهاي تضمين مي تواند شرايط قراردادي معاوضه را به طور جدي تحت تاثير قرار دهد . به علاوه شرط خاص مربوط به تضمين كالا معمولاً بطور جداگانه در جريان توافق معين نمي شود ، بلكه در شرايط قراردادي استاندارد مربوط به بايع گنجانده مي شود .استفاده از شرط “درست ” ، “نادرست” يا عدم درج شرطي مربوط به تضمين ثمن مي تواند نتايج بسيار متفاوتي را به همراه داشته باشد و بايع در صورت عدم استفاده از امكانات موجود تضمين در صحنه تجارت بين المللي بخاطر عدم آگاهيش پيامدهاي ناگواري را متقبل مي شود .

 

بنا بر اين هر تاجر محتاطي توجه خواهد كرد كه تا حد ممكن امكانات موجود تضمين در قرارداد صادراتش لحاظ شود ، از همين رو ، مسئله تضمين كالا بخش مهمي از توصيه هايي است كه در ارتباط با مفاد قرارداد صادرات به بايع ارائه مي شود .

 

حفظ يا ذخيره مالكيت به عنوان تضميني در مقابل ورشكستگي و افلاس در مواقعي كه مشتري قبل از تاديه ثمن معامله و رشكسته يا مفلس مي شود تضمين كالا در را بطه با حمايت از با يق اهميت خا صي مي يابد . توافق معتبر درباره نگهداري و حفظ مالكيت مقرر مي كند كه بايع حق دارد هر مقدار از كالا را كه نزد خريدار باقي مانده مطالبه كند ، يا اين كه بايع براي استيفاء ثمن پرداخت نشده معامله حقوق ديگري دارد . طلبهاي مربوط به كالاي تحويل شده در صورت افلاس و ورشكستگي ، اصولا از حق تقدم و امتيازي برخودار نيستند و حداكثر به نسبت بخش پرداخت شده ثمن سهمي به آن تعلق مي گيرد البته مشروط به آنكه چنين پرداخت يا توزيعي اساساً ممكن باشد ، بنا بر اين بسيار مفيد خواهد بود اگر تسليم كننده كالا بتواند بي درنگ از تضمين مقرر شده ، در رابطه با كالاي تحويل شده استفاده كند .

 

اگر با دقت بيشتري به اين مسئله نگاه كنيم در مي يابيم كه تضمين حفظ مالكيت در مقابل خود مشتري بكار نمي رود ، زيرا وي پس از ورشكستگي از دايره كساني كه درگير و دخيل مي باشند كنار مي رود . بايع كه نفعش در استيفاء طلبش از كالاي خودش ، به صورت مقدم مي باشد ، در چنين مواردي غالباً در تعارض با ديگر طلبكاران است ، طلبكاراني كه نفعشان در احتساب كالا در چهار چوب جريان ورشكستگي است بنا بر اين سئوال اساسي در باره قواعد مربوط به حفظ مالكيت ، كه در هر نظام حقوقي بايد يافت شود اين است كه آيا اين قواعد وضعيت ممتاز حقوقي ايجاد مي كنند كه در مقابل همه قابل استناد است ، يا اين كه وضعيت ممتاز تنها در رابطه طرفين قرارداد اثر دارد ، به عبارت ديگر تنها در مقابل مشتري موثر است ؟ تنها در صورت اول است كه اين قواعد حق خاصي را در صورت ورشكستگي مشتري اعطاء مي كنند به عبارت ديگر شرط حفظ مالكيت كه اثري محدود به طرفين دارد عموماً در ورشكستگي بي ارزش مي باشد و به همين جهت به عنوان شكلي از تضمين نامناسب مي باشد .

 

تضمين و به گرو گرفتن كالا از سوي بايع قاعدتاً در تعارض با تضمين اعتباراتي است كه از سوي بانكها و موسسات اعتباري ديگر به مشتري داده شده است . در صورت ورشكستگي مشتري ، تسليم كننده ، براي تحقق بخشيدن و اجراي تضمينش نه تنها بايد با مدير امور ورشكستگي يا نمايندگان ديگر ساير طلبكاران برخورد نمايد بلكه بايد با ساير طلبكاران وثيقه دار نيز رقابت نمايد .

 

حدود تضمين بايع در كالاي تحويل شده از سوي وي ممكن است هميشه يكسان نباشد ، كالاهايي كه تا حد بسيار زيادي تحت تاثير نحوه تسليم قرار مي گيرند ممكن است دچار تنزل سريع قيمت شوند ( مانند منسوجات و لباسهاي مد ) كه اين امر به نوبه خود ارزش تضمين حفظ شده را مي تواند كاهش دهد هزينه هاي فروش كالا نيز ممكن است گزاف باشد . بنا بر اين ارزش تضمين معمولا تنها با تحقق فروش كالا معين و معلوم مي شود ، يعني وقتي كه احراز مي شود چه مقدار كالا را مي توان اخذ كرد و چقدر پول را مي توان از فروش آن بدست آورد اين عدم اطمينان ناشي از ماهيت و طبيعت تضمين و گرو گرفتن كالاست .

 

تضمين كالا به بايع تضمين نهايي نمي دهد بلكه تنها شانسي براي او ايجاد مي شود .

 

كيفيت تضمين كالا به عنوان تضميني در مقابل ورشكستگي آنگونه است كه توافق بر سر آن ميان بايع و مشتري عموماً با مانعي روبرو نيست . مشتري غالباً نفعي در عدم پذيرش تضمين بايع ندارد تضميني كه تنها وقتي اهميت مي يابد كه از نظر اقتصادي وضعيت اضطراري بوجود آمده باشد . به عبارت ديگر وقتي كه مشتري مفلس شده و بدين ترتيب اهليت تجارت را از دست داده است . تنها در نظامهاي حقوقي كه شكل وسيعي از حفظ مالكيت پذيرفته شده ،مشتري ممكن است در عدم پذيرش حمايت بسيار گسترده از بايع ذينفع باشد تا چنانچه مجبور به تامين نيازهاي ماليش از بانكها باشد بتواند جاي مانور داشته باشد .

 

http://uploadboy.com/2ufchh6ikqw3.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : شنبه 1 آذر 1393
بازدید : 300
نویسنده : رسول رشیدی

حقوق بین الملل خصوصی

قبل از ورود به بحث حقوق بين الملل خصوص  بايد به كنكاش در آن پرداخته و گفت كه حقوق همان مجموعه قواعد الزام آوري است كه حاكم بر روابط افراد مي باشد كه اين چنين تعريفي را كه حكومت يي كنر بر روابط افراد ياهم توان در حقوق خصوص يافت كه اگر اين حاكميت قواعد طرف ديگرش دولت باشد جنبه عمومي خواهد يافت كه تا اينجا همان حقوق راضي است و اگر از اين فراتر رفته و اين الزام از مرزهاي جغرافيايي ( ملي ) بگذرد جنبه بين المللي خواهد يافت و مي توان آنرا به عنوان مجموعه قواعدي كه روابط حقوقي كه در آن دست كم يك عامل خارجي وجود داشته باشد حكومت مي كند كه اين ( حقوق بين الملل ) همانند حقوق ملي خود به دو شاخه عمومي و خصوصي تقسيم مي شود 1- حقوق بين الملل عمومي      2- حقوق بين الملل خصوصي .

كه حقوق بين الملل عمومي از روابط ميان دولتها و سازمانهاي بين الملل گفتگو مي كند و منابع آن عمدتاً معاهدات بين الملل ، عرف و عادات بين الملل و رويه قضايي بين الملل است كه متاسفانه ضمانت اجرايي كافي و موثري ( نسبت به ملي ) ندارد .

كه در تعريف حقوق بين الملل خصوصي مي توان گفت :

مجموعه قوانين و مقرراتي كه در خصوص روابط حقوقي غير داخلي ( يا بين الملل ) اتباع كشورها و چگونگي اعمال مقررات حقوقي بر اين اتباع از نظر صلاحيت قوانين و محاكم بحث مي كند .

كه بر ضاف حقوق بين الملل عمومي داراي قواعدي است كه ضمانت اجرايي كافي و موثر دارند و از سه موضوع اصلي گفتگو مي كند : 1- تقسيم جغرافيايي اشخاص ( شامل تابعيت ، اقامتگاه ) 2- وضع حقوقي خارجيان 3- تعارض ها ( اعم از تعارض دادگاه ها ، تعارض قوانين ، تعارض مراجع رسمي ) .

قواعدي كه در حقوق بين الملل خصوصي هستند به دو دسته 1- قواعد ماهوي 2- قواعد شكلي تقسيم مي شوند .

قواعد ماهوي قواعدي هستند كه مربوط به رفع تعارض هستند و در آنها ملاك استفاده از قانون ملي است . مثلاً هر گاه در مورد اينكه آيا فلان شخص ايراني يا خارجي با رجوع به قواعد مربوط به تابعيت پاسخ آنرا يافت . و اين قواعد ( ماهوي ) مربوط به تقسيم جغرافيايي اشخاص ( تابعيت – اقامتگاه ) و وضع حقوقي خارجياناست .

قواعد شكلي ؛ همان قواعدي هستند كه مسأله متنازع فيه را مستقيماً حل نمي كنند و تنها به تشخيص قانون حاكم مي پردازند . كه همان موضوع بحث تعارض است . مثل ماده 7 ق.م كه يك قاعده شكلي است ( حل تعارض ) و در آن آمده كه اتباع بيگانه از حيث احوال شخصيه تابع دولت متبوع خود مي باشند . و اين ماده تنها تعيين قانون صلاحيدار مي پردازد .

حقوق بين الملل خصوصي با حقوق داخلي ارتباط ، وابستگي و تفاوت هايي دارد كه از جمله مي توان گفت : وابستگي بين حقوق بين الملل خصوصي و حقوق داخلي عبارتند از :

1-   حقوق بين الملل خصوصي از حقوق داخل تاثير مي پذيرد .

2-   حقوق بين الملل خصوصي انعكاس ديگر از حقوق داخلي است .

3-   براي تحليل مسائل حقوق بين الملل خصوصي ناچار استفاده از قواعد حاكم بر حقوق داخلي هستيم .

ارتباط حقوق بين الملل خصوصي با حقوق داخلي ؛

1-   از نظر موضوع هر دو موضوعشان روابط حقوق خصوصي است .

2-   شيوه حل مسائل هر دو مشابه است .

3-   هر دو داراي ضمانت اجرا هستند .

4-   رسيدگي به هر دو داراي آيين دادرسي ويژه است .

تفاوت حقوق بين الملل خصوصي با حقوق داخلي ؛

1-   منابع حقوق بين الملل خصوصي مختلف اما منابع حقوق داخلي صرفاً داخلي است .

2-   مصاديق حقوق بين الملل خصوصي بيشتر از حقوق داخلي است .

3-   در روابط حقوقي ، در حقوق بين الملل خصوصي عامل خارجي است اما در حقوق داخلي عامل خارجي نيست .

4-   در حقوق بين الملل خصوصي هميشه يك يا چند عامل خارجي است اما در حقوق داخلي چنين نيست .

فوايد پرداختن به مسائل حقوق بين الملل خصوصي ؛ 1- فايده عملي 2- فايده علمي .

2-  فايده عملي ؛ كه شامل اموال ، اشخاص ، اسناد ، اعمال حقوقي است و زماني كه يكطرف اينها عنصر خارجي باشد قواعد حقوق بين الملل خصوصي حاكم است ؛

1-  فايده علمي كه ، مسائل مربوط به حقوق بين الملل خصوصي يك بخشش مربوط به مسائل حقوق داخلي است و شخص مي بايست به حداقل حقوق داخلي اشراف داشته باشد و ؛

بخشش ديگر آن مربوط به حقوق بين الملل با گرايش مسائل داخلي مي شود .

فصل اول ؛ كليات تعارض قوانين ؛

اين فصل خود دو دسته از مسائل را مورد بحث قرار مي دهد ؛

نخست مسائل مربوط به مفاهيم و اصطلاحات تعارض قوانين

دوم مسائل مربوط به قلمرو تعارض قوانين و روش حل تعارض .

مبحث اول : مفاهيم و اصطلاحات تعارض قوانين ؛

 

 

http://uploadboy.com/j0p3jiz3cuo1.html



:: موضوعات مرتبط: دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : شنبه 1 آذر 1393
بازدید : 273
نویسنده : رسول رشیدی

حدود اجرای تشدید مجازات در تکرار جرایم تعزیری و باز دارنده

1)مقدمه

قانونگذار در اجرای قسمت اخیر ماده ی48 قانون مجازات اسلامی به دادگاه اختیار داده است تا ((درصورت لزوم ))  مجازات تعزیری تکرار کنندگان جرم را تشدید کند . تشخیص لزوم تشدید مجازات با دادگاه است و به نظر می رسد که رای دادگاه از این حیث باید مستدل باشد . ولی ابهام مهمی که در رفع آن بسیار کوشش شده و تا کنون نتیجه ی رضایت بخشی عاید نگردیده نحوه ی تشدید مجازات و یافتن حدود برای ان است . که همچنان مایه ی سردرگمی قضات و اختلاف رای محاکم است.

فرض کنیم یکی از ماموران بازداشتگاهی برای اولین بار مرتکب جرمی شده که ماده ی 573 قانون مجازات اسلامی آن را مشخص کرده است و دادگاه اورا برای بار اول به یک سال حبس محکوم ساخته و باز به دلیل تکرار جرم مجازات را تشدید و این بار او را به دو سال حبس محکوم کرده باشد تکلیف دادگاه در صورت اجرای مجدد جرم در بار سوم چیست ؟

بنا براین سوال اصلی که مطرح می شود این است که اگر دادگاه بخواهد در صورت تکرار جرم در جرایم تعزیری و بازدارنده مجازات را تشدید کند می تواند از حداکثر مجازات عدول کند؟

2) در صورت تکرار جرایم تعزیری عدول از حداکثر مجازات خلاف اصل قانونی بودن مجازات است .

مطابق با اصل قانونی بودن مجازات هیچ مجازاتی را نمی توان به افراد تحمیل کرد مگر اینکه نوع ومیزان آن قبلاً در قانون

تعیین شده باشد. قاعده ی مزبور در اصطلاح لاتین عبارت است از:

NULLUM CRIMEN SINE LEGE                                                   

                        NULLA POENA SINE LEGE                                                      

یعنی ((هیچ جرمی بدون قانون ممکن نیست )) و ((هیچ مجازاتی بدون قانون ممکن نیست))

در اصول  22 و32و 36و 37و 166و169 قانون اساسی کشورمان اصل قانونی بودن مجازات بیان شدخ است.با توجه به این اصل قضات نمی توانند در صورت تکرار جرایم تعزیری برای تشدید مجازات از حداکثر مجازات قانونی فراتر روند.

 

 

 http://uploadboy.com/k9s122617r5j.html



:: موضوعات مرتبط: دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : شنبه 1 آذر 1393
بازدید : 336
نویسنده : رسول رشیدی

اقدامات تأمینی برای اولین‌بار در سال ۱۹۰۲ میلادی در قانون كشور نروژ پیش‌بینی شد. سپس در سال‌های ۱۹۰۸، ۱۹۳۰، ۱۹۲۷، ۱۹۳۳ به ترتیب در كشورهای انگلستان، بلژیك، سوئد، اسپانیا و آلمان نظام دوگانه اقدامات تأمینی- مجازات‌ها پذیرفته و به اجرا درآمد. بلژیك با وضع قانون ۱۹۳۰ (م) مشهور به «قانون دفاع اجتماعی» نگهداری بزهكاران غیرطبیعی به موجب حكم دادگاه را برای مدتی نامعین به منظور درمان و اصلاح آنها پیش‌بینی كرد.

برخی می‌گویند اقدامات تأمینی به وسیله حقوقدان سوئیسی كارل استوس ایجاد شده است۱. اقدامات تأمینی از یافته‌های علم جرم‌شناسی و راه‌حل‌های پیشنهادی مكتب اثباتی (تحقیقی ایتالیایی) به منظور از بین بردن «حالت خطرناك» و پیشگیری از ارتكاب جرم مجدد است كه از اواخر قرن نوزدهم میلادی مورد نظر تعداد زیادی از نظام‌های جزایی قرار گرفت. در قانون مجازات عمومی ایران نیز با اقتباس و الهام از قانون جزای فرانسه (مصوب ۱۸۱۰/م) صرفا مجازات و انواع مختلف آن را پیش‌بینی كرده بودند ولی بتدریج اشكال جدیدی از واكنش بر ضد جرم وارد مقررات كیفری ایران شد. اقدام تأمینی در كشور ما با اقتباس از قانون جزای ۱۹۳۷ میلادی سوئیس تهیه و در سال ۱۳۳۷ هجری شمسی به مجلس شورای ملی تقدیم شد و در نهایت در ۲۱ ماده تحت عنوان «قانون اقدامات تأمینی» در مورخ ۱۲/۲/۱۳۳۹ به تصویب مجلسین وقت رسید.

در حال حاضر در اكثر كشورها اقدامات تأمینی و تربیتی با كمیت و كیفیت گوناگون مورد پذیرش واقع شده و به مرحله اجرا در آمده است، نكته قابل توجه آن است كه مجازات بیشتر و غالبا بر ضد جرم داده می‌شود در صورتیكه جهت‌گیری اقدامات تأمینی كه پیشگیری فردی است باید از كیفرها تفكیك و در بخش خاصی از قوانین جزایی پیش‌بینی شود. در واقع جهت‌گیری اقدامات تأمینی و تربیتی جلوگیری از حدوث جرایم با اعمال راه‌های اصلاحی، درمانی، تربیتی و یا خنثی كردن خطرهای احتمالی اشخاص و یا اشیا و مؤسسه‌هایی است كه وضعیت خطرناك (مجرمانه) دارند. همچنین از جمله مسایل مهم سیاست جنایی كیفرزدایی می‌باشد كه بدنبال اقدامی غیركیفری درباره عمل بزهكارانه است كه اقدامات تأمینی و تربیتی از ابزار مهم سیاست جنایی محسوب می‌شود.

 

 

http://uploadboy.com/bvhu2758qpes.html



:: موضوعات مرتبط: دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
بازدید : 263
نویسنده : رسول رشیدی

چه كساني تابعيت ايراني دارند؟

تابعيت، تعلق حقوقی و معنوی شخص به يك دولت است. شخصی كه تبعه‌ی يك كشور باشد ، از حقوق و تكاليفی برخوردار می‌شود. در تابعيت ، رابطه‌ی فرد با دولت ، رابطه‌ای حقوقی ، معنوی و دارای ماهيت سياسی است.

وجود علقه‌ی تابعيت ميان فرد و دولت سبب می‌شود كه فرد در همه‌ی كشورهای بيگانه از حمايت سياسی دولت متبوع خود بهره‌مند شود.

مطابق قوانين موجود، اشخاص زير تبعه‌ی ايران محسوب می‌شوند.

كليه‌ی ساكنين ايران به استثنای اشخاصی كه تبعيت خارجی آنها مسلم باشد؛ تبعيت خارجی كسانی مسلم است كه مدارك تابعيت آنها مورد اعتراض دولت ايران نباشد.

كسانی كه پدر آنها ايرانی است اعم از اينكه در ايران يا در خارجه متولد شده باشند.

كسانی كه در ايران متولد شده و پدر و مادر آنها غير معلوم باشند.

كسانی كه در ايران از پدر و مادر خارجی كه يكی از آنها در ايران متولد شده به وجود آمده‌اند.

كسانی كه در ايران از پدری كه تبعه‌ی خارجه است به وجود آمده و بلافاصله پس از رسيدن به سن هجده سال تمام، لااقل يك سال ديگر در ايران اقامت كرده باشند و الا قبول شدن آنها به تابعيت ايران بر طبق مقرراتی است كه مطابق قانون برای تحصيلات تابعيت ايران مقرر است.

هر زن تبعه‌ی خارجی كه شوهر ايرانی اختيار كند.

هر تبعه‌ی خارجی كه تابعيت ايران را تحصيل كرده باشد. (اطفال متولد از نمايندگان سياسی و كنسولی مشمول فقره 4 و 5 نخواهند بود.)

 

http://uploadboy.com/11ny4asqzn7w.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
بازدید : 281
نویسنده : رسول رشیدی

به حاشيه رفتن دين و نگاه ابزاري به اخلاق پيامدي جز افزايش جرم و جنايت ندارد

 

شايد نظريه ‌پردازان غربي و تئوريسينهاي ليبراليس گمان نمي‌بردند که ايدئولوژي آنها نيز مانند مارکسيسم به اين زودي موزه ‌اي و کتابخانه‌اي شود. ايدئولوژي جهان سرماي ه‌داري گمان مي‌کرد که با استواري بر پايه‌هاي اومانيسم، سکولاريسم و مدرنيسم مي‌تواند سلطنت بي‌گزند و پايداري بر جوامع بشري پيدا کند. اما اين خام‌انديشي بر اثر غفلت از شناخت درست در مورد انسان، آفرينش، و خدا بوجود آمد و به جرأت مي‌توان مدعي شد که اگر نوزايي معاصر در جهان اسلام نبود، مي‌رفت که جهان را در ورطة هلاکت و نابودي افکند.

اکنون که مدرنيسم سکولار، درگير چالش‌هاي دروني بسيار است، با طرح پروژة جهاني‌شدن سعي دارد کل جامعة بشري را هم در پارادوکسهاي گرداب ‌گونة خود فرو برد. در اين ميان وجدان بيدار بشريت روز به روز به سمت دين و معنويت اقبال مي‌کند و بعد از سرخوردگي از ايدئولوژي‌ هاي معوج‌ چپ و راست، اکنون پاسخ نيازهاي روحي، جسمي، اجتماعي، سياسي و فلسفي خود را از دين تمنـّا مي‌کند.

 

مقدمه

مبحث چگونگي تعامل دين با تمدن جديد هنگامي مطرح مي‌شود که انسان امروزي سرمست از پيشرفتهاي سريع علمي و تکنولوژيک، با شتاب به سوي دنيايي که خود ترسيم کرده پيش مي‌رود و در اين مسير با احساس بي نيازي به دين، انديشه اومانيسم را محور حرکت خويش قرار داده است. با وجود اين ، در گفتار حاضر اساسا قصد تخطئه علم و انکار پيشرفتهاي به دست آمده از آن را نداريم. همچنين معتقديم بشر در آينده به دست آوردهاي علمي سودمند فراواني دست خواهد يافت که امروزه تصور آن نيز براي ما ممکن نيست. بنابراين مقصود و نيت اصلي ما از ارائه بحث دين و دنياي متجدد طرح اين پرسش است که اولا: بشر با اين سرعت به کجا مي‌رود و در اين مسير با چه چالشهايي مواجه خواهد شد و آيا علم و تکنولوژي قادر به رفع چالشهاي مزبور مي‌باشد؟ ثانيا: نقش دين در رفع نيازهاي انسان معاصر، چيست؟ به عبارت ديگر سخن از معناداري زندگي و بررسي چالشهاي دنياي متجدد و کارکردهاي دين در جهان معاصر، موضوع اصلي مقاله حاضر را تشکيل مي‌دهد.

 

http://uploadboy.com/maps0qv60qaq.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
بازدید : 324
نویسنده : رسول رشیدی

تهاتر، ماهیت حقوقی و آثار آن( طرح پیشنهادی اصلاح ماده ۲۶۴ قانون مدنی)

اهمیت موضوع:اهمیت فراوان نهاد حقوقی، تحت عنوان تهاتر در حقوق تجارت بین‌الملل و در روابط بانک ها با یکدیگر و با مشتریان خود در سطح بین‌الملل و با توجه به اصل سرعت و گردش پول در حقوق تجارت و

تهاتر، ماهیت حقوقی و آثار آن( طرح پیشنهادی اصلاح ماده ۲۶۴ قانون مدنی)

اهمیت موضوع:اهمیت فراوان نهاد حقوقی، تحت عنوان تهاتر در حقوق تجارت بین‌الملل و در روابط بانک ها با یکدیگر و با مشتریان خود در سطح بین‌الملل و با توجه به اصل سرعت و گردش پول در حقوق تجارت و به طور کلی نقش عمده این تاسیس حقوقی در تصفیه و تفریق حساب‌ها و در مبادلات اقتصادی کشورها به صورت معاملات تهاتری متقابل، ما را بر آن داشت که به بررسی این نهاد حقوقی و فواید و آثار ماهیت حقوقی آن و انواع شرایط آن (اعم از ماهوی و شکلی) بپردازیم.

مقدمه‌ای در رابطه با ماده ۲۶۴ در مورد سقوط تعهدات:

تعهد رابطه‌ای است حقوقی، پس باید زمانی پایان یابد و در غیر اینصورت خلاف آزادی اشخاص و عدالت حقوقی و از همه مهمتر اصل برائت است. درست بر عکس حقوق عینی که اقتضای آن دائمی بودن می‌باشد؛ به همین علت قانونگذار ایران در فصل ششم از قانون مدنی بحثی را تحت عنوان سقوط تعهدات در نظر گرفته است.

با یک بررسی اجمالی به نظر می‌رسد که قانون مدنی ما در این باب جامع و مانع نباشد، زیرا که در قانون مدنی ما اسباب سقوط تعهدات در۶ مورد خلاصه شده، در حالی که در قانون مدنی فرانسه در۹ مورد ذکر شده که عبارتند از: -۱ وفای به عهد۲- تبدیل تعهد ۳- ابراء ۴- تهاتر ۵- مالکیت مافی‌الذمه ۶- تلف مورد تعهد ۷- بطلان یا فسخ ۸- شرط فاسخ (شرط انحلال عقد یا شرط انتفای حق) ۹- مرور زمان (م۱۲۳۴) و یا در قانون تعهدات سوئیس عدم امکان اجرای تعهد نیز سببی برای سقوط تعهد ذکر شده است و یا در قانون مدنی مصر، ۸ مورد برای سقوط تعهدات ذکر شده است که از آن جمله ناممکن بودن انجام تعهد و مرور زمان است. به علاوه قسمت بحث برانگیز ماده۲۶۴ آن جا است که اقاله را از اسباب سقوط تعهد برشمرده است، در حالی که اقاله از اسباب انحلال عقد است، چرا که همین بس که در انحلال قرارداد مقصود اولیه و نخستین زوال عقد و انحلال آن است و به تبع آن تعهد نیز قهراً ساقط می‌شود. در حالی که در سقوط تعهدات آنچه مطلوب است از بین رفتن تعهد است، در حالی که اصل عقد و یا قرارداد به قوت خود باقی می‌ماند و شاید همین ایراد به قانون مدنی فرانسه وارد باشد که چرا فسخ و شرط فاسخ را در باب سقوط تعهدات ذکر کرده است.

در این میان ترجیحاً به جای اینکه طبق روال معمول تحقیق به توضیح یک به یک قسمت های مختلف بپردازیم، فقط سوالات اساسی تحقیق را مطرح و سعی در پاسخ دادن به آنها می‌کنیم و درآخر طرح پیشنهادی اصلاح ماده۲۶۴ را مطرح می‌کنیم.

سئوال اول: آیا تهاتر از اسباب اجرای تعهد است، مثل مورد بارز آن یعنی وفای به عهد و به عبارتی سقوط تعهد از آثار اجرای تعهد است و یا واقعاً در زمره اسباب سقوط تعهد است؟

سئوال دوم: آیا تهاتر در زمره اعمال حقوقی یا خارج از آن در زمره وقایع حقوقی می‌گنجد؟

سئوال سوم: آیا مسلم و معلوم بودن دین از لحاظ مقدار، از شرایط وقوع و تحقق تهاتر قهری است؟

سئوال چهارم: آیا می‌توان دخالت اراده طرفین و به عبارتی لزوم استناد به تهاتر را به عنوان شرایطی از شرایط تهاتر دانست؟

سئوال پنجم: آیا اثر تهاتر منحصر به رابطه طرفین است یا نه، می‌تواند نسبت به شخص ثالث نیز موثر افتد؟

 

http://uploadboy.com/zigo9jvokql6.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393
بازدید : 243
نویسنده : رسول رشیدی

فصل اول : تئورى سزادهى
قصاص حقى است كه با وقوع قتل عمد ایجاد مى‏شود، لیكن عمدى بودن قتل، باید اثبات شود تا قصاص هم ثابت شود و چنان‏چه دلیل كافى براى اثبات قصاص وجود نداشته باشد، طبعاً اجراى قصاص ممكن نخواهد بود، اگرچه در مقام ثبوت قتل عمد واقع شده و قاتل، مستحق قصاص باشد.

در حقوق جزاى اسلام، ادلّه‏اى براى اثبات قتل عمد بیان شده است كه به نظر مى‏رسد همه آن‏ها راه‏هایى براى رسیدن به واقع هستند و به اصطلاح طریقیّت دارند، نه موضوعیّت؛ به این معنا كه، اقامه یكى از این ادّله به تنهایى براى اثبات قتل عمد كافى نیست، بلكه دلیل باید موجب اقناع وجدانى قاضى عادل بشود و او را به نقطه‏اى برساند كه حكم خود را مطابق با واقع بداند و به همین دلیل اگر علم قاضى بر خلاف مقتضاى یكى از این ادلّه باشد، نمى‏تواند بر اساس آن دلیل، حكم نماید. البته نظریه فقهى دیگرى نیز وجود دارد كه براى این ادلّه، موضوعیّت قائل است، به این معنا كه قاضى باید به‏مقتضاى این ادلّه حكم كند، هرچند برخلاف علم او باشد.

الف) اقرار

اقرار به قتل، بهترین و در عین حال ساده‏ترین راه اثبات قتل است، زیرا با توجه به مجازات سنگین قتل عمد، اقرار به آن، مطمئن‏ترین راهى است كه مى‏تواند قتل را ثابت كند، اگرچه اقرار نیز یك اماره نسبى است و احتمال خلاف واقع بودن آن وجود دارد، ولى وجود چنین احتمالى مانع از به‏كارگیرى این اماره براى اثبات دعاوى نیست و در همه نظام‏هاى دادرسى این دلیل پذیرفته شده است.
در فقه اسلام، اقرار در تمامى دعاوى، مدّعا را ثابت مى‏كند، اگر چه در دعاوى مختلف، تعداد اقرار متفاوت است؛ مثلاً در دعواى زنا، چهار مرتبه اقرار لازم است و در دعواى سرقت دو مرتبه و در بسیارى از دعاوى از جمله دعاوى حقوقى، یك مرتبه اقرار كافى است. در مورد دعواى قتل، نظریه مشهور فقهاى امامیّه این است كه یك مرتبه اقرار، براى اثبات قتل كافى است، اگرچه بعضى از فقها مانند شیخ طوسى و ابن ادریس و ابن برّاج معتقدند كه یك بار اقرار كافى نیست و قتل با دو مرتبه اقرار ثابت مى‏شود(1). نظر مشهور علاوه بر اطلاق ادلّه اقرار، مستند به روایاتى است كه یك مرتبه‏
اقرار را كافى دانسته است‏(2). البته كسانى كه دو مرتبه اقرار را لازم دانسته‏اند، عمدتاً به دو دلیل استناد كرده‏اند: یكى احتیاط در دماء كه مقتضى دو مرتبه اقرار است و دیگر این كه اهمیت قتل كم‏تر از سرقت نیست و چون در سرقت دو مرتبه اقرار لازم است، طبعاً در قتل نیز باید دو مرتبه اقرار لازم باشد، ولى این دو دلیل از نظر اصولى تمام نیستند، چون احتیاط در جایى است كه دلیل كافى وجود نداشته باشد، علاوه بر این كه عمل به این احتیاط، موجب هدر رفتن خون مقتول خواهد شد و این خود خلاف احتیاط در دماء است. قیاس قتل به سرقت نیز مردود، بلكه قیاس مع‏الفارق است، چون به اعتقاد صاحب جواهر، مجازات سرقت از حقوق اللَّه است‏(3) و به همین دلیل با توبه ساقط مى‏شود، به خلاف مجازات قتل كه از حقوق‏النّاس است. از طرف دیگر، اگر ملاك، اهمیّت جرم باشد، باید گفت در قتل چهار مرتبه اقرار لازم است، چون اهمیّت آن از زنا كم‏تر نیست.
بنابراین، یك مرتبه اقرار براى اثبات قتل كافى است و این در صورتى است كه مقرّ شرایط لازم را داشته باشد(4).
در صورت تعارض دو اقرار، ولى دم مخیّر است به اقرار هر یك كه مى‏خواهد عمل كند؛ اعم از این كه هر دو، اقرار به قتل عمد نموده باشند یا یكى اقرار به قتل عمد و دیگرى اقرار به قتل خطا كرده باشد. دلیل این حكم از نظر مشهور، اجماع و نص است، ولى برخى فقها معتقدند اجماع منقول بوده و حجّت نیست، به‏خصوص اجماعى كه از شیخ نقل شده باشد و روایت نیز از نظر سند ضعیف است. بنابراین، دلیل تخییر به نظر ایشان بناى عقلا است كه حتى در موارد تعارض نیز اخذ به اقرار مقرّ را جایز مى‏داند(5)، ولى اگر هر دو متعاقباً اقرار به قتل عمد نمایند و نفر اوّل از اقرار خود بازگردد، آیا باید به اقرار نفر دوم عمل كرد یا به هیچ كدام و یا این كه در این‏جا نیز ولىّ دم مخیّر است؟
نظر مشهور فقها این است كه در این صورت قصاص از هر دو ساقط مى‏شود و باید دیه از بیت‏المال به اولیاى مقتول پرداخت گردد. این حكم بر اساس روایتى است كه از امام صادق(ع) نقل شده و در آن آمده است كه امام مجتبى(ع) چنین حكم نمودند و خود در مورد علّت این حكم گفتند:
اوّلى كه از اقرار خود بازگشته و نفر دوم هم، اگرچه اقرار به قتل عمد نموده و یك نفر را كشته است، ولى با اقرار خود، نفر اوّل را از كشته شدن نجات داده است، بنابراین هیچ‏كدام نباید قصاص شوند.
البته این روایت از نظر سند ضعیف است، اگرچه اصحاب به آن عمل كرده‏اند و اگر عمل اصحاب نبود، روایت را به عنوان «قضیة فى واقعة» رد مى‏كردیم و مانند مسئله قبل قائل به تخییر مى‏شدیم، همان‏گونه كه یكى از اقرار كنندگان را قصاص نماید یا در صورت مصالحه از او دیه بگیرد. این اختلاف در صورتى است كه اوّلى از اقرار خود باز گردد، ولى اگر اوّلى نیز به اقرار خود باقى باشد، ولىّ دم در رجوع به هر كدام كه مى‏خواهد مخیّر است و هیچ اختلافى در این صورت نیست.
آن چه از مضمون این دو حكم به دست مى‏آید، این است كه دو دلیل هر یك به تنهایى براى اثبات مقتضاى خود بر مقرّ كافى است، در حالى كه ما مى‏دانیم یكى از اقرار كنندگان قاتل واقعى و دیگرى بى‏گناه است و امكان رجوع به هر كدام از آن‏ها به این معنا است كه این دلیل براى اثبات مقتضاى خود موضوعیّت دارد، امّا اگر طریقیّت داشت و ملاك رسیدن به واقع بود، باید در این موارد هر دو دلیل ساقط بشود و ما به دنبال دلیل دیگرى براى اثبات قتل باشیم. بنابراین، حكم به تخییر در این موارد(6)، نشانه این است كه این دلیل از باب موضوعیّت حجّت است، زیرا ولىّ دم نیز واقعاً نمى‏داند كه آیا قاتل واقعى را قصاص مى‏كند یا شخص بى‏گناهى را كه به هر دلیل اقرار نموده است. و طبعاً حاكم نیز در حالى كه واقع براى او مجهول است به تخییر حكم مى‏كند. البته این كه ولىّ دم نمى‏تواند به هر دو رجوع كند، به دلیل علم اجمالى به مخالفت یكى از آن‏ها با واقع است. در قانون مجازات اسلامى‏(7) نیز بنا به نظر مشهور فقها در مسئله اوّل تخییر پذیرفته شده است و در مسئله دوّم سقوط قصاص از هر دو و پرداخت دیه از بیت‏المال. البته این حكم مقیّد شده است به این كه احتمال عقلانى بر توطئه آمیز بودن قضیه وجود نداشته باشد.
به نظر مى‏رسد قانون‏گذار به امكان سوء استفاده از چنین حكمى توجه داشته و براى جلوگیرى از آن این قید را آورده است، به‏علاوه در تبصره مادّه 236 همین قانون آمده است:
در صورتى كه قتل عمدى بر حسب شهادت شهود یا قسامه یا علم قاضى قابل اثبات باشد، قاتل به تقاضاى ولىّ دم قصاص مى‏شود.
بنابراین، فقط در صورتى كه قتل عمد با اقرار ثابت شود و هیچ دلیل دیگرى نتوان بر آن اقامه كرد قصاص ساقط مى‏شود، اما اگر راه دیگرى براى اثبات قتل عمد وجود داشته باشد، قاتل به تقاضاى ولى دم قصاص مى‏شود و این محدودیّت دیگرى است كه براى این حكم قرار داده شده است.
ب) شهادت

یكى دیگر از راه‏هاى اثبات قتل، شهادت شهود است. اگر دو مرد عاقل، بالغ و عادل بر قتل عمد شهادت دهند، قتل عمد ثابت مى‏شود و قصاص امكان‏پذیر خواهد بود، ولى در مورد قتل غیر عمد، علاوه بر آن‏چه گفته شد، شهادت زنان نیز پذیرفته مى‏شود و شهادت دو زن جاى‏گزین شهادت یك مرد مى‏شود و نیز با شهادت یك شاهد و قسم مدّعى، قتل غیر عمد ثابت مى‏شود، ولى قتل عمد، بنابه نظر مشهور به این‏
وسیله قابل اثبات نیست‏(8). البته شیخ طوسى و بعضى دیگر از فقها معتقدند كه قتل عمد با یك شاهد مرد و دو شاهد زن، قابل اثبات است و بعضى دیگر از فقها معتقدند كه در این صورت فقط دیه ثابت مى‏شود، نه قصاص و این را مقتضاى جمع بین ادّله مى‏دانند(9).
شهادت بر قتل باید بر اساس مشاهده شاهد (حسى)، صریح و بدون اجمال باشد و در غیر این صورت پذیرفته نخواهد شد. هم‏چنین شهادت شهود، باید بر موضوع واحدى توافق داشته باشد و اگر موضوع مورد شهادت متفاوت باشد، شهادت، مثبِت مدّعا نخواهد بود(10)؛ مثلاً اگر یكى از شهود بر مشاهده قتل شهادت دهد و دیگرى بر اقرار به قتل شهادت دهد، قتل ثابت نخواهد شد و مورد از موارد «لوث» خواهد بود.
در مورد تعارض دو شهادت نیز اختلاف نظر وجود دارد و مجموعاً سه قول در مسئله بیان شده است:(11)
1 - در صورت تعارض دو شهادت، قصاص ساقط مى‏شود و در صورتى كه شهادت بر قتل عمد یا شبه عمد باشد، دیه بر دو نفرى كه شهادت عیله آن‏ها داده شده است، تقسیم مى‏شود و اگر شهادت بر قتل خطا باشد، دیه بین عاقله آن دو تقسیم مى‏گردد، امّا سقوط قصاص به دلیل عدم معلومیّت مورد، آن است كه ناشى از تعارض دو شهادت مى‏باشد و كشتن یكى از دو نفر و یا هر دوى آن‏ها ممكن نیست و تهجّم بر دماء محسوب مى‏شود. با وجود علم به این كه یكى از مشهود علیهم برئ الذّمه بوده و كشتن او حرام است، به منظور اجتناب از این حرام باید از گرفتن حق اجتناب كنیم تا مقدمه اجتناب از حرام فراهم آید، نه این كه براى گرفتن حق، هر دو را بكشیم تا مطمئن شویم كه حق اعمال شده است.
بنابراین، نه هر دو را مى‏توان كشت و نه یكى را، چون ترجیح بلا مرجّح لازم مى‏آید. بنابراین راهى جز سقوط قصاص وجود ندارد، به خصوص اگر قصاص را در سقوط به شبهه مانند حدّ بدانیم، اما ثبوت دیه بر هر دو، به دلیل عدم بطلان خون مسلمان از یك طرف و تساوى هر دو در قیام بیّنه علیه آن‏ها مى‏باشد.
ولى صاحب جواهر این استدلال را مردود دانسته و مى‏گوید:
این نظریه منطبق بر قواعد شرعى نیست و نمى‏توان آن را یك حكم شرعى معتبر دانست، چون ممكن است این مسئله داراى یك حكم شرعى باشد كه به ما نرسیده است، مانند قول به تخییر در رجوع ولىّ به هر كدام كه مى‏خواهد یا رجوع به بیت‏المال در اخذ دیه یا رجوع به قرعه، و تساوى هر دو مشهودعلیه در اقامه بیّنه علیه آن‏ها، مستلزم توزیع دیه به تساوى میان آن‏ها نیست كه این خارج از مقتضاى دو بیّنه است، چون مقتضاى هر یك از دو بیّنه نفى مؤدّاى دیگرى است.(12)
2 - در صورت تعارض دو بیّنه، قصاص و دیه هر دو ساقط مى‏شود. این قول را شیخ طوسى به عنوان یك احتمال ذكر نموده و شهید ثانى و صاحب جواهر آن را اختیار كرده‏اند(13) و از معاصرین نیز آیتاللَّه خوئى‏(14) و حضرت امام‏(15) این نظر را انتخاب نموده‏اند. دلیل اصلى این نظریه این است كه دو دلیل متعارض در حالى كه به دلالت مطابقى، مدلول مطابقى خود را ثابت مى‏كنند، به دلالت التزامى نیز بر نفى مدلول مطابقى دلیل دیگر دلالت مى‏كنند و این موجب سقوط دو دلیل مى‏شود و مانند این است كه هیچ دلیلى براى اثبات موضوع اقامه نشده است. بنابراین، قصاص و دیه هر دو منتفى خواهد بود، چون قاتل قابل شناسایى نیست.
به نظر مى‏رسد با وجود علم اجمالى به این كه قاتل یكى از دو مشهود علیه مى‏باشد، اگر چه قصاص امكان‏پذیر نیست، امّا پرداخت دیه یا از طریق قرعه یا از طرف بیت‏المال، لازم است، تا خون مسلمان هدر نشود، ولى اگر علم اجمالى هم نداریم، طبعاً قصاص و دیه هر دو ساقط است.
3 - قول سوّم در مسئله، تخییر است و ولىّ دم مى‏تواند هر یك از مشهود علیه را تصدیق نموده و او را قاتل بداند، همان‏گونه كه در صورت تعارض دو اقرار چنین اختیارى براى او وجود دارد.
دلیل این نظریه، یكى آیه (...فقد جعلنا لولیه سلطاناً) مى‏باشد، زیرا نفى قصاص از هر دو، منافى با این آیه است. دلیل‏دیگر این‏است كه با اقامه بیّنه، قصاص ثابت مى‏شود و دلیلى براى سقوط آن نیست. از طرف دیگر، در صورت تعارض بیّنه و اقرار، اجماع قائم بر تخییر است، بنابراین، در صورت تعارض دو بیّنه نیز چنین خواهد بود.
این سه دلیل براى اثبات این نظر كافى نیست، زیرا آیه شریفه در صورتى بر ثبوت سلطان (حق) براى ولىّ دم دلالت دارد كه علم به قاتل باشد و در این مسئله قاتل شناخته شده نیست و كشتن هر دو اسراف در قتل است، كشتن یك نفر نیز با فرض برائت یكى از آن دو، علاوه بر این كه اسراف در قتل است، تهجّم بر دماء محسوب مى‏شود و ثبوت قصاص با فرض تعارض دو بیّنه و تكاذب آن‏ها قابل قبول نیست. اجماع نیز اولاً: وجود آن مورد تردید است و ثانیاً: تعارض دو بیّنه را نمى‏توان بر تعارض بیّنه و اقرار قیاس نمود. صاحب جواهر هم با این كه قول دوّم را انتخاب كرده است و آن را موافق با ضوابط مى‏داند، در پایان مى‏گوید:
ولكن الاحتیاط مهما امكن لاینبغى تركُه؛(16)
احتیاط در حدّ امكان نباید ترك شود.
در صورتى كه در این مسئله، قائل به سقوط قصاص و دیه، نسبت به هر دو مشهود علیه بشویم نتیجه‏اى كه از آن به دست مى‏آید، غیر از نتیجه‏اى است كه از حكم تعارض دو اقرار به دست آمده است، چون در صورت تساقط دو بیّنه، مى‏توان نتیجه گرفت كه بیّنه از باب طریق به واقع بودن حجّت است و در صورت تعارض، چون قدرت واقع نمایى آن از بین مى‏رود، از حجیّت ساقط مى‏شود و الاّ اگر موضوعیّت داشته باشد، راهى جز قول به تخییر باقى نخواهد ماند و عجیب است كه فقها بین تعارض دو اقرار با تعارض دو بیّنه تفاوت گذاشته‏اند.
ج) قسامه

یكى دیگر از راه‏هاى اثبات قتل كه اختصاص به این موضوع دارد و در سایر دعاوى كاربرد ندارد، قسامه است. اگر نحوه وقوع قتل، به گونه‏اى باشد كه قاضى ظنّ به وقوع قتل توسط شخص یا گروه معیّنى پیدا كند و مدّعى علم به وقوع قتل توسط همان شخص یا گروه داشته باشد، در این صورت از مدّعى‏علیه طلب بیّنه مى‏شود و اگر بینه بر عدم قتل اقامه نمود، از او پذیرفته شده و تبرئه مى‏گردد. در غیر این‏صورت از مدّعى، تقاضاى سوگند مى‏شود و او باید پنجاه نفر را حاضر كند كه علم به قضیّه داشته باشند و سوگند یاد كنند كه فلانى قاتل است و اگر پنجاه نفر پیدا نمى‏كند، باید پنجاه قسم را بین همان تعدادى كه حاضر به سوگند خوردن هستند، تقسیم كنند و در نهایت اگر هیچ كس حاضر به سوگند نبود، خود مدّعى باید پنجاه سوگند یاد كند كه فلانى قاتل است كه در این صورت قتل عمد ثابت مى‏شود. و چنان‏چه مدّعى حاضر به سوگند خوردن نباشد، مى‏تواند مدّعى‏ علیه را ملزم به سوگند نماید، در این صورت اگر مدّعى علیه به تنهایى یا به همراه افراد دیگر كه علم به برائت او دارند، پنجاه سوگند یاد كنند كه ما قاتل نیستیم و قاتل را نیز نمى‏شناسیم، مدّعى علیه تبرئه مى‏شود، ولى اگر حاضر به اداى سوگند نباشد، محكوم مى‏گردد.
با توجه به آن چه بیان شد، قسامه دلیلى است كه خلاف اصول حاكم بر دادرسى مى‏باشد، زیرا در همه دعاوى اصل این است كه: «البیّنة على المدّعى والیمین على من انكر»، ولى در قسامه، بیّنه بر منكر است و یمین بر مدّعى و با قسم مدّعى، دعوا ثابت‏مى‏شود.
این كه چرا در مورد دعاوى مربوط به قتل، این قاعده به هم خورده است و طریق دیگرى براى اثبات مدّعا ارائه شده است، در روایات تعابیر متعددى وجود دارد و همه آن‏ها به این مسئله برمى‏گردد كه این روش براى جلوگیرى از ریخته شدن خون مردم توسط كسانى است كه با برنامه ریزى و مخفى كارى سعى در پوشاندن جنایت خود مى‏كنند و مى‏خواهند از دست عدالت بگریزند.
در روایتى آمده است:
قسامه به منظور مواظبت بر مردم وضع شده است تا این كه هرگاه یك انسان فاجرى دشمن خود را مى‏بیند از ترس قصاص به او نزدیك نشود(17).
در روایت دیگرى نقل شده است كه:
خون مسلمانان به وسیله قسامه حفظ مى‏شود، زیرا وقتى انسان فاجر و فاسقى كه نسبت به دشمن خود فرصتى به دست مى‏آورد، از ترس قسامه و كشته شدن به وسیله آن، از كشتن دشمن خود خوددارى مى‏كند(18).
بنابراین، انتخاب این راه در واقع اتخاذ یك شیوه بازدارنده است و موجب اجتناب از قتل‏هاى مخفیانه و ترور مى‏گردد.
البته باید توجه داشت كه قسامه، فقط در صورت تحقّق ظنّ به صدق مدّعى، امكان‏پذیر است و الاّ اگر حاكم شك داشته باشد و اماره‏اى كه موجب ظنّ بشود نزد او اقامه نگردد، هرگز از طریق قسامه نمى‏تواند قتل را ثابت كند، بلكه در این صورت جریان دادرسى به صورت عادى خواهد بود؛ یعنى مدّعى باید اقامه بیّنه كند و در غیر این صورت منكر با یك قسم تبرئه خواهد شد(19).
هم‏چنین توجه به این نكته لازم است كه قسم خورندگان، باید جزم و یقین داشته باشند و بر اساس آن سوگند یاد كنند، مانند همه مواردى كه سوگند مى‏تواند به عنوان دلیل، ادعایى را ثابت یا نفى كند(20).
در مورد تعارض قسامه با بیّنه و اقرار نیز گفته شده است كه اگر مدّعى، قسم خورد و دیه گرفت و سپس دو نفر شهادت دادند كه متهم به قتل غایب بوده یا در حبس بوده است، دو نظریه وجود دارد: یك نظریه مى‏گوید كه پس از فصل خصومت، دیگر اقامه بیّنه اثرى ندارد و نظریه دیگر این است كه با اقامه بیّنه، قسامه باطل مى‏شود.
بعضى از فقها نظریه اوّل را ارجح دانسته‏اند(21)، ولى برخى دیگر مانند آیتاللَّه خوئى معتقدند كه بیّنه كشف مى‏كند قسامه كذب بوده و مخالف با واقع است، بنابراین با وجود بیّنه، اثرى از قسامه باقى نخواهد ماند(22). البته اگر قاضى علم به این مسئله پیدا كند، قطعاً قسامه باطل مى‏شود و دیه باز پس گرفته مى‏شود و حتى اگر مدّعى با قسامه، قصاص نموده باشد و تعمد او در كذب ثابت شود، قصاص خواهد شد. در این مسئله تفاوتى نمى‏كند كه بیّنه بر قاتل نبودن متهم قائم شود و یا بر قاتل بودن شخص دیگرى غیر او.
البته در مورد تعارض قسامه با اقرار گفته شده است كه مدّعى مخیّر است كه به مقتضاى قسامه عمل كند یا به اقرار مقرّ اخذ نماید، ولى به نظر مى‏رسد، اگر مدّعى سوگند خورده باشد، نمى‏تواند به اقرار مقرّ اخذ نماید، مگر این كه مقرّ را تصدیق نماید كه در این صورت، قسامه باطل خواهد شد و در نتیجه باید دیه را مسترد نماید و اگر قصاص نموده است، در صورتى كه تعمد در كذب نداشته باشد، باید دیه مقتول را به اولیإ؛ ه‏هّ بدهد.(23)
با توجه به آن چه بیان شد، به نظر مى‏رسد كه قسامه از جمله دلایلى است كه باید واقع را نشان دهد و قاضى به وسیله آن، علم به واقع پیدا كند، بنابراین، در مواردى كه قاضى علم بر خلاف مؤدّاى قسامه داشته باشد، نمى‏تواند بر اساس قسامه حكم صادر نماید و حتى در موارد تعارض قسامه با بیّنه و اقرار، این دو دلیل بر قسامه مقدم هستند و استناد به قسامه امكان‏پذیر نیست.
د) علم قاضى

از نظر فقهى، یكى از ادله‏اى كه براى اثبات دعاوى قابل استناد است، علم قاضى است، اگرچه برخى از فقها معتقدند كه علم قاضى به تنهایى براى صدور حكم كافى نیست، ولى قول مشهور، جواز تمسك به علم مى‏باشد. در میان قائلین‏
به جواز نیز در خصوص محدوده حجیّت علم در دعاوى، اختلاف نظر وجود دارد. بعضى از فقها معتقدند تمسك به علم، هم در حقوق‏اللَّه و هم در حقوق‏الناس جایز است‏(24)، اما عده‏اى تمسك قاضى به علم را فقط در حقوق‏اللَّه و گروه دیگر فقط در حقوق الناس جایز مى‏دانند.
اختلاف نظر دیگرى هم كه در مورد حجیّت علم قاضى وجود دارد، این است كه آیا این علم از هر راهى كه حاصل شود، حجّت است و به اصطلاح «علم طریقى» است یا این كه این علم در صورتى حجّت است كه از راه‏هاى خاصّى حاصل شود؛ یعنى «علم موضوعى» است؟(25)
اگر این علم، علم طریقى باشد، طبعاً دلیلى در عرض ادله دیگر مى‏شود، ولى اگر علم موضوعى باشد، دلیلى در طول ادله دیگر است؛ به این معنا كه همه ادله باید به علم منتهى شود و حجّیت آن‏ها بر این اساس است كه علم آورند و به همین دلیل در صورت تعارض ادله دیگر با علم موضوعى، آن ادله قابل استناد نخواهند بود.
بنابراین، تفاوت عمده بین این دو نظریه، در این است كه اگر علم طریقى حجّت باشد، رسیدن به واقع منحصر به راه‏هاى خاصّى نیست و از هر راهى كه علم حاصل شود، قاضى مى‏تواند بر اساس آن حكم كند، ولى اگر علم موضوعى حجّت باشد، شارع مى‏تواند براى آن حدود و خصوصیّاتى قرار دهد و از جمله مى‏تواند راه‏هاى وصول به آن را تعیین نماید؛ مانند این كه علم مستند به حسّ یا آن چه قریب به حس است را حجّت بداند و علم مستند به حدسیّات را حجّت نداند(26).
________________________________________
1. سیدابوالقاسم خوئى، همان،ص‏90؛ امام‏خمینى، همان، ص‏653؛ ومحمدحسن‏نجفى، همان، ص‏203.
2. حرعاملى، وسائل الشیعة، ج 18، ابواب مقدمات حدود، باب 32، ح 1؛ و ج 19، ابواب دعوى القتل، باب‏4، ح‏1.
3. محمد حسن نجفى، جواهر الكلام، ج‏42، ص 204. البته به نظر مى‏رسد مجازات سرقت هم حق اللَّه است و هم حق الناس، لذا بدون مطالبه مسروق منه، سارق مجازات نخواهد شد، ولى شاید بتوان گفت حیثیّت حق اللهى غلبه دارد، لذا با توبه ساقط مى‏شود. بنابراین، نمى‏توان قتل را كه جنبه حق‏الناس در آن غلبه دارد بر سرقت، قیاس كرد.
4. این شرایط عبارت‏اند از: بلوغ، عقل ، اختیار، قصد و حرّیت.
5. سید ابوالقاسم خوئى، مبانى تكملة المنهاج، ج 2، ص 94.
6. هم‏چنان كه صاحب جواهر مى‏گوید: «فیتخیر الحاكم و ان جهل الحال» جواهر الكلام، ج‏42، ص 206.
7. ماده 235 و 236 ق. م. ا.
8. امام خمینى، تحریر الوسیله، ج 2، ص 654؛ سیدابوالقاسم خوئى، مبانى تكملة المنهاج، ج 2، ص‏96؛ و محمد حسن نجفى، جواهر الكلام، ج 42، ص 209.
9. محمد حسن نجفى، همان، ص 208.
10. همان.
11. همان، ص 219 و 223؛ امام خمینى، همان، ص 655؛ و سید ابوالقاسم خوئى، همان، ص 99.
12. محمدحسن نجفى، جواهرالكلام، ج 42، ص 220.
13. همان.
14. سیدابوالقاسم خوئى، مبانى تكملة المنهاج، ج 2، ص 99.
15. امام خمینى، تحریر الوسیله، ج 2، ص 474.
16. محمدحسن نجفى، جواهرالكلام، ج 42، ص 223.
17. حرعاملى، وسائل الشیعه، ج 19، ابواب دعوى القتل و ما یثبت به، باب 9، ح 9.
18. همان، ح 2.
19. محمد حسن نجفى، جواهر الكلام، ج 42، ص 232؛ و امام خمینى، تحریر الوسیله، ج 2، ص 657.
20. محمد حسن نجفى، همان و امام خمینى، همان، ص 660.
21. امام خمینى، همان، ص 662.
22. سید ابوالقاسم خوئى، مبانى تكملة المنهاج، ج 2، ص‏123.
23. همان.
24. همان، ج 1، ص 12 و امام خمینى، همان، ص 539.
25. تقریرات درس خارج فقه، آیتاللَّه ناصر مكارم شیرازى.
26. همان.
فصل دوم‌ - حق جوابگویی ـ آیین ‌نامه ‌های مطبوعاتی‌
ماده 9 ـ موسسات دولتی و عمومی و همچنین افراد مردم اعم ‌از مأمورین رسمی یا غیر آنها هر گاه در روزنامه یا مجله مطالبی‌ مشتمل بر تهمت و افترا یا اخبار بر خلاف واقع نسبت به خود مشاهده کردند حق دارند جواب آن مطالب را کتبا برای روزنامه یا مجله بفرستند و آن روزنامه یا مجله مکلف است این‌گونه‌ توضیحات و جواب‌ ها را در همان صفحه و با حروفی که مطالب‌ اصلی را چاپ کرده مجانا به ‌طبع برساند، مشروط بر اینکه جواب ازدو برابر اصل مطلب تجاوز ننماید و متضمن توهین به‌کسی نباشد.در صورتی‌که روزنامه یا مجله علاوه بر جواب مذکور مطالب و یا توضیحات مجددی چاپ نماید حق جوابگویی مجدد به‌طریق‌مذکور در فوق برای معترض محفوظ خواهدبود.
ماده 10 ـ وزارتخانه ‌های کشور و فرهنگ و دادگستری مکلفند برای تنظیم امور چاپخانه ‌ها و اعلانات و توزیع جراید و روزنامه ‌فروشی و همچنین نسبت به‌شرایط حقوق و امتیازات ‌خبرنگاران و مخبرین عکاس آیین ‌نامه ‌های لازم را تهیه و به‌ هیات ‌وزیران پیشنهاد نمایند.
در آیین ‌نامه ‌ها برای توزیع و فروش روزنامه و مجلاتی که به ‌زبان‌ های خارجی و یا به زبان فارسی در خارج مملکت چاپ شده ‌است مقررات لازم باید پیش ‌بینی شود.

فصل سوم‌: جرایم‌
ماده 11 ـ کسانی‌که به‌وسیله نشر مقالات یا جعل اخبار درمطبوعات مرتکب به یکی از جرایم ذیل شوند به حبس تادیبی از 6 ماه تا دو سال محکوم می‌شوند.
الف ـ کسانی‌که مردم را صریحا تحریص و تشویق به‌ خرابکاری و آتش‌سوزی و قتل و غارت و سرقت نمایند.
ب ـ کسانی‌ که افسران و افراد ارتش را به نافرمانی و عدم انقیاد احکام نظامی ترغیب و تشویق کنند.
در موارد مذکور در این ماده چنانچه تحریص و ترغیب موثر واقع شود و جرایم منظور اتفاق افتد اشخاص مذکور در بند (الف‌) و (ب‌) به مجازاتی محکوم خواهندشد که در قانون مجازات عمومی ‌برای معاون جرم پیش ‌بینی شده است‌.
ماده 12 ـ اشخاصی‌ که دستورهای محرمانه نظامی و اسرار ارتش و یا نقشه قلاع و استحکامات نظامی را در زمان جنگ‌ به‌ وسیله مطبوعات فاش و منتشر کنند به حبس مجرد از دو تا پنج‌ سال محکوم خواهند شد و چنانچه در زمان جنگ نباشد به شش ماه ‌تا دو سال محکوم می‌شوند.
ماده 13 ـ هر کس مقاله‌ای مضر به اساس دین حنیف اسلام ‌انتشار دهد به یک سال تا سه سال حبس تادیبی محکوم می‌شود.
ماده 14 ـ هرکس به‌ وسیله روزنامه یا مجله مردم را صریحا به‌ارتکاب جنحه یا جنایتی بر ضد امنیت داخلی و یا خارجی مملکت‌ که در قانون مجازات عمومی پیش ‌بینی شده است تحریص و تشویق نماید در صورتی‌ک ه اثری بر آن مترتب شده باشد به مجازات ‌معاونت همان جرایم محکوم خواهدشد و در صورتی‌که اثری بر آن ‌مترتب نشود به یک ماه تا سه ماه حبس تادیبی به‌ علاوه به پرداخت‌ دو هزار ریال تا بیست هزار ریال غرامت محکوم خواهدشد.
ماده 15 ـ هر کس به ‌وسیله مطبوعات از جرایم مذکور در موارد فوق و یا مرتکبین آن اعمال به‌ نحوی از انحا تقدیر و تمجید کند به‌جریمه نقدی از پنج‌ هزار ریال تا پنجاه هزار ریال محکوم می‌شود.
ماده 16 ـ هرکس به‌ وسیله روزنامه یا مجله یا هر نوع نشریه ‌دیگر به‌ مقام سلطنت یا شخص شاه یا ملکه یا به ولیعهد توهین کند به ‌مجازات از یک تا سه سال حبس تادیبی محکوم می‌شود.
تبصره ـ مجازات توهین به خاندان سلطنت (پدر ـ مادر ـ اولادـ برادر و خواهر پادشاه‌) از سه ماه تا یک سال حبس تادیبی‌ خواهدبود.
ماده 17 ـ هر گاه در روزنامه یا مجله یا هر گونه نشریه دیگر مقالات یا مطالب توهین ‌آمیز و یا افترا و یا برخلاف واقع و حقیقت‌خواه به نحو انشا یا به‌طور نقل نسبت به ‌شخص اول روحانیت و مراجع مسلم تقلید درج شود، مدیر روزنامه یا نویسنده هر دو مسئول و هر یک از یک سال تا سه سال به حبس تادیبی محکوم‌ خواهدشد و رسیدگی به این اتهام تابع شکایت مدعی خصوصی‌نیست‌.
ماده 18 ـ هرکس به‌ وسیله مطبوعات نسبت به رییس یا نماینده‌ سیاسی مملکت خارجی که با ایران روابط دوستانه دارد توهین‌نماید طبق بند دوم ماده 81 قانون مجازات عمومی محکوم می‌شود مشروط بر این‌که در آن مملکت نیز در موارد مذکور نسبت به ایران ‌معامله متقابله شود.
ماده 19 ـ در جرایمی که ذیلا ذکر می‌شود.
الف ـ انتشار مقالات مضر به عفت عمومی و یا مضر به‌اخلاق حسنه
ب ـ انتشار صور قبیحه
ج ـ انتشار آگهی ‌ها و یا عکس ‌هایی مخالف اخلاق حسنه و آداب ‌و رسوم ملی
د ـ انتشار مذاکرات سری محاکم دادگستری و یا انتشار تحقیقات ‌و تصمیمات مراجع قضایی که قانونا انتشار آنها ممنوع است‌.
مرتکب به تادیه یک هزار تا ده هزار ریال غرامت محکوم‌ خواهدشد.
ماده 20 ـ هر یک از افراد مردم اعم از مأمورین رسمی یا غیر آنها که در روزنامه یا مجله یا هر نوع نشریه دیگر مندرجاتی مشتمل برتهمت و افترا و یا فحش و الفاظ رکیکه و یا نسبت ‌های توهین ‌آمیز درزندگانی خصوصی و یا هتک شرف و ناموس و امثال آن نسبت ‌به ‌خود مشاهده نماید می‌تواند از نویسنده یا ناشر آن به دادسرا یا به‌دادگاه محل اقامت خود شکایت نماید مرتکب به دو ماه تا شش ماه‌ حبس تادیبی یا از ده هزار تا پنجاه هزار ریال جریمه نقدی محکوم‌ خواهد شد و در صورت استرداد شکایت شاکی خصوصی تعقیب ‌موقوف خواهد شد.
تبصره 1 ـ در موارد فوق شاکی نیز می‌تواند برای مطالبه ‌خسارات مادی و معنوی که از نشر مطالب مزبور بر او وارده آمده به ‌دادگاه حقوقی دادخواست تقدیم نماید و دادگاه مکلف است نسبت‌ به آن رسیدگی و مبلغ خسارت را تعیین و مورد حکم قراردهد.
تبصره 2 ـ هرگاه انتشار مطالب مذکور در ماده فوق راجع به ‌اموات ولی به‌ قصد هتاکی بازماندگان آنان باشد هر یک از ورثه‌ قانونی می‌تواند بر طبق ماده و تبصره فوق شکایت نماید.
ماده 21 ـ هرکس به‌ وسیله مطبوعات دیگری را تهدید به‌هتک‌شرف و حیثیت یا افشا سری نماید در صورتی‌ که ثابت شود این ‌تهدید برای استفاده مادی یا تقاضای انجام امری یا خودداری ازانجام امری بوده است به حبس تادیبی از سه ماه تا یک سال و به پرداخت غرامت از یک ‌هزار ریال ‌تا پنجاه ‌هزار ریال ‌محکوم‌خواهد شد.
ماده 22 ـ هرکس به‌ وسیله روزنامه یا مجله و یا نشریه ‌، هیات ‌وزرا یا هیات نمایندگان یکی از مجلسین یا هیات قضات را مورد افترا و توهین قراردهد بدون شکایت شاکی خصوصی مورد تعقیب ‌قرار خواهد گرفت و چنانچه توهین و افترا به وزیر یا معاون یا یکی ‌از نمایندگان مجلسین یا یکی از قضات یا یکی از مستخدمین دولت اعم از اداری لشکری و اعضا دیوان محاسبات یا افراد عادی باشد ، با شکایت شاکی خصوصی مورد تعقیب واقع خواهد شد. چنانچه‌ اسناد دهنده در بازپرسی نتوانست دلایل و مدارک کافی برای توجه‌ اتهام به وزیر یا معاون یا نمایندگان مجلسین یا قضات ارایه دهد متهم طبق ماده 163 قانون مجازات عمومی مجازات خواهد شد و در مورد سایر افراد به استناد ماده 269 مفتری مجازات خواهد شد.
مادام که متهم در مراحل بازپرسی و دادگاه مورد تعقیب است ‌روزنامه مزبور حق ندارد نسبت به مورد رسیدگی توهین و افترا مطلبی نشر دهد.
گذشت شاکی خصوصی در مورد توهین به وزیر یا معاون یا یکی از نمایندگان مجلسین یا مستخدمین دولت و اعضا دیوان ‌محاسبات و افراد عادی موجب عدم تعقیب و مجازات متهم‌ خواهدشد.
ماده 23 ـ هر کس به وسیله مطبوعات به اقلیت ‌های مذهبی‌مصرح در قانون اساسی یا نژادی ساکن ایران برای تولید نفاق و اختلاف و یا بغض و کینه میان سکنه مملکت اهانت نماید و یا آنان ‌را به ایجاد دشمنی و نفاق نژادی و یا مذهبی تحریص کند به یک ماه ‌تا شش ماه حبس تادیبی و یا پرداخت پانصد تا پنج هزار ریال ‌غرامت محکوم خواهد شد.
ماده 24 ـ هرکس در انتشار روزنامه یا مجله خود از نام یاسرلوحه روزنامه دیگر تقلید نماید که سو استفاده محسوب شود به ‌تقاضای شاکی خصوصی از پانصد تا پنج هزار ریال جزای نقدی و تعطیل روزنامه یا مجله محکوم خواهد شد و شاکی خصوصی ‌می‌تواند خسارت خود را مطالبه نماید و دادگاه مکلف است نسبت‌ به آن نیز رسیدگی کند.
تبصره ـ روزنامه ‌هایی که بر طبق مقررات این قانون توقیف ‌بشوند نمی‌توانند به اسامی دیگر و با همان سبک و اسلوب منتشرشوند. در صورت تخلف از این ماده روزنامه یا مجله ‌ای که به‌جای‌ روزنامه یا مجله توقیف شده انتشار یافته است نیز به‌ترتیب فوق توقیف می‌شود و کسانی‌که روزنامه یا مجله خود را به‌جای روزنامه ‌یا مجله توقیف شده منتشر نمایند، به حبس تادیبی از یک ماه تا 3 ماه و جریمه نقدی از یک‌ هزار تا ده‌هزار ریال محکوم می‌شوند و امتیاز آنان نیز باطل می‌گردد.
ماده 25 ـ در کلیه جرایم مذکوره در مواد فوق طبق اصل بیستم ‌متمم قانون اساسی رفتار خواهد شد.

فصل چهارم‌: تخلفات‌
ماده 26 ـ هر صاحب امتیاز بر خلاف مواد 2 یا 6 یا 7 یا 8 یا 9و یا تبصره یک ماده 4 و تبصره 3 ماده پنجم این قانون مبادرت به‌انتشار روزنامه یا مجله کند، به‌پرداخت ده‌هزار تا پنجاه‌ هزار ریال ‌محکوم می‌شود و در صورتی ‌که قادر بپرداخت جریمه نباشد به نظردادگاه به حبس تادیبی از پانزده روز تا دو ماه محکوم خواهدشد.
تبصره ـ در موارد فوق فرماندار محل دستور تعطیل روزنامه یا مجله را می‌دهد و مراتب را برای تعقیب قانونی به دادستان‌ شهرستان اعلام خواهدنمود.
ماده 27 ـ مطبوعاتی که در آن دستور ماده 6 مراعات نشده باشداز یک تا سه هزار ریال محکوم می‌شود و در صورتی‌ که نام چاپخانه ‌یا سایر نام‌های مذکور در ماده 6 برخلاف واقع چاپ شده باشد مرتکب به ‌مجازات 2 تا 6 ماه حبس تادیبی محکوم می‌شود.
تبصره ـ دارندگان امتیاز روزنامه و مجله‌ای که به جهتی ازجهات مندرجه در این قانون امتیاز آنها لغو شده‌ باشد حق ندارندبه‌ هیچ عنوان خود را روزنامه نگار معرفی کنند و در صورت تخلف ‌به حبس تادیبی از 2 تا 6 ماه محکوم خواهندشد.
ماده 28 ـ نشریه‌ای که مشمول ماده اول این قانون نباشد تعریف روزنامه یا مجله بر آن صدق نمی‌کند و تابع قوانین عمومی ‌است‌.
ماده 29 ـ به تخلفات و جرایم مندرجه در این فصل در دادگاه‌ جنحه و خارج از نوبت رسیدگی می‌شود.

فصل پنجم‌: دادرسی مطبوعات ـ هیات منصفه‌
ماده 30 ـ جرم مطبوعاتی عبارتست از توهین و افترا به ‌وسیله‌ روزنامه یا مجله یا نشریه از لحاظ ارتباط با مقام و یا شغل رسمی با رویه اداری یا اجتماعی و یا سیاسی به شخص یا اشخاص ـ انتقاد ازروش سیاسی و اداری به وسیله روزنامه ـ مجله یا نشریه نسبت به ‌مسیولین و متصدیان امور دولتی و اشخاص نامبرده در ماده 22 که‌از لحاظ مصالح عمومی صورت می‌گیرد جرم محسوب نمی‌شود.ذکر جملات توهین ‌آمیز و افترا و هتک حیثیت و شرف یا ناموس و فحش و ناسزا به شخص و یا بستگان شخص‌ ، جرم مطبوعاتی‌ محسوب نشده و بر طبق مقررات عمومی قانون جزا و این قانون ‌قابل تعقیب خواهد بود.
ماده 31 ـ به جرایم مطبوعاتی و همچنین به جرایم سیاسی ‌غیرمطبوعاتی بر طبق اصل هفتاد و نهم متمم قانون اساسی در دادگاه ‌جنایی دادگستری با حضور هیات منصفه رسیدگی می‌شود و جرایم ‌غیر مطبوعاتی در دادگاه جنحه مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت‌.
ماده 32 ـ مرجع شکایات مطبوعاتی دادسرای شهرستان هر محل است و دادسراهای مزبور پرونده را برای رسیدگی به دادگاه‌ جنایی ارسال خواهندداشت‌.
ماده 33 ـ انتخاب هیات منصفه و ترتیب شرکت اعضا آن در رای دادگاه به طریق ذیل خواهدبود:
الف ـ هر دو سال یک‌بار در بهمن ماه در تهران و در مراکزی که‌دارای دادگاه استان است هیاتی مرکب از فرماندار و رییس دادگستری‌ و رییس انجمن شهر (و در صورتی‌که انجمن شهر وجود نداشته ‌باشد شهردار ) و نماینده فرهنگ به‌ دعوت فرماندار تشکیل می‌شود.
هیات مزبور در تهران صورتی از هفتاد و پنج نفر طبقات سه گانه‌ذیل‌:
1 ـ علما و دانشمندان و نویسندگان و دبیران و آموزگاران و وکلای دادگستری و سردفتران
2 ـ بازرگانان و ملاکین و کشاورزان‌
3 ـ کارگران و اصناف و پیشه ‌وران جز
از هر نقطه فهرستی مشتمل بر بیست و پنج نفر تهیه می‌کند اشخاص منظور در صورت ‌ها باید علاوه بر داشتن حسن سابقه ‌واجد شرایط انتخاب شدن برای نمایندگان مجلسین شورای ملی‌بوده و در مقر دادگاه مقیم باشند پس از تنظیم صورت‌ ها از هر طبقه‌دوازده نفر با قرعه برای عضویت هیات منصفه انتخاب می‌شود وفرماندار مراتب را کتبا به کلیه 36 نفری که برای عضویت هیات ‌منصفه انتخاب شده‌اند ابلاغ می‌نماید که رد یا قبولی خود را درظرف سه روز اعلام دارند. عدم اعلام رد در حکم قبولی است و اگریک یا چند نفر از قبول این سمت خودداری کنند، هیات مزبور کسری هر طبقه را تا میزان 75 نفر از خارج تکمیل و به جای افراد مستعفی با قرعه از میان افراد همان طبقه انتخاب می‌نماید سپس ‌فرماندار آنان را به وسیله رییس دادگاه استان به ‌دادگاه جنایی محل‌ معرفی می‌کند. رییس دادگاه استان تا نیمه اسفند ماه همان سال ‌صورت اعضا هیات منصفه را باید در یکی از روزنامه ‌های‌ کثیرالانتشار اعلان نماید و برای سایر مراکز استانها عده اعضا هیات ‌منصفه 18 نفر مقرر می‌شود که به‌ همان ترتیب مذکور در فوق (با این ‌تفاوت که از هر یک از طبقات سه گانه در بدو امر شش نفر درفهرست منظور می‌شود) انتخاب و معرفی خواهند گشت‌.
ب ـ در مورد هر محاکمه مطبوعاتی و یا سیاسی دادگاه جنایی‌در جلسه مقدماتی خود با حضور دادستان استان یا نماینده و سه نفراز اعضا هیات منصفه را از هر طبقه یک نفر به سمت عضو اصلی وسه نفر را به‌ همان ترتیب به ‌سمت عضو علی ‌البدل با قرعه انتخاب و دعوت می‌نماید. کلیه اعضا هیات منصفه اعم از اصلی و علی‌ البدل ‌که در جلسه دادرسی شرکت نموده‌اند باید از ابتدای دادرسی تا ختم ‌آن در تمام جلسات حضور داشته باشند و چنانچه یک یا چند نفر ازاعضا اصلی غایب و یا قانونا از شرکت ممنوع باشند و عده اعضا علی‌ البدل که حضور یافته‌اند زاید بر عده غایبین و یا معذورین باشد به میزان احتیاج از اعضا علی ‌البدل با قرعه به ‌جای کسری اعضا اصلی انتخاب خواهند شد و در هر حال با حضور سه نفر از اعضا اصلی یا علی ‌البدل خواه ابلاغ به سایرین شده یا نشده باشد دادگاه‌ قابل تشکیل است‌.
ماده 34 ـ دادگاه جنایی برای رسیدگی به جرایم مطبوعاتی ‌مرکب از سه نفر دادرس و با حضور هیات منصفه تشکیل می‌شود و مطابق مقررات آیین دادرسی کیفری رسیدگی می‌نماید پس از اعلام‌ ختم دادرسی بلافاصله دادرسان دادگاه با اعضا هیات منصفه متفقا به شور پرداخته درباره دو مطلب ذیل‌:
الف ـ آیا متهم گناهکار است‌؟
ب ـ در صورت تقصیر آیا مستحق تخفیف می‌باشد یا خیر؟
رای می‌دهند در صورت تساوی آرا رای رییس دادگاه با هرطرف که باشد قاطع است رییس دادگاه فورا بر طبق این رای موجها و با ذکر دلایل به انشا حکم مبادرت می‌ورزد. چنانچه حکم بر محکومیت متهم صادر گردد محکوم علیه می‌تواند در مدت دو روزاز تاریخ ابلاغ تقاضای فرجام نماید ولی اگر حکم مبنی بر برائت ‌باشد قابل رسیدگی فرجامی نیست و نیز در صورتی‌که متهم تبریه ویا به مجازاتی محکوم شود که مستلزم سلب حقوق اجتماعی نباشد از روزنامه یا مجله در صورتی‌ که قبلا توقیف شده باشد بلافاصله و خودبخود رفع توقیف خواهد شد.
تبصره ـ هرگاه در حین محاکمه اعضا هیات منصفه سوالاتی ‌داشته باشند سوال خود را کتبا به دادگاه خواهند داد که به ‌وسیله‌ رییس دادگاه مطرح گردد.
ماده 35 ـ موارد رد اعضا هیات منصفه و شرایط آن همان است‌که قانونا در مورد قضات پیش‌بینی شده است‌.
ماده 36 ـ هرگاه جلسه رسیدگی خواه در ابتدا یا اثنا دادرسی‌به‌واسطه عدم حضور یک یا چند نفر از اعضا هیات منصفه تشکیل ‌نشود، رییس دادگاه جنایی در جلسه علنی از بین قضات حاضر شعب دادگاه استان در تهران و از بین کلیه قضات حاضر در مرکزاستان در خارج از تهران عده هیات منصفه را به حکم قرعه تعیین یاتکمیل نموده با شرکت آنان به‌ موضوع رسیدگی خواهد کرد.
قضاتی‌که به‌ عنوان هیات منصفه به حکم قرعه انتخاب می‌شوندصرفا جنبه عضویت هیات منصفه را دارند و در صورت عدم حضور یا عدم شرکت در رای متخلف محسوب شده و تحت تعقیب ‌انتظامی قرار خواهند گرفت‌.
ماده 37 ـ هر یک از اعضا دیگر هیات منصفه که به‌حکم قرعه‌معین شده‌اند، چنانچه بدون عذر موجه در جلسات محاکمه حاضر نشوند و یا از شرکت در رای خودداری کنند به‌ حکم دادگاهی که ‌موضوع در آن مطرح است برای مرتبه اول محکوم به پرداخت ‌مبلغی از هزار تا ده هزار ریال خواهند شد و در صورت تکرار علاوه ‌بر پرداخت وجه از بعضی یا تمام حقوق مذکور ذیل از شش ماه تا دو سال به تشخیص همان دادگاه محروم خواهند شد.
الف ـ حق استخدام در ادارات دولتی و شهرداری ‌ها و بنگاه‌ ها و شرکت‌ هایی‌که لااقل نصف سرمایه آنها متعلق به دولت باشد.
ب ـ حق انتشار روزنامه و مجله و انتخاب شدن در انجمن شهر و شرکت در انجمن ‌های نظارت انتخابات مجلسین‌.
ماده 38 ـ هیچ روزنامه و یا مجله‌ای را قبل از صدور حکم‌ دادگاه نمی‌توان توقیف یا تعطیل کرد مگر در مواردی که در این قانون ‌ذکر شده و موارد اتهامات زیر:
1 ـ آنجا که مضر به‌ اساس دین اسلام باشد.
2 ـ آنجا که هتک احترام از مقام سلطنت شده باشد.
3 ـ آنجا که نقشه طرح حرکت قشون یا دیگر از اسرار نظامی ‌مکشوف شده باشد.
4 ـ آنجا که دعوت به عصیان در مقابل قوای رسمی مملکتی وموجب هیجان کلی و اختلال امنیت عمومی شده باشد.
5 ـ آنجا که انتشار مقالات مضر به عفت عمومی با اشاعه ‌صور قبیحه بر ضد عفت و عمصت عمومی باشد.
در موارد فوق دادستان شهرستان رأسا و یا بنابر تقاضای فرماندارمحل دستور توقیف روزنامه یا مجله و ضبط اوراق انتشار یافته راخواهد داد و در ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده امر را به‌ دادگاه جنایی خواهد فرستاد. دادگاه جنایی در جلسه فوق العاده درمدتی که بیش از سه روز نباشد نظر خود را نسبت به رد یا قبول‌ تقاضای دادستان اعلام خواهدکرد. در صورتی که دادگاه با توقیف‌ روزنامه یا مجله موافقت نماید بازپرس و دادستان مکلفند در ظرف‌یک هفته نظر نهایی خود را نسبت به اصل موضوع اعلام دارند ودادگاه باید با تهیه مقدمات قانونی خارج از نوبت نسبت به اصل‌ موضوع رسیدگی نماید.
تبصره ـ روزنامه‌ هایی که بر طبق این ماده توقیف می‌شوند نمی‌توانند به ‌اسامی دیگر و با همان سبک و اسلوب منتشر شوند ودر صورت تخلف از این ماده روزنامه یا مجله‌ای که به‌جای روزنامه‌ توقیف شده انتشار یافته است نیز به ‌ترتیب فوق توقیف می‌شود و کسانی‌که روزنامه یا مجله خود را به‌ جای روزنامه یا مجله توقیف‌ شده منتشر نمایند به حبس تادیبی از یک ماه تا سه ماه و جریمه‌ نقدی از پانصد تا پنج‌هزار ریال محکوم می‌شوند و امتیاز آنان نیز باطل می‌گردد.
ماده 39 ـ در صورتی‌که دادگاه با توقیف روزنامه موافقت نکند بلافاصله از روزنامه رفع توقیف خواهد شد.
ماده 40 ـ در جرایم مطبوعاتی دادگاه خارج از نوبت رسیدگی‌می‌نماید و مهلتی که برای قرائت پرونده به‌ وکیل مدافع و خود متهم ‌داده می‌شود بیش از سه روز نخواهد بود و این مدت با تقاضای‌ متهم یک دفعه و برای سه روز قابل تمدید می‌باشد و از تاریخ ‌انقضا مهلت تا تشکیل جلسه مقدماتی نیز نباید بیش از سه روزفاصله باشد و فاصله جلسه مقدماتی تا جلسه دادرسی حداکثر نباید بیش از ده روز باشد و تنفس در این محاکمات زاید بر دو از ده ‌ساعت نخواهد بود و شاکی خصوصی و متهم هر کدام بیش از سه‌ نفر وکیل مدافع نمی‌توانند تعیین نمایند ولی دادگاه در صورت ‌حضور یک وکیل از هر یک طرفین دعوی رسیدگی می‌کند.
ماده 41 ـ قانون مطبوعات مصوب محرم 1326 و کلیه قوانین ‌و مقرارتی که با این مواد مغایرت داشته باشد لغو می‌شوند.
ماده 42 ـ وزارتخانه‌های کشور ـ دادگستری مأمور اجرا این ‌لایحه قانونی هستند.
به ‌موجب قانون تمدید تبصره قانون الغا کلیه لوایح مصوب ‌آقای دکتر مصدق ناشیه از اختیارات لایحه قانونی مربوط به‌ مطبوعات که در تاریخ دهم مرداد ماه یک هزار و سیصد و سی وچهار به‌ تصویب کمیسیون‌های مشترک مجلسین رسیده موقتا قابل ‌اجرا می‌باشد. رییس مجلس سنا ـ سیدحسن تقی‌زاده‌
رییس مجلس شورای ملی ـ رضا حکمت‌
اصل لایحه قانونی در دفتر نخست وزیر است‌.
از طرف نخست وزیر

پی نوشت :
سایت حقوق ایران

 
 
 
 
 

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : پنج شنبه 29 آبان 1393
بازدید : 271
نویسنده : رسول رشیدی

حقوق تجارت الكترونيك (۱)

گر چه استفاده از وسايل الكترنيكي در تجارت ، امر تازه اي نيست و زماني طولاني است كه از تلفن وتلگرام در مذاكرات وتوافقهاي تجاري استفاده مي شود ومدتي نيز از كاربرد دورنگار(Telex ) ونمابر (Fax )در اين زمينه مي گذرد ، ولي اصطلاح «تجارت الكترونيك » از زماني معمول شده است كه سامانه هاي رايانه اي در مبادلات پيام ها وارد شدند ومبادله الكترونيكي داده ها

 

 

Electronic Data Interchange_EDI) )رايج گرديد .در EDI حجم زياد داده ها به صورت متن ، گرافيك وحتي صدا ، باسرعت و هزينه كم از يك سامانة رايانه اي در يك نقطة زمين به نقطه ديگر انتقال پيدا مي كند و بدين ترتيب بستر مناسبي را براي مبادله پيامها ، تصاوير واسناد در تجارت داخلي و بين المللي مهيا مي سازد . نتيجه آنكه در آينده مواجه با تجارتي خواهيم بود كه روش و استانداردهاي خاص خود را خواهد داشت و آن آميزه اي خواهد بود از واقعيات تجاري ،احكام حقوقي و مقتضيات فني . كما اينكه هم اينك نيز در بخشهايي از تجارت نظير حمل ونقل و خريدو فروش در پاره اي از فروشگاهها در نقاطي از جهان مانند سنگاپور وآمريكا اين نوع تجارت به اجراء در آمده وپيش بيني مي شود با كار برد وسيع اينترنت EDI ، رونق بيشتري نيز پيدا كند .

 

با ماشيني شدن تجارت و حذف كامل يا زياد كاغذ ، واجباري شدن رعايت استانداردها درپيامهاي تجاري درسطح بين الملل، كشورهاي كمتر توسعه يافته نيز ناگزير مي شوند كه براي برقراري تماس و انجام معاملات ، به روش طرف تجاري خود عمل كرده وهمان روش را پياده نمايند .

 

چشم انداز آينده ، مراجعي نظير كميسيون ملل متحد در تجارت بين الملل (Uncitral )واتاق تجارت بين الملل (ICC ) را بر آن داشته تا مقررات نمونه اي را در تجارت الكترونيك تدوين وارائه نمايند . علاوه بر اين سازمان ملل از طريق تشكلات وابسته خود مبادرت به تدوين استانداردهايي نموده است كه در اين نوع پيامهاي تجاري مورد استفاده قرار گيرد (در ذي المقدمه به آن خواهيم پرداخت ) .

 

آينده نه چندان دور و بلكه نمونه ها وموارد پياده شدة تجارت الكترونيك ، حقوقدانان را بر آن مي دارد تا خود را با اين پديده آشنا كنند وعلاوه بر آنكه مشاوران خوبي در قراردادهاي تجاري باشند ، دانش حقوقي كشور را از اين مسائل بهره مند نموده مراكز آموزشي ودستگاه قضايي را مجهز به اين آگاهيها نمايند وعلاوه بر اين در موارد ضروري نيز پيش نويس قوانين مقررات نويني را هماهنگ با جهان و متناسب با مباني حقوقي كشور تدوين وپيشنهاد كنند . 

 

http://uploadboy.com/fo6e9k6xrgpz.html



:: موضوعات مرتبط: دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : پنج شنبه 29 آبان 1393
بازدید : 573
نویسنده : رسول رشیدی

اصل 59   قانون اساسی

 

اصل 59: در مسائل بسيار مهم اقتصادي، سياسي، اجتماعي وفرهنگي ممكن است اعمال قوه مقننه از راه همه‏پرسي و مراجعهمستقيم به آراء مردم صورت گيرد. در خواست مراجعه به آراء عموميبايد به تصويب دو سوم مجموع نمايندگان مجلس برسد.

 

چكيده :

همه پرسي يكي از راه هاي شناخته شده در نظام هاي مختلف حقوقي براي دريافت مستقيم آراي عمومي است كه در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و نيز در فضاي سياسي كشور مورد توجه واقع شده است . براي پاسخ به اين سؤال كه « آيا موضوع همه پرسي هم بايد از نظر مغايرت با موازين اسلامي و اصول قانون اساسي مورد بررسي شوراي نگهبان قرار بگيرد يا نيازي به اين كار نيست » ، ناچار به آشنايي با تعريف ، اهداف و گونه هاي مختلف همه پرسي هستيم. مقاله ي حاضر به همين منظور و در دو گفتار ارائه شده است . در گفتار نخست ، به تعيين محل بحث مي پردازد و به اين نتيجه مي رسد كه محل اختلاف ، همه پرسي موضوع اصل 59 قانون اساسي است .

سپس در گفتار دوم ، نگارنده به اين نتيجه ي قطعي مي رسد كه درخواست همه پرسي بر مبناي اصل 59 ، خود يك « مصوبه » مجلس است و بنابراين ، بايد همه ي مراحل قانوني ديگر مصوبات را طي كند و برخلاف برخي گفته ها ، بايد توسط همه اعضاي شوراي نگهبان انجام شود و به فقها و جنبه هاي شرعي اختصاص ندارد .

 

http://uploadboy.com/gt0hyz14w0bh.html



:: موضوعات مرتبط: دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : پنج شنبه 29 آبان 1393
بازدید : 291
نویسنده : رسول رشیدی

توارث مسلمان و كافر

از مسائل مطرح شده در روابط مالى بين مسلمان و كافر، توارث مسلمان و كافر است كه در احكام ارث بيان مى‏گردد. ارث موجبات، حواجب و موانعى دارد. مقصود از موجب علتى است كه باعث مى‏شود شخصى از ديگرى ارث ببرد همچون نسب و سبب، مثلا سبب ارث بردن فرزند از پدر نسبت پدر و فرزندى است و يا ارث بردن زن و شوهر از يكديگر به سبب زوجيت است. به تعبير ديگر موجب همان علت مقتضى ارث است.

مقصود از حاجب، شخص يا اشخاصى هستند كه وجودشان باعث مى‏گردد وارث ديگر در قسمتى از ارث يا تمام آن از ارث بردن محروم گردد.

منظور از مانع هم در باب ارث صفت و حالتى است كه با وجود آن مقتضى وراثت تاثير نمى‏كند و مانع ارث بردن شخصى از مورث مى‏گردد، همچون قاتل بودن يا كافر بودن فرزند، كه در اين صورت فرزند پدركش از پدر كشته شده ارث نمى‏برد، لذا گفته مى‏شود كفر و قتل از تاثير سبب وراثت جلوگيرى مى‏كنند.

البته بين مانع و حاجب تفاوت وجود دارد، چه اين كه مانع صفتى و حالتى در خود شخص وارث است مانند كفر و قتل و يا رقيت، اما حاجب صفت‏يا حالت‏خاصى نيست‏بلكه حضور و وجود وارثى از طبقه قبلى نسبت‏به ورثه طبقات بعدى است آن گونه كه در طبقات ارث مشخص شده است. (1) مثلا وجود فرزندان كه در طبقه اول ارثى قرار دارند حاجب برادران مورث از ارث بردن مى‏گردند چرا كه آنها در طبقه دوم ارثى قرار دارند.

ممنوعيت ارث بردن كافر از مسلمان

همان‏طور كه گفته شد يكى از موانع ارث، كفر وارث است كه بر اين اساس كليه كفار اعم از كتابى و غير كتابى، حربى و ذمى، مرتد فطرى و ملى، از ماترك مورث مسلمان خود ممنوع مى‏باشند.

ممنوعيت ارث بردن كافر از مسلمان مورد اتفاق كليه مذاهب اسلامى است. (2) در مذهب شيعه نيز برخى از فقها بر مساله ادعاى اجماع نمودند (3) مستندات اين حكم، اجماع، آيه نفى سبيل و روايات است. در صفحات آينده هر يك از ادله فوق را به اختصار بررسى مى‏كنيم.

بررسى ادله ممنوعيت ارث بردن كافر از مسلمان

الف: اجماع

اتفاق مذاهب اسلامى را بر ممنوعيت ارث بردن كافر از مسلمان نمى‏توان اجماع اصطلاحى كه در مذاهب اسلامى مطرح است ناميد، چه اين كه اجماع در مذهب شيعه با اجماع در مذاهب اهل سنت تفاوت ماهوى و مفهومى دارد.

در اين خصوص به برخى از آراء فقهاى اهل سنت و فقهاى شيعه در پيرامون تعريف و حجيت اجماع اشاره مى‏كنيم تا تفاوت اين دو اجماع مشخص گردد.

ابوحامد غزالى:اجماع يعنى اتفاق امت محمد بر امرى از امور دينى. (4)

ابن خلدون: اتفاق و هم‏رايى در امرى از امور دينى چنانچه مبتنى بر اجتهاد باشد اجماع ناميده مى‏شود. (5)

احمدبن حنبل شيبانى بنا به نقل ابن قيم جوزيه (6) معتقد بوده است فقط اتفاق‏نظر صحابه پيامبر اكرم(ص) در حكمى از احكام شرعى اجماع ناميده مى‏شود و معتبر است. 

 

http://uploadboy.com/7hjavg7ua1zg.html



:: موضوعات مرتبط: دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : پنج شنبه 29 آبان 1393
بازدید : 303
نویسنده : رسول رشیدی

مبحث 1

سيستمهاي ملّي حل تعارض و تقسيم بندي تعارضها

الف : سيستمهاي وملي حل تعارض

هر گاه دعوايي كه داراي « عامل خارجي » است در كشوري مطرح باشد دادگاه آن كشور بايد قواعد و احكامي را كه قانونگذار كشور خود تجويز كرده است بموقع اجرا بگذارد . قواعد و احكامي كه دادگاه را در ا نتخاب قانون لازم الاجراء هدايت مي كند و راه حل تعارض بين قوانين كشورها را ارائه مي دهد مجموعه اي را به وجود مي آورد كه « سيستم حل تعارض » ناميده مي شود .

اگر مسائل حقوق بين الملل خصوصي بويژه مسائل مربوط به تعارض قوانين را با مسائل حقوق بين الملل عمومي مقايسه كنيم مي بينيم حل مسائل حقوق بين المللي خصوصي با دشواري بيشتري مواجه است .

علت اين دشواري آن است كه در حقوق بين الملل خصوصي . برخلاف حقوق بين المللي عمومي ، قواعد مشترك بين تمام ملل وجود ندارد و هر كشور تعارض بين قوانين را به نحوي كه خود بهتر مي داند حل مي كند ؛ زيرا تشخيص سلطة قوانين در يك كشور از امور مربوط به حاكميت و استقلال آن كشور است و بنا بر اين در موضوع تعارض قوانين ، هر كشور داراي يك سيستم ملّي حل تعارض است كه طبيعتاً قاضي ملي براي رفع تعارض بين قوانين و انتخاب قانون صلاحيت دار ، به آن رجوع مي نمايد .

مثلاً قاضي ايراني در هر مورد از مسائل تعارض قوانين ـ خواه راجع به احوال شخصيه ، خواه مربوط به اموال و خواه مربوط به قرار دادها باشد ـ هميشه كار خود را از اجراي قواعد حل تعارض كشور خود شروع مي كند و دعوي را در برابر قانوني كه طبق قواعد حقوق بين الملل خصوصي ايران واجد صلاحيت است حل و فصل خواهد كرد ، همچنانكه قاضي انگليسي نيز در هر مورد از مسائل تعارض قوانين هميشه كار خود را از اجراي قاعدة حل تعارض كشور خود آغاز مي كند و براي حل و فصل دعوي به سيستم انگليسي حل تعارض رجوع خواهد كرد .

دقت در ويژگيهاي هر سيستم ملي حل تعارض و تفاوت آن با سيستم هاي ديگر اين نكته را روشن مي سازد كه تعارض قوانين تنها معلول اختلاف « قواعد مادي » كشورها نيست ، بلكه ناشي از اختلاف بين سيستمهاي ملي حل تعارض نيز هست . مثلاً در باب حقوق ارثيه غير از تفاوتي كه بين قواعد مادي ايران و قواعد مادي فرانسه وجود دارد ، تفاوت ديگري نيز موجود است كه مربوط به سيستم هاي حل تعارض ايران و فرانسه است ، زيرا حقوق ارثيه در سيستم ايراني حل تعارض تابع قانون ملّي متوفي است ، حال آنكه در سيستم فرانسوي حل تعارض ، ارثيه منقول تابع قانون اقامتگاه متوفي و ارثيه غير منقول تابع قانون محل وقوع اموال است .

حال كه معلوم شد اولاً تعارض بين سيستمهاي ملي حل تعارض غير از تعارض سادة بين قواعد مادي كشورها و پيچيده تر از آن است ، و ثانياً قاضي ملي براي حل و فصل هر دعوايي كه داراي يك عامل خارجي است هميشه بايد كار خود را از اجراي قواعد حل تعارض مقر دادگاه آغاز كند ، لازم است اقسام تعارضهاي بين قواعد ، حل تعارض كشورها را مورد مطالعه قرار دهيم . 

 

 

http://uploadboy.com/0ntn8zkw9rd3.html



:: موضوعات مرتبط: دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : پنج شنبه 29 آبان 1393
بازدید : 277
نویسنده : رسول رشیدی

رابطه قصد و رضا در اعمال حقوقى با تاكيد بر ديدگاه امام خمينى(ره)

مقدمه

 

به طور كلى، در تمام نظامهاى حقوقى، اراده اشخاص در تحقق اعمال حقوقى نقش اصلى و اساسى را ايفا مى‏كند و عقود و ايقاعات به اراده افراد نسبت داده مى‏شود. در فقه اسلامى نيز اراده اشخاص در ايجاد تعهدات از موقعيت مهم و اساسى برخوردار است. فقيهان در روند شكل‏گيرى اعمال حقوقى (عقود و ايقاعات) نقش اراده را بيش از هر عامل ديگرى دانسته و الفاظ و افعال و ساير وسايل اعلام اراده را به تنهايى و بدون كاشفيت‏يا سببيت‏يا مبرزيت آنها نسبت‏به اراده متعاقدان، موجد هيچ تكليف و تعهدى نمى‏دانند. مفاد قاعده «العقود تابعة للقصود» نيز مؤيد چنين ديدگاهى است. بر اساس قاعده مزبور فقدان انشاى مدلول عقد، مانع تحقق آثار حقوقى است و عمل بدون قصد و اراده طرف عقد تهى و بى‏اعتبار است.

 

 

بنابراين، عقود و ايقاعات اگرچه با اعتبار و جعل عقلا و شارع از اسباب ايجاد تعهد به شمار مى‏آيند، ولى موضوع اعتبار عقلاء و شارع زمانى محقق مى‏شود كه شرايط اساسى و ضرورى آنها موجود باشد و از جمله شرايط اساسى، قصد و رضاى طرفين عقد و به تعبيرى اراده آنهاست. حتى مى‏توان گفت: اراده وقصد از شرايط درستى عقد نيستند بلكه از شرايط تحقق و تكوين آن مى‏باشند. امام خمينى در كتاب البيع در اين زمينه مى‏گويد: اراده و قصد از شرايط درستى عقد و شرايط طرفين آن نيست; زيرا شرط هر چيزى بعد از عناصر مؤثر در حقيقت و ماهيت آن ملاحظه مى‏شود و با توجه به اينكه حقيقت عقد از شرايط عقد و شرايط طرفين نيست و اراده و قصد نيز در تحقق ماهيت عقد دخيل است وجود قصد و اراده شرط عقد و شرط دو طرف آن نخواهد بود بلكه در تحقق و تكوين اصل ماهيت عقد مؤثر است. (1) بنابراين، نقش اراده (قصد و رضا) در تحقق اعمال حقوقى امرى روشن است. در اين مقاله حقيقت اراده، عناصر و مراحل شكل‏گيرى آن را بررسى خواهيم كرد. 

 

http://uploadboy.com/d3ak77dekik4.html



:: موضوعات مرتبط: دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 28 آبان 1393
بازدید : 288
نویسنده : رسول رشیدی

اصل 52: ابودجه سالانه كل كشور به ترتيبي كه در قانون مقررمي‏شود از طرف دولت تهيه و براي رسيدگي و تصويب به مجلس شوراياسلامي تسليم ميگردد. هر گونه تغيير در ارقام بودجه نيز تابعمراتب مقرر در قانون خواهد بود.‏ا

اعمال نظارت‌هاي مالي بر مخارج وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتي، شركت‌هاي دولتي و ساير دستگاه‌هاي اجرائي كه از بودجه عمومي دولت اعتبار دريافت مي‌دارند، از طريق انتصاب ذيحساب براي دستگاه‌هاي مذكور و برقراري ساير ترتيبات لازم در جهت ايجاد وحدت رويه در امور مالي و محاسباتي به منظور اعمال نظارت‌هاي مذكور قبل از انجام خرج و همچنين انجام ساير وظايف محوله بر طبق قانون محاسبات عمومي كشور و ساير قوانين و مقررات مالي مصوب.

-  دريافت و تمركز دريافتي‌هاي دولت و همچنين درآمد‌هاي شركت‌هاي دولتي كه مشمول مقررات قانون محاسبات عمومي كشور هستند در حساب‌هاي خزانه و استفاده از آنها در قالب اعتبارات مصوب و تخصيص يافته به منظور فراهم آوردن موجبات اجراي فعاليت‌هاي جاري و عمليات عمراني دستگاه‌هاي اجرائي و ايجاد موازنه لازم بين دريافت‌ها و پرداخت‌هاي خزانه به ترتيبي كه موجبات پرداخت كليه هزينه‌هاي ضروري دستگاه‌هاي اجرائي با رعايت اولويت‌ها فراهم شود.

-  تمركز وجوهي كه از محل درآمد‌ها و ساير منابع تأمين اعتبار منظور در بودجه عمومي دولت وصول مي‌شود و همچنين درآمد شركت‌هاي دولتي كه مشمول مقررات قانون محاسبات عمومي كشور هستند به استثناء بانك‌ها و مؤسسات اعتباري و شركت‌هاي بيمه در حساب‌هاي خزانه نزد بانك مركزي و برقراري ترتيبات لازم براي اين كه شركت هاي دولتي ياد شده بتوانند به موقع از وجوه خود استفاده نمايند.

-  تمركز وجوه سپرده وزارتخانه‌ها و مؤسسات و شركت‌هاي دولتي كه مشمول مقررات قانون محاسبات عمومي كشور هستند در حساب‌هاي خزانه نزد بانك مركزي.

-  افتتاح حساب‌هاي بانكي وزارتخانه‌ها و مؤسسات و شركت‌هاي دولتي كه مشمول مقررات قانون محاسبات عمومي كشور هستند در بانك مركزي يا شعب ساير بانك‌هاي داخلي در مركز و شهرستان‌ها.

 

 

http://uploadboy.com/8lsr3mdjbfwu.html



:: موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی , دانلود کتب حقوقی , ,
تاریخ : چهار شنبه 28 آبان 1393
بازدید : 401
نویسنده : رسول رشیدی

چکیده

معاهده حقوق کودک مهمترین سند بین‌المللی در زمینة رفتار دولتها با کودکان است. از نظر کنوانسیون، کودکان نامشروع در برخورداری از حقوق هیچ تفاوتی با سایر کودکان ندارند. بر اساس قوانین اسلامی، هر چند فرزند متولد از روابط نامشروع با والدین خود رابطه نسبی ندارد اما همانند فرزند مشروع از حق حیات، حق آزادی، حق نام و ملیت و غالب حقوق اجتماعی برخوردار است و از برخی حقوق و مناصب مانند ارث، اجتهاد، قضاوت و شهادت محروم می‌باشد. در کنوانسیون حقوق کودک سرپرست مشخصی برای کودکان نامشروع تعیین نشده ولی بر اساس نظر صریح امام خمینی، پدر طبیعی سرپرست وی بوده و مسئول امور او می‌باشد.

 

واژگان کلیدی: کنوانسیون حقوق کودک،  فرزند نامشروع، والدین طبیعی،  نفی ولد،  الحاق فرزند.

 

 

 

مقدمه:

قانون مدنی مقررات مربوط به ارث را مانند بسیاری از مقررات دیگر از حقوق دوم امامیه اختصاص نمده است و در ترتیب موضوعات نیز پیدای خود ا از دست نداده کتب فقها را سرمشق قرار داده است.

یکی از تأسیسات اجتماعی که قواعد و اصول حقوقی و آن کمتر به کار رفته ارث می باشد دارد و از تاریخ ملل ، ارث بر عادات متداوله اجتماعی گذارده شده بوده ودر هر دوره ای تا آنجا که نظم جامعه را مشخص نموده اعتدال و نصفت در آن رعایت شده است. این امر اختصاص به حقوق ملت خاصی ندارد. بلکه تمامی ملت در ادوار تاریخی گذشته از روش مذبور منحرف نشده اند. ارث در هر یک از قوانین موجود نتیجه تحولات عمیقی است که در ادوار متمادی دچار بوده و سرچشمه خود را از روزهای تاریک تاریخ می گیرد و حدیسات جامعه شناسان که نتیجه مطالعه در حالات اتوام و ملل مختلف می باشد تا اندازه ای می تواند ما را برآن آگاه گرداند.

ق.م. در ماه «140» ارث را چهارمین سبب تملک شناخته است . رث در لغت به معنی کسی که و مالی است که از متوفی باقی می ماند و در اصطلاح عبارت از انتقال قهری دارایی متوفی به ورثه او می باشد . منظور از دارایی اموال و حقوق مالی متوفی است که در حین فوت دارا بوده و دیون به ورثه منتقل نمی شود و برتر که تعلق می گیرد و در حقیقت تر که وثیقه دیون آنان است بدون آنکه ورثه شخصا مدیون آن  طلبکاران باشد انتقال ترکه بدون اراده متفوی و ورثه تحقق پیدا می نماید و بدین جهت آن با انتقال قهری می گویند. متوفی را مورث کسی که ارث می برد وارث و دارایی متوفی را ترکه نامند برای آنکه مالی به وسیله ارث از کسی به دیگری منتقل شود موجبات و شرایطی باید موجود باشد موانعی از آن جلوگیری ننماید که ذیلا شرح هر یک بیان می گردد

 

http://uploadboy.com/4efch2rz87jp.html

 



:: موضوعات مرتبط: دانلود کتب حقوقی , ,

تعداد صفحات : 7


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جامع ترین وب سایت حقوقی و آدرس biglawyer.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 87
بازدید هفته : 215
بازدید ماه : 200
بازدید کل : 312506
تعداد مطالب : 540
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

این صفحه را به اشتراک بگذارید تماس با ما




در اين وبلاگ
در كل اينترنت
چاپ این صفحه

RSS

Powered By
loxblog.Com